بازگشت

پژوهشي درباره تاريخ شمسي عاشورا


چكيده



تاريخ رسمي اسلام، بر پايه گردش ماه استوار است كه در اصطلاح تاريخ هجري قمري ناميده مي شود. رويدادهاي تاريخي، برنامه هاي عبادي، قراردادهاي حقوقي و... با اين تاريخ محاسبه مي شود.



اما از ديرباز، تاريخ ايران زمين بر ميزان گردش خورشيد پايه گذاري شده است. و چون گردش و چرخش كره زمين به دور خورشيد از ثبات بيشتري برخوردار است امروزه استوارترين تاريخ ها را بر پايه گردش خورشيد (در واقع زمين) محاسبه مي كنند.



از ره گذر پژوهش در تطبيق تاريخ هجري قمري بر تاريخ هجري شمسي و بالعكس، نكته هاي زيبا، جالب و دل نشيني فراهم مي آيد كه در خور انديشه است.



نوشته حاضر، اين هدف را تعقيب مي كند كه زاد روز حضرت اباعبدالله الحسين(عليه السلام)و شهادت آن سرور را از ديدگاه محاسبات شمسي بكاود. تاريخ شهادت امام حسين(عليه السلام)طبق ماه هاي شمسي، از دو راه قابل بررسي است: 1. از راه زيج، 2. با روش رياضي و بدون مراجعه به جدول زيج يعني از طريق محاسبه از آغاز مبدأ سال اول هجري تا روز عاشورا. در نتيجه مي توان چنين اظهارنظر كرد كه روز عاشوراي سال شصت و يكم هجري، برابر با روز دوشنبه بيستم مهرماه سال پنجاه و نه شمسي (20/7/59) بوده است.



سال شمسي



در سال شمسي كه هم اينك در زمان ما رايج است هر يك از شش برج اول سال، يعني فروردين، اردي بهشت، خرداد، تير، مرداد، شهريور، سي و يك روز به حساب مي آيد. دليل آن اين است كه مدار زمين بيضي شكل است يعني زمين در مدارهاي برج هاي شمالي (حمل، ثور، جوزم، سرطان، اسد و سنبله) هفت روز بيشتر از برج هاي جنوبي طيّ مسير مي كند. بر اين اساس، زمين از نقطه اعتدال بهاري (اول فروردين) جمعاً يك صد و هشتاد و هفت روز، مدار نيم كره شمالي را مي پيمايد تا به نقطه اعتدال پاييزي (اول مهر) برسد. اين در حالي است كه هر يك از پنج برج ديگر، يعني مهر، آبان، آذر، دي و بهمن را در سي روز طي مي كند. اما منجّمان، اسفند (برج دوازدهم) را 29 روز به حساب مي آورند و هرگاه كبيسه باشد سي روز مي شمارند.



مقدار يك سال شمسي بنا بر زيج بهادري برابر است با 365 روز و 5 ساعت و 48 دقيقه و 40 ثانيه و 6 ثالثه و 10 رابعه. اين مقدار، برابر است با 2422/365 روز كه ما در محاسبات خود اين رقم را منظور داشته ايم.



مبدأ تاريخ هجري شمسي به محاسبه نويسنده برابر است با روز جمعه، يك صد و هيجده (118) روز قبل از مبدأ سال اول «هجري قمري» يعني غرّه محرّم سال اول قمري به امر وسط برابر است با روز پنج شنبه 26 تير (26/4/1) شمسي، برابر با 17 ژوئيه 622 ميلاديِ امروزه، زيرا تاريخ ميلادي اصلاحات و نوسانات زيادي داشته است.



سال قمري



سال قمري از دوازده دور گردش ماه به اطراف زمين، تشكيل يافته است.



ماه هاي قمري بر دو گونه اند: يكي قمري وسطي، و ديگري قمري شرعي. ماه هاي قمري وسطي آن است كه منجّمان، ماه هاي فرد را سي روز و ماه هاي زوج را بيست و نه روز به حساب مي آورند. در اين حساب، در مجموع سي سال، يازده (11) مرتبه ذي حجه را سي روز مي گيرند يعني در اين سال ها كسر ماه ها به يازده روز مي رسد. از اين رو منجّمان در زيج ها، جدول هاي سي ساله تنظيم مي كنند تا بتوان اول هر ماه را به راحتي به دست آورد.



اما در ماه هاي قمريِ شرعي بناي امور بر پايه رؤيت هلال است يعني از رؤيت هلال تا رؤيت هلال ديگر يك ماه به حساب مي آيد كه از سي روز زيادتر نيست و از 29 روز كمتر نمي باشد، و ممكن است چهار ماه متوالي هر كدام سي روز و سه ماه متوالي هر كدام 29 روز رؤيت شود. علت اين امر آن است كه در محاسبه بر پايه رؤيت، لازم است تعديلاتي استخراج شود، بر خلاف محاسبه به امر وسط كه پايه محاسباتي زيج ها را تشكيل مي دهد.



هم چنين مقدار سال قمري وسطي برابر است با 354 روز و هشت (8) ساعت و 48 دقيقه و 33 ثانيه، برابر با 3670/354 روز. طول متوسط هر ماه قمري برابر است با 29 روز و 12 ساعت و 44 دقيقه و 3 ثانيه كه منجّمان از ديرباز تاكنون اين مقدار را در محاسبات به امر وسط منظور مي نمايند.



مبدأ سال قمري، يعني اول محرم سال يكم هجري قمري، برابر است با روز پنج شنبه بيست و ششم تير (26/4/1) سال اول شمسي، زيرا از هر زمان، سال و ماه هاي قمري را بر اساس رقم داده شده به حساب آوريم (مثلا يك سال قمري را برابر 3670/354 روز به حساب آوريم) چنان خواهيم يافت كه مبدأ سال اول قمري (26/4/1) بوده است و چنان چه 118 روز به آن بيفزاييم به اول سال قمري شمسي (1/1/1) خواهيم رسيد.



تطبيق



رحلت پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) بنا بر قول مشهور شيعه از زمان شيخ مفيد(رحمه الله) به بعد،2 روز 28 صفر سال يازدهم هجري قمري بوده است. و مي دانيم اوّل محرم سال اول هجري قمري برابر است با 26/4/1 شمسي. بنابراين، از اول محرم سال اول تا 28 صفر سال يازدهم، برابر با سه هزار و شش صد و يك (3601) روز است كه معادل ده سال قمري و پنجاه و هشت روز، و برابر با 9 سال شمسي و سي صد و پانزده (315) روز است. بنابراين، چنان چه 9 سال و 315 روز را بر (25/4/1) بيفزاييم (زيرا 26/4/1 اول سال مي باشد) برابر مي شود با ششم خرداد سال يازدهم شمسي يعني پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) روز 6/3/11 شمسي برابر با 28 صفر 11 هجري رحلت فرموده است.



شاهد صحّت محاسبه



احمد بن ابي يعقوب (متوفاي 292 ق) مي نويسد كه خوارزمي، منجّم مشهور گفته است: روزي كه پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) رحلت فرمود، خورشيد در درجه ششم جوزاء بود.3 و مي دانيم كه درجه ششم جوزاء برابر است با روز ششم خرداد. غير از اين، شواهد ديگري نيز در تاريخ موجود است كه همگي بر صحت تطبيق مبدأ تاريخ قمري بر روز 26/4/1 شمسي دلالت مي كند.



تاريخ تولّد امام حسين(عليه السلام )



اكثر مورّخان، زادروز امام حسين(عليه السلام) را روز سوم شعبان سال چهارم هجري دانسته اند. اين تاريخ، برابر است با يك هزار و دويست و هفتاد و سه (1273) روز پس از مبدأ هجرت، و در تطبيق با سال هاي شمسي برابر است با روز سه شنبه نوزدهم دي سال چهارم (19/10/4)، هم چنين برابر با 9 ژانويه 626 ميلادي است.



ابن شهر آشوب روز تولد آن حضرت را سه شنبه يا پنج شنبه دانسته است.4



مدّت عمر امام حسين(عليه السلام )



تعيين روز عاشورا



نخست، ديدگاه هايي را كه درباره عاشورا طرح شده، بيان مي كنيم و سپس نتيجه پژوهش خود را در معرض مطالعه خوانندگان ارجمند قرار مي دهيم.



ديدگاه ابوالفرج اصفهاني



ابوالفرج اصفهاني (متوفاي 356 ق) مي نويسد: حسين بن علي(عليه السلام) روز جمعه دهم محرم سال 61 كشته شد... و گفته شده كه روز شنبه به قتل رسيد، اما آن چه ذكر كرديم (شهادت حضرت در روز جمعه) صحيح تر است. و آن چه عوام مي گويند كه حسين(عليه السلام) روز دوشنبه كشته شد، باطل است، چون سخن بي سندي است. بنابراين، اوّل محرم سال 61 كه حسين(عليه السلام) در آن كشته شد، روز چهارشنبه بوده است. ما اين موضوع را با حساب هندي از ساير ذيج ها استخراج كرديم، از اين رو، روز دهم محرم نمي تواند روز دوشنبه بوده باشد.5



ديدگاه ابن شهرآشوب



ابن شهرآشوب گفته است: امام حسين(عليه السلام) روز عاشورا كه شنبه دهم محرم بود، قبل از زوال كشته شد. و گفته شده كه روز جمعه بعد از نماز ظهر شهيد شد. و روز دوشنبه نيز گفته شده است.6



تحقيق حاج فرهاد ميرزا



مؤلف قمقام زخار گفته است در اين كه شهادت امام حسين(عليه السلام) روز عاشورا دهم محرم بوده، تمامي مورخان و محدثان فرقه هاي اسلام اتفاق نظر دارند. بنا به روايت مفيد(قدس سره) كه روز عاشورا روز جمعه سال 61 هجري بوده، برابر با چهل و نه يزدگردي است كه آفتاب در [برج] ميزان [يعني خورشيد در برج مهر= اول فصل پاييز ]و مريخ و عطارد با وي [يعني در برج مهر] زهره در [برج] سنبله [شهريور] و قمر در دلو [بهمن] و زحل در اسد، مشتري در جدي با رأس، طالع آن سال سرطان است... . و در موضع شمس كه در كا درجه ميزان بود، اختلافي نيست [يعني اختلافي نيست كه روز عاشورا برابر بوده است با 21 برج مهر=كا] چنان كه استادان قديم به زيجات، و منجمان عهد خاقان فتحعلي شاه قاجار به زيج جينك محمد شاه هندي كه معمول به اين زمان است به دقت تمام استخراج كرده اند... . ابتداي جنگ، دو ساعت از روز گذشته و انتهاي قتال به طالع دلو بود كه هشت ساعت و نيم از روز رفته بود.7



ديدگاه محدث قمي



محدث قمي ضمن ارائه نقل هاي گوناگون در اين باره، انطباق عاشورا را بر روز جمعه ترجيح داده است. وي ابتدا روايتي نقل كرده مبني بر اين كه حضرت قائم(عليه السلام) روز شنبه، روز عاشورا خروج خواهد كرد، سپس با بيان حديثي خاطرنشان ساخته است كه حق تعالي روز جمعه اول ماه رمضان، نور را آفريد و ظلمت را در روز چهارشنبه، روز عاشورا خلق كرد.8



او هم چنين مي نويسد: حسين(عليه السلام) روز جمعه، دهم محرم سال شصت و يك از هجرت پس از نماز ظهر شهيد شد. وي 58 سال داشت. و بنا بر قول ديگر، روز شنبه يا دوشنبه شهيد شده، ولي درست تر همان جمعه است.



محدث قمي در ادامه، به نقل از شيخ مفيد آورده است: «عمرسعد صبح آن روز (روز عاشورا) كه روز جمعه بود، و گفته اند كه شنبه بود...».9 اما محدث قمي در ادامه، اين چنين اظهار مي كند: «... و طبق خبر گذشته [روز عاشورا] تحقيقاً جمعه بوده است.» سپس مجدّداً از شيخ مفيد تاريخ ورود امام حسين(عليه السلام) را به كربلا روز پنج شنبه، دوم محرم سال 61 نقل كرده است.10 و در ادامه، به نقل از تذكرة الخواص سبط ابن جوزي، شهادت حضرت را روز جمعه ميان نماز ظهر و عصر نقل كرده است، گرچه در ادامه قول به روز شنبه را نيز آورده است.11



ديدگاه علامه شعراني



علامه شعراني پس از ترجمه سخن فوق (حسين(عليه السلام) روز جمعه، دهم محرم سال شصت و يك از هجرت پس از نماز ظهر شهيد شد.) چنين نظر داده است: «ابوجعفر كليني در كافي و شيخ طوسي در تهذيب روز عاشورا را دوشنبه گفته اند در سال 61 هجرت، و شيخ در آخر كتاب الصوم در باب صوم عاشورا در حديث محمد بن عيسي بن عبيد از برادرش از حضرت رضا(عليه السلام) روايت كرده است و ما محل حاجت را نقل مي كنيم، فرمود: روز دوشنبه روزي است كه پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) در آن روز رحلت فرمود و مصيبت به آل محمد(صلي الله عليه وآله) نرسيد مگر روز دوشنبه، پس ما آن را نامبارك شمرديم و دشمنان ما بدان تبرّك جستند و شيخ طوسي جمعه و شنبه را نسبت به قول داده است. پس شكي در دوشنبه نيست».



محدث قمي هرچند جمعه را به عنوان روز عاشورا انتخاب كرد با وجود اين، روايتي را نقل مي كند كه روز عاشورا را دوشنبه دانسته است. وي نوشته است: زينب(عليها السلام)فرمود: «وامحمداه دختران تو اسيرند و فرزندان تو كشته، باد صبا بر آنان خاك مي پراند، اين حسين است كه از قفا سر بريده است، عمامه و ردا ربوده، بِاَبي من عسكره يوم الإثنين نهباً پدرم فداي آن كسي باد كه روز دوشنبه سپاهش تاراج شد».12



علاّمه شعراني پس از ترجمه سخن حضرت زينب(عليها السلام) در پاورقي اين چنين يادآور شده است:



«در اين حديث، عاشورا صريحاً دوشنبه است و هنگام ترجمه اين كتاب [نفس المهموم ]مقاتل الطالبيين را نديده بودم، وقت طبع اتفاقاً بدان برخوردم و ملاحظه كردم شاهزاده اعتضاد السلطنه عليقلي ميرزا در حاشيه كتاب بر ابوالفرج كه گويد عاشورا جمعه بود، اعتراض كرده است كه اول محرم سال 61 هجري در هيچ زيجي چهارشنبه نيست، و زيج ها در امثال اين امور اختلاف ندارند، بلكه غرّه محرم سال شصتم چهارشنبه است [نه غره محرم سال شصت و يك].



و اين بنده مترجم اين كتاب [نفس المهموم] هم در زيج هندي ديدم اول محرم سال 61 روز يكشنبه است و عاشورا سه شنبه مي شود و ليكن حساب زيجات بر حسب امر وسط است نه رؤيت حقيقي، چنان كه در همان زيج صريحاً مرقوم است، و شايد رؤيت يكي دو روز با حساب زيج كه به امر وسط استخراج شده است فرق داشته باشد. پس آن كه گويد عاشورا دوشنبه بود، مانند كليني و طوسي قولش به صحت نزديك تر است، چون ممكن است رؤيت هلالِ اول محرم، شنبه باشد يك روز پيش از حساب زيج، و عاشورا دوشنبه. و عوام اهل عراق كه در زمان ابوالفرج مي گفتند دوشنبه بود، دهان به دهان از پدران خود شنيده بودند و صحيح بود، و فاصله زمان ابوالفرج از مقتل امام(عليه السلام) قريب دويست و پنجاه سال است. و هم اين بنده چند واقعه را از آن سنوات كه مورخان معين كردند چند شنبه بود حساب كردم، مانند روز فوت معاويه كه در پنج شنبه، پانزدهم رجب سنه شصتم گفته اند، ديدم با زيج، يك روز اختلاف داشت. و شهادت اميرالمؤمنين(عليه السلام) را در سال چهلم هم چنين ديدم، و در اين سال 1369 كه تاريخ طبع اين كتاب [دمع السجوم] است اول محرم به رؤيت دوشنبه است و به حساب زيج، يك شنبه است و يك روز اختلاف است. و ناسخ التواريخ گويد: واقعه فاجعه در سال شصتم بود براي اين كه در اين سال، دهم محرم، جمعه بود و ليكن اين طريق ترجيح خطاست، زيرا كه نبايد تصحيح روز در روايت آحاد، خبر متواتر را در سال رد كرد، و براي اهل تاريخ روز بيشتر شبهه مي شود تا سال، چنان كه اكنون اكثر مطّلعين مي دانند مظفّرالدين شاه در 1324 از دنيا رفت و هيچ كس نمي داند چند شنبه بود مگر به مراجعه. و اين تحقيق از خواصّ اين كتاب است فاعرف قدره».13



شاهد ديگر بر نظر علامه شعراني



محدث قمي(رحمه الله) در فصل ورود اهل بيت(عليه السلام) به شام و به نقل از كامل بهايي نوشته است: «و اين روز [روز ورود اهل بيت(عليه السلام) به شام] روز چهارشنبه 16 ربيع الاوّل بود».14



علامه شعراني به عنوان مترجم گويد: «در اين روايت، شانزدهم ربيع الأول چهارشنبه است، و اين هم مؤيد گفتار آن كساني است كه عاشورا را دوشنبه دانند، چون بر حسب زيج، روز اول ربيع الأول 61، چهارشنبه است، و پانزدهم نيز چهارشنبه و با اين روايت، يك روز اختلاف دارد، براي اختلاف رؤيت و حساب، اما غرّه ربيع الأول سال 60 كه ناسخ التواريخ برگزيده است، شنبه بود و شانزدهم هم يك شنبه مي شود».15



ديدگاه نويسنده



به اعتقاد نگارنده تاريخ شهادت امام حسين(عليه السلام) از دو راه قابل بررسي است:



اول: از طريق زيج. بنا به عقيده منجّمان عصر حاضر، زيج بهادر خاني تأليف مولا غلامحسين جونپوري شيرازي يكي از دقيق ترين زيج هاي جهان به شمار مي رود. اين زيج، آغاز سال 61 هجري را روز يك شنبه دانسته است،16 در نتيجه روز دهم محرم (عاشورا) سه شنبه خواهد بود، زيرا مبناي كار زيج، محاسبه به امر وسط است يعني ماه هاي فرد [1،3،5...] را سي (30) و ماه هاي زوج را 29 روز به حساب مي آورند و در هر دوره سي ساله، يازده(11) بار ذي حجه را سي روز (كبيسه) حساب مي كنند، و حال آن كه به حسب رؤيت، اين امكان وجود دارد كه سه تا چهار ماه پشت سرهم 29 روز واقع شود. از اين رو گاهي اول ماه به حسب رؤيت دست كم يك روز قبل از اول ماه به حسب امر وسط واقع مي شود يعني گاهي روز دوم ماه با روز اول جدول زيج منطبق مي گردد. پس از اين جا مي توان حدس قوي داشت كه روز عاشورا دوشنبه بوده است.



دوم: از راه رياضي و بدون مراجعه به جدول زيج يعني از طريق محاسبه از آغاز مبدأ سال اول هجري تا روز عاشورا كه جمعاً بيست و يك هزار و دويست و هفتاد و دو (21272) روز است. اگر اين عدد را بر رقم هفت (تعداد ايام هفته) تقسيم كنيم، 3038 هفته، خارج قسمت داريم، و رقم 6 به عنوان باقيمانده ايام خواهد بود و با توجه به اين كه مبدأ سال هجري قمري پنج شنبه است، روز عاشورا سه شنبه است و چون رؤيت را يك روز مقدم مي دانيم در نتيجه، روز عاشورا دوشنبه بوده است.



هم چنين اگر عدد ياد شده را (21272) بر سال ها و فصول شمسي تطبيق دهيم به امر وسط برابر مي شود با بيست و يكم مهر ماه سال پنجاه و نه (21/7/59) شمسي، و اگر يك روز رؤيت را جلوتر بدانيم با (20/7/59) بيستم برابر مي شود، در نتيجه مي توان چنين اظهار نظر كرد كه روز عاشوراي سال شصت و يك هجري برابر است با روز دوشنبه بيستم مهر ماه پنجاه و نه (20/7/59) شمسي، و جمله حضرت زينب(عليها السلام) كه فرمود: «بابي من عسكره يوم الاثنين نهباً پدرم فداي آن كسي باد كه روز دوشنبه سپاهش تاراج شد» مي تواند شاهد خوبي بر اين محاسبه باشد.

پاورقي

كتاب نامه :



1. ابن جوزي، تذكرة الخواص، تقديم سيد محمد صادق بحر العلوم، تهران، مكتبة نينوي الحديثة، [بي تا].



2. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، تحقيق يوسف البقاعي، [بي تا]، انتشارات ذوي القربي، 1379.



3. اصفهاني، ابوالفرج، مقاتل الطالبيين، تحقيق احمد صقر، چاپ دوم: قم، منشورات شريف رضي، 1374.



4. تاري، خليل، «تأملي در تاريخ وفات پيامبر(صلي الله عليه وآله)»، فصلنامه تاريخ اسلام، سال دوّم، ش5، 1380.



5. جونپوري شيرازي، مولي غلام حسين، زيج بهادر خاني، چاپ هند، 1254ق/1858م.



6. شعراني، ابوالحسن، دمع السجوم (ترجمه نفس المهموم)، تهران، اسلاميه، 1374ق.



7. شيخ مفيد، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد، تحقيق مؤسسة آل البيت(عليه السلام) لاحياء التراث، قم، مؤسسة آل البيت(عليه السلام)، 1413 ق.



8. قمي، شيخ عباس، سفينة البحار، چاپ دوم: تهران، دارالاسوة، 1416ق.



9. قمي، شيخ عباس، نفس المهموم (رموز الشهادة)، ترجمه محمد باقر كمره اي، تهران، اسلاميه، [بي تا].



10. معتمدالدولة، فرهاد ميرزا، قمقام زخار و صمصام بتار، تهران، اسلامية، 1377ق.



11. يعقوبي، احمد بن ابي يعقوب، تاريخ يعقوبي، بيروت، دارصادر، [بي تا].



1 محقق و مدرس هيئت و نجوم اسلامي



2- در اين باره ر.ك: خليل تاري، «تأملي در تاريخ وفات پيامبر9»، فصلنامه تاريخ اسلام، ص16ـ17.



3- «و قال الخوارزمي: كانت الشمس يوم توفّي رسول الله في الجوزاء ست درجات...»، يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج2،ص113.



4- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، ج4،ص84.



5- ابوالفرج اصفهاني، مقاتل الطالبيين، ص84ـ85.



6- ابن شهرآشوب، همان، ج4، ص85.



7- فرهاد ميرزا معتمدالدولة، قمقام زخار و صمصام بتّار، ص607 ـ608.



8- محدث قمي، سفينة البحار، ج6، ص267ـ268، ذيل «عاشورا».



9- شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص95: «و اَصبح عمر بن سعد في ذلك اليوم و هو يوم الجمعة و قيل يوم السبت».



10- همان، ج2، ص84: «ثم نزل و ذلك يوم الخميس و هو اليوم الثاني من المحرّم سنة احدي و ستين».



11- ابن جوزي، تذكرة الخواص، ص256 و ر.ك: محدث قمي، رموز الشهادة (ترجمه نفس المهموم)، ص170.



12- ابوالحسن شعراني، دمع السجوم، ص202.



13- همان، ص202 ـ 203.



14- همان، ص242.



15- همان.



16- زيج بهادري، ص52.

علي زماني قمشه اي