بازگشت

پيام عاشورا


«السلام عليك يا ثارالله و ابن ثاره و الوتر الموتور» (1) .



عاشوراي سال 61 ه.ق فرا رسيد حاكميت بني اميه، كه ستمگري و جنايت را به اوج رسانده بودند و هر روز بر منكرات مي افزودند، متزلزل شده بود. مردان الهي همكاري و همسويي با چنين حكومتي را ذلت محض مي دانستند و اعلام بي لياقتي حاكمان را امري واجب. (2)



از اينرو امام العارفين سيد الشهداء(ع) كه همراه پاكباختگان دين خدا به صحراي كربلا آمده بود، در آفتاب سوزان ظهر عاشورا همچون نگين انگشتري در محاصره دشمنان اسلام و قرآن قرار گرفت. در آن موقعيت دشوار كه زنان و اطفال خردسالش در معرض اسارت وحشي ترين سفاكان روزگار قرار داشتند، در خيمه هايشان حتي قطره اي آب يافت نمي شد و فرياد «العطش » كودكان از هر سو به گوش مي رسيد، حسين بن علي - عليهما السلام - با دلي آرام، قلبي مطمئن و روحي بلند در برابر همه سردمداران كفر و مزدورانشان ايستاد و پيام عاشورا را چنين ابلاغ كرد:



الف) آزادي



در بامداد عاشورا، كه دشمنان بر گرد امام(ع) حلقه زده بودند عده اي چون قيس بن اشعث و شبث بن ربعي و حجار بن ابجر و يزيد بن حارث به آن حضرت پيشنهاد بيعت با يزيد كردند و گفتند تو تسليم شو، هر چه مي خواهي بكن و به هر سوي مي خواهي برو. امام(ع) در برابر پيشنهاد آنان فرمود:



لا والله لا اعطيكم بيدي اعطاء الذليل و لا اقر اقرار العبيد. (3)



نه، به خدا سوگند، دستم را چون فردي خوار پيش شما دراز نمي كنم و چون بردگان ذلت و خواري را نمي پذيرم.



آن حضرت نزديك ظهر نيز پيام آزادي را تكرار كرد و فرياد برآورد: هيهات منا الذلة، هرگز تن به ذلت نمي دهيم و زبوني و خواري از جمع ما دور است.



علاوه بر اين در آخرين لحظات كه پيكر پاره پاره اش بر روي زمين افتاده بود، خون خدا از رگهاي بريده اش بيرون مي زد و آن نامردان از خدا بي خبر سمت خيمه گاهش يورش مي بردند، در زير لب آنان را به آزادگي فرا خواند و چنين زمزمه كرد:



يا شيعة آل ابي سفيان ان لم يكن لكم دين و كنتم تخافون المعاد فكونوا احرارا في دنياكم (4) اي پيروان خاندان ابوسفيان، چنانچه دين خدا را كنار گذاشته ايد و از روز رستاخيز نمي هراسيد پس در دنياي خويش آزاده باشيد.



ب) عرفان و آشنايي با حق



هر چه ظهر عاشورا نزديك تر مي شد، تهديد سپاهيان عمر سعد فزوني مي يافت وحشت و اضطراب زنان و اطفال خردسال بيشتر مي شد و حسين فاطمه(ع) تنهايي را احساس مي كرد. در چنين موقعيتي، از همه مخلوق بريد و با خالق يكتايش به مناجات پرداخت. او دستش را سمت آسمان بلند كرد و چنين گفت: اللهم انت ثقتي في كل كرب و انت رجائي في كل شدة و انت لي في كل امر نزل بي ثقة و عدة، كم من هم يضعف فيه الفؤاد و تقل فيه الحيلة و يخذل فيه الصديق و يشمت فيه [به] العدو انزلته بك و شكوته اليك رغبة مني اليك عمن سواك ففرجته عني و كشفته [و كفيتنيه] فانت ولي كل نعمة و صاحب كل حسنة و منتهي كل رغبة. (5)



بارالها، تو در هر اندوه و مشكلي مورد اعتماد مني در هر سختي مايه اميد و در هر امري كه بر من وارد آيد مورد اعتماد و پشتيبان من هستي. غمهايي سبب سستي قلب مي شود و راه چاره انديشي را بر انسان مي بندد، در آن هنگام دوستان انسان را رها مي كنند و دشمنان به نكوهش مي پردازند چه بسيار چنين غمهايي كه به درگاه تو روي آوردم، به تو شكايت كرده، از ديگران روي گرداندم و تو آن غمها را بر طرف ساختي. پس تو عطا كننده هر نعمت، صاحب هر خير و نيكي و پايان هر آرزو و اميدي.



ج) اقامه نماز



ابو ثمامه صيداوي همراه امام مشغول كارزار با دشمنان اسلام بود كه هنگام اذان ظهر فرا رسيد. ياور مخلص عاشورا پيشنهاد اقامه نماز جماعت كرد. حضرت فرمود: وقت نماز رسيده است، خداوند تو را از نمازگزارن قرار دهد. امام(ع) دستور داد تا زهير بن قين و سعيد بن عبدالله در جلو بايستند و تهاجم دشمن را پاسخ گويند. آنگاه نماز را آغاز كرد و نزديك به نيمي از مجاهدان از فيض جماعت آن حضرت كامياب شدند. (6)



اقامه نماز در صحنه كربلا، به عنوان بالاترين پيام عاشورا، در زيارات منقول از ائمه اهل بيت(ع) مورد تاكيد قرار گرفته است. زائران امام حسين(ع) به پيروي از معصومان(ع) در زيارت آن حضرت به اين حقيقت والا اشاره مي كنند و مي گويند:



... اشهد انك قد اقمت الصلاة... (7)



د) ايستادگي در برابر باطل



در روز عاشورا، حلقه محاصره ابوعبدالله(ع) لحظه به لحظه تنگ تر مي شد و سختيهايش فزوني مي يافت. در آن هنگام، كه تشنگي بر زنان و اطفال روي آورده، ياران يكي پس از ديگري شربت شهادت مي نوشيدند و خويشاوندان نزديك و فرزندان حضرت در خون خويش دست و پا مي زدند. امام(ع) آن سنگدلان از خدا بي خبر را مخاطب ساخت و فرمود:



تبا لكم ايتها الجماعة و ترحا افحين استصرختمونا و لهين متحيرين... .



هلاكت و اندوه بر شما اي گروهي كه با اشتياق بسيار ما را به ياري خود خوانديد و چون به ياريتان شتافتيم، با همان شمشيري كه به شما سپرديم ما را هدف قرار داديد همان آتشي را كه ما براي نابودي دشمن خود و شما افروخته بوديم عليه ما شعله ور ساختيد بي آنكه دشمنان در ميانتان عدالت گسترده باشند و يا به آينده شان اميدوار باشيد، بر ضد آنان پيمان بستيد و عليه خيرخواهان خود گرد آمديد. واي بر شما، چرا زماني كه شمشيرها در نيام و دلها آرام بود و تصميم به همكاري با آنان نداشتيد دست از ما نكشيديد؟ چرا چون ملخهاي تازه پردرآورده شتابزده به پرواز درآمديد و پروانه وار در آتش فتنه فرو ريختيد؟!



اي فرو مايگان، اي بازماندگان احزابي كه با پيغمبر خدا جنگيدند، اي نامرداني كه كتاب خدا را دور افكنديد و كلمات آن را تحريف كرديد، اي هواداران شيطان، اي كساني كه سنتهاي پيامبران را نابود كرديد، آيا به ياري يزيد و بني اميه برخاسته، به آنان اعتماد كرده ايد. و از ياري پسر پيغمبر دست كشيديد؟! آري، اين بي وفايي در شما سابقه دارد ريشه هاي شما با فريب درآميخته، تنه و شاخه هايتان از آن نيرو گرفته است. شما پست ترين ميوه اي هستيد كه گلوگير باغبان خويشيد ولي راحت و گوارا در كام دشمن فرو مي رويد.



الا و ان الدعي بن الدعي قد ركزني بين اثنتين بين السلة و الذلة و هيهات منا الذلة يا بي الله ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و ... (8)



آگاه باشيد، پسر خوانده بني اميه [ابن زياد]، كه پدرش نيز پسر خوانده و ناپاك بود، مرا بر دو راهي مرگ و ذلت نگاه داشته است و من هرگز تن به ذلت نخواهم داد. نه خدا به خواري من راضي است، نه پيامبرش، نه مردان با ايمان، نه دامنهاي پاكي كه مرا پروريده اند و نه شجاعان و غيوران. هيچ يك از اين گروه از پيروي فرومايگان خشنود نمي شوند و آن را بر كشته شدن كريمان و رادمردان ترجيح نخواهند داد.



در پايان امام(ع) اشعار فروة بن مسيك مرادي را قرائت كرد، اشعاري كه مضمونش چنين است:



اگر شما را شكست داديم، از قديم چنين بوده ايم و تازگي ندارد. اگر با شكست رو به رو شديم، باز مغلوب نشده ايم پيروزي در هر حال با جبهه حق است. ما با ترس خوي نگرفته ايم اگر كشته شويم، سرنوشت، شهادت در راه خداست.



ه) تسليم محض در برابر حق -جل و علا -



بالاترين پيام سيدالشهداء، در روز عاشورا، تسليم در برابر خداوند سبحان بود. ياران آن حضرت نيز چنين بودند و در برابر امام خويش مي گفتند: اني سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم الي يوم القيامة من تا روز قيامت، با هر كه با شما [معصومان] سازش كند، سازش مي كنم و با هر كه بر شما [معصومان] سر جنگ داشته باشد مي جنگم.



ياران امام(ع) ظهر عاشورا، بعد از به جاي آوردن نماز ظهر، گويا بيعتي ديگر كردند و بر تسليم بودن خويش در برابر فرماندهي چنين تاكيد كردند: نفوسنا لنفسك الفداء و دماؤنا لدمك الوقاء فوالله لا يصل اليك و الي حرمك سوء و فينا عرق يضرب (9) جانهاي ما فداي جان تو باد [اي پسر فاطمه] و خونهاي ما فداي خون پاك تو باد. سوگند به خدا، تا وقتي جان در بدن داريم، هرگز به تو و اهل حرمت گزندي نخواهد رسيد.



امام(ع) و يارانش هرگز به پيروزي فكر نمي كردند، بلكه مي خواستند وظيفه الهي خود را انجام دهند. در سايه چنين ديدگاهي اضطراب و دو دلي در آنان راه نمي يافت و از آغاز تا پايان نبرد از آرامشي ويژه مردان الهي برخوردار بودند. سالار شهيدان با توجه به مصايب سنگيني چون در خون غلتيدن ياران، برادران و فرزندان و نيز جراحات فراوان پيكرش چهره بر خاكهاي گرم كربلا نهاد و حديث عشق به خدا و تسليم در برابر خالق را چنين زمزمه كرد:



صبرا علي قضاءك يا رب، لا اله سواك يا غياث المستغيثين، مالي سواك و لا معبود غيرك، صبرا علي حكمك يا غياث من لا غياث له، يا دائما لانفاد له يا محيي الموتي يا قائما علي كل نفس بما كسبت احكم بيني و بينهم و انت خير الحاكمين. (10)



خدايا، در برابر قضا و حكم حتمي ات صبر پيشه مي كنم. خالقي جز تو نيست اي ياور ياري جويان، غير از تو ياوري ندارم و جز تو معبودي نيست. حكم تو را مي پذيرم، اي فريادرس كسي كه فريادرسي ندارد اي جاودانه اي كه پاياني ندارد، اي زنده كننده مردگان و اي قيومي كه بر اعمال همه افراد نظارت داري، تو خود ميان من و دشمنانت قضاوت كن تو بهترين داوراني.

پاورقي

1- بحارالانوار، ج 98، ص 260، ح 41 زيارت بر اساس دستور امام جعفرصادق(ع) است. ترجمه جمله فوق چنين است: سلام و درود بر تو اي خون خدا و اي پسر خون خدا و اي كشته تنهايي كه انتقام خونت گرفته نشده است.



2- رك: اصول كافي، ج 1، ص 54، ح 2 بحارالانوار، ج 44، ص 382، ح 2.



3- بحارالانوار، ج 45، ص 7 در كتبي چون مناقب ابن شهر آشوب جمله آخر را چنين نقل كرده اند... و لا افر فرار العبيد. همانند بردگان از پيش شما فرار نخواهم كرد. (مناقب آل ابي طالب، ابن شهر آشوب مازندراني، ج 4، ص 75 الكامل في التاريخ، ابن اثير، ج 4، ص 63 اعلام الوري اعلام الهدي، الطبرسي، ص 238).



4- بحارالانوار، ج 45، ص 51.



5- كامل ابن اثير، ج 4، ص 60 - 61 ارشاد مفيد، ص 217 بحارالانوار، ج 45، ص 4.



6- بحارالانوار، ج 45، ص 21 املهوف علي قتلي الطفوف، سيد بن طاووس، ص 165.



7- رك: بحارالانوار، ج 98، ص 260.



8- بحارالانوار، ج 45، ص 8 ص 83، ح 10 املهوف علي قتلي الطفوف، سيد بن طاووس، ص 6 - 155.



9- مقتل الحسين(ع)، مقرم، ص 5 - 304.



10- مقتل الحسين(ع)، مقرم، ص 375.

احمد زماني