بازگشت

اهميت عدد چهل در روايات


در آستانه اربعين هستيم. كلمه اربعين به معني چهل است و من امروز ميخواهم دربارهي اربعين و چهل صحبت كنم. پارسال و پيارسال هم به مناسبت اربعين صحبت‎هايي كردم ولي امسال به يك حديث‎هايي رسيدم كه بحث خيلي تكميل شده است. حدوداً تا الان كه ميآمدم به حديثهايي برخوردم و ديدم كه در بيشتر اينها كلمه چهل است، البته گفتن بعضيهايش خيلي ضرورت ندارد، چون پيام ندارد. اما بعضي از چيزهايي كه پيام دارد و شنيدنش براي ما هم مفيد است، ميخواهم بگويم. در مسائل عبادي، نظامي، اقتصادي، سياسي، بهداشتي، تربيتي، در همه اين مسائل عدد چهل هست. در مسائل متفرقه هم است. آيات، حديث‎ها و رواياتي كه درباره مسئله چهل نظر دارد را بررسي ميكنيم. اما در مسائل عبادي بگويم.



زني هم كه شوهرش را اذيت كند و يا شوهري كه زنش را اذيت كند، اگر هر يك از زن و شوهر همديگر را اذيت كنند، عبادت هيچ كدام از زن و مرد قبول نميشود. يعني آزار به زن و آزار به شوهر نتيجه اش همان نتيجه شراب خوردن است



پيغمبر به اميرالمنين فرمود: «يَا عَلِيُّ شَارِبُ الْخَمْرِ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَلَاتَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً»؛ (من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 352)؛ كسي كه اهل مشروبات الكلي باشد، اگر نمازخوان باشد خدا نمازش را تا چهل روز قبول نميكند. اگر هم نماز نميخواند كه برايش بدتر است. به يك عالمي گفتند: فلاني ساعت دو نصف شب دزدي كرده است. گفت: دو بعد از نصف شب دزدي كرده است؟ گفتند: بله. گفت: پس نماز شبش را چه كسي ميخواند؟ گفتند: بابا دزد كه نماز شب نميخواند. حالا ما آدمهايي داريم كه هم شراب ميخورند و هم نماز ميخوانند. يك كسي به كسي سفارش ميكرد، ميگفت: عرق ميخوري بخور. قمار بازي مي‎كني، بكن. دزدي ميكني بكن. فحش ميدهي بده. چاقو ميكشي بكش اما مسلمان باش. گفت كه ديگر كجاي اين مسلماني است؟ بالاخره ما آدمهايي داريم كه مسلمان هستند و اهل عرق هم هستند. اگر كسي چنين باشد عبادتش تا چهل روز قبول نميشود. اين براي عرق خوردن بود.



زني هم كه شوهرش را اذيت كند و يا شوهري كه زنش را اذيت كند، اگر هر يك از زن و شوهر همديگر را اذيت كنند، عبادت هيچ كدام از زن و مرد قبول نميشود. يعني آزار به زن و آزار به شوهر نتيجه اش همان نتيجه شراب خوردن است. پس آدم‎هايي داريم كه حزب اللهي هستند و عرق نميخورد اما زنش را در خانه ميسوزاند. نتيجهي اين با آدم شرابخوار يكي است. مواظب باشيد. ببينيد آدم گاهي آتش ميگيرد. بالاخره گراني هست و چيزي هم نيست. مشكلات زياد است. آدم عصباني ميشود. اگر عصباني شديد عذرخواهي كنيد. نگوييد مرد نبايد از خانمش عذر خواهي كند. مرد بايد از خانمش عذرخواهي كند. مرد بايد از بچه اش هم عذر خواهي كند.

امام حسين عليه السلام



امام صادق فرمود: «مَنْ قَدَّمَ أَرْبَعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ دَعَا اسْتُجِيبَ لَهُ» (كافي، ج 2، ص 509) «مَنْ قَدَّمَ أَرْبَعِينَ» باز در اينجا كلمه اربعين است. تا چهل روز نمازش قبول نيست. آدمي كه شراب بخورد تا چهل روز نمازش قبول نيست. اگر كسي ميخواهد دعا كند اول به چهل مومن دعا كند. خداوند چون اين خصلت را از او ميبيند كه اين سوز دارد، ميگويد: ملائكه اين كه دلش ميسوزد و به چهل مومن دعا ميكند، دعاي خودش هم مستجاب شود. منتهي به شرط اين كه از روي سوز به چهل مومن دعا كنيم. نه اين كه براي چهل و يكمي، آن چهل نفر را دعا كنيم. آخر گاهي وقتها آدم در يك گروهي ميخواهد يك نفر را ببوسد ولي ميترسد كه برايش حرف در بياورند. اين دو نفر را ميبوسد، ولي نيتش آن آخري است. اينطور نباشد. واقعاً از روي علاقه باشد. گاهي آدم در صف نانوايي ميرود و علاقه به نظم دارد. گاهي نه با تمام وجودش ميخواهد در برود، ولي ميترسد خارج از نوبت به او فحش بدهند. براي همين از ترس در صف ميرود. فرق بين كسي كه به نظم علاقه دارد با كسي كه از روي ترس در صف ميرود چيست؟ هر دو در صف ميروند اما اين كجا و آن كجا. اگر كسي به چهل نفر از روي عشق و محبت دعا كند، به خاطر اين خصلت و روحيه اش خدا دعاي او را مستجاب ميكند.



همه كارهايش براي خدا باشد، يعني وقتي سر كار ميرود، بگويند: آقا كجا كار ميكني؟ بنده كارمند راه آهن هستم. مثل شما الان كارمند راه آهن هستم. خوب چرا سر كار ميآيي؟ يك وقت ميگويي: بابا ما خرجي نداريم. يك وقت ميگويي: بابا زن و بچه مسئوليت دارد و من واجب است خرجي زن و بچهام را بدهم. به خاطر انجام اين واجب كار مي كنم. سراغ نماز ميآيم و نماز ميخوانم. خوب نماز كه ميخوانم با مسواك زدن ثواب يك ركعت آن هفتاد ركعت ميشود. با گلاب بروم نماز بخوانم، ميخواهم با خدا كه حرف ميزنم بوي عطر از من بيايد. يك وقت ميگويد: من از گلاب خوشم ميآيد. يك وقت ميگويد: خدا راضي است و من خوشم ميآيد، فرق ميكند. يك محصل براي نمره درس ميخواند، يك محصل براي درس، درس ميخواند. يك دانشجو دانشگاه ميرود براي نمره گرفتن و به مدرك رسيدن و به زندگي رسيدن و لذا ببيند كه در آلمان و فرانسه زندگيش بهتر است، فوراً در ميرود. چون از اول كه به دانشگاه رفته است ميخواسته در حال رفاه باشد.



«مَنْ قَدَّمَ أَرْبَعِينَ» خدا به حضرت موسي فرمود: 30 روز دعا كن ولي ديد 30 روز كم بود. قرآن ميگويد: «وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ» (اعراف/142) مناجات حضرت موسي چهل شب بود. پيغمبر فرمود: «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَجَّرَ اللّهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَي لِسَانِهِ» (عدة الداعي، ص 232)؛ اگر كسي چهل روز سعي كند براي خير خدا كار كند هر كاري ميكند براي خدا باشد، هر كس چهل شبانه روز فقط براي خدا كار كند خداوند يك حالت و بينشي به او ميدهد كه ميفهمد حق با كيست. باطل كيست؟ دنيا چيست؟ عيب‎ها چيست؟ دواها چيست؟ آن وقت يك آدم حكيم و پختهاي ميشود و حكمت او بر زبانش جاري ميشود، يعني اگر عوام هم باشد اگر درس نخوانده هم باشد. اگر چهل روز سعي كند همه كارهايش براي خدا باشد بعد از چهل روز حرف‎هايي كه ميزند حرف‎هاي پختهاي ميزند. حكيم غير دانشمند است. گاهي باسواد است و حرف‎هايش خام است، گاهي بيسواد است و حرف‎هايش پخته است. بيسواد است ولي حرف‎هايش پخته است.



همه كارهايش براي خدا باشد، يعني وقتي سر كار ميرود، بگويند: آقا كجا كار ميكني؟ بنده كارمند راه آهن هستم. مثل شما الان كارمند راه آهن هستم. خوب چرا سر كار ميآيي؟ يك وقت ميگويي: بابا ما خرجي نداريم. يك وقت ميگويي: بابا زن و بچه مسئوليت دارد و من واجب است خرجي زن و بچهام را بدهم. به خاطر انجام اين واجب كار مي كنم. سراغ نماز ميآيم و نماز ميخوانم. خوب نماز كه ميخوانم با مسواك زدن ثواب يك ركعت آن هفتاد ركعت ميشود. با گلاب بروم نماز بخوانم، ميخواهم با خدا كه حرف ميزنم بوي عطر از من بيايد. يك وقت ميگويد: من از گلاب خوشم ميآيد. يك وقت ميگويد: خدا راضي است و من خوشم ميآيد، فرق ميكند. يك محصل براي نمره درس ميخواند، يك محصل براي درس، درس ميخواند. يك دانشجو دانشگاه ميرود براي نمره گرفتن و به مدرك رسيدن و به زندگي رسيدن و لذا ببيند كه در آلمان و فرانسه زندگيش بهتر است، فوراً در ميرود. چون از اول كه به دانشگاه رفته است ميخواسته در حال رفاه باشد. هر جا ببيند رفاهش بيشتر است به آنجا ميرود، يك كسي به رفاه كار ندارد، به اين كار دارد كه ميخواهد يك مشكلي از مملكت باز كند، بنابراين به او هر چه هم چراغ سبز نشان دهند، خويش و قوم‎هايش هم هر چه نامه به او بنويسند، نميرود. اين بسيار فرق ميكند.



اگر كسي براي خدا تا چهل روز كارهايش را انجام دهد اين را خدا فرموده است ما او را حكيم ميكنيم. يعني اگر هيچ هم سواد ندارد حرف‎هايي كه ميزند بسيار پخته است، يك بينشي دارد



اگر كسي براي خدا تا چهل روز كارهايش را انجام دهد اين را خدا فرموده است ما او را حكيم ميكنيم. يعني اگر هيچ هم سواد ندارد حرف‎هايي كه ميزند بسيار پخته است، يك بينشي دارد. يكي از دوستان ميگفت: در ماشين نشسته بودم يك شعر خواندم، گفتم:



الهي جسم و جانم خسته گشته در رحمت به رويم بسته گشته



يك عوامي نشسته بود و هيچي هم سواد نداشت. گفت: آقا جسم و جانت خسته گشته است خب برو دو ساعت بخواب. درِ رحمت خدا هم به روي هيچ كس بسته نگشته است. ايشان ميگفت: ما مدير كل بوديم و او هم يك آدم بيسواد است. ميگفت: آنقدر من خجالت كشيدم. بله گاهي وقت‎ها عوام هستند اما يك حرفي كه ميزند كه يك حرف پختهاي است.



در يك باغي و در يك شهري رفتيم. به صاحب باغ گفتم: اين همه درخت هيچ كدام ميوه نميدهد؟ گفت: اين همه آدم هستيم و اينجا ميخوابيم، يكي از ما نماز شب نميخواند، خوب اين به آن در. من يك وقت داشتم ميرفتم در ماشين در جاده، سگي به ماشين حمله كرد، يك مقدار كه رفتيم، ديگر سگ از منطقه خود دور شد، چون هر سگي يك منطقهاي دارد. فقط تا يك منطقهاي ميآيد كه در دست اوست. بعد يكي از دوستان گفت: ببينيد اين سگ منطقهاي كه براي خودش بود حفظ كرد، تو آن منطقهاي كه داري حفظ ميكني به مسئوليتت عمل ميكني؟ نكند كه ما از حيوان پستتر باشيم. چون مار سالي ده نفر را ميگزد زبان ما روزي 10نفر را ميگزد. الآن اگر به دادگاه تلفن كنيد هيچ كدام از گرگهاي عالم در آنجا پرونده ندارند ولي ببينيد كه ما آدمها چه قدر در آنجا پرونده داريم. بنابراين اگر كسي خالص كار كند خداوند او را حكيم قرار ميدهد.



ديگر چه داريم كه عدد چهل در آن باشد. اگر كسي «اذا مات المومن مخضر جنازته اربعين رجل»؛ اگر يك مومني از دنيا رفت و چهل نفر گفتند: خدايا ما بدي از او نديديم، خدا ميگويد: من كه ميدانم اين چه كاره بود كه مُرد، اما حالا كه شما چهل مسلمان ميگوييد: ايشان آدم خوبي است، من به احترام گواهي شما از آنچه ميدانم ميگذرم. شهادت چهل مومن بر جنازه، اين بسيار عجيب است و اگر كسي هم در تشييع جنازه اطراف جنازه را بگيرد، تشييع كند و جنازه را روي دوشش بگيرد خدا چهل گناه كبيره او را ميبخشد. در كارهاي عبادي اينها چهل بود. تشييع جنازه عبادت است. نماز عبادت است. مناجات موسي عبادت است. اخلاص براي خدا عبادت است.



يك وقت داشتم ميرفتم در ماشين در جاده، سگي به ماشين حمله كرد، يك مقدار كه رفتيم، ديگر سگ از منطقه خود دور شد، چون هر سگي يك منطقهاي دارد. فقط تا يك منطقهاي ميآيد كه در دست اوست. بعد يكي از دوستان گفت: ببينيد اين سگ منطقهاي كه براي خودش بود حفظ كرد، تو آن منطقهاي كه داري حفظ ميكني به مسئوليتت عمل ميكني؟ نكند كه ما از حيوان پستتر باشيم. چون مار سالي ده نفر را ميگزد زبان ما روزي 10نفر را ميگزد. الآن اگر به دادگاه تلفن كنيد هيچ كدام از گرگهاي عالم در آنجا پرونده ندارند ولي ببينيد كه ما آدمها چه قدر در آنجا پرونده داريم. بنابراين اگر كسي خالص كار كند خداوند او را حكيم قرار ميدهد.



عدد چهل در مسائل عبادي را گفتم و اما در مسائل نظامي يك حديث برايتان بخوانم. پيغمبر فرمود: (اين براي بسيجيها، ارتشيها، كساني كه رزمنده هستند و براي هر نيرويي خوب است) «إِنَّ صَبْرَ الْمُسْلِمِ فِي بَعْضِ مَوَاطِنِ الْجِهَادِ يَوْماً وَاحِداً خَيْرٌ لَهُ مِنْ عِبَادَةِ أَرْبَعِينَ سَنَةً» (عوالي اللآلي، ج 1، ص 282). اگر يك نفر در يك روز در جبهه باشد، ارزشش از چهل سال عبادت بيشتر است. يعني يك مسلمان در بعضي مناطق جهاد مقاومت كند. مسلمان در جبهه جا دارد، اگر يك شبانه روز در بعضي از جاهاي جنگ، در بعضي از قسمت‎هاي جبهه باشي ارزشش از چهل سال عبادت بيشتر است. اين هم براي ارزش جبهه بود. امام سجاد فرمود: يك كسي كه به جبهه ميرود، خدا چهل هزار فرشته را مأمور ميكند، كه از اين رزمنده كه ميرود جبهه بدرقه كنيد. اين هم عدد چهل در جبهه و حديث هم داريم كه امام فرمود: وقتي امام زمان (عج) ظهور ميكند، ياران امام زمان چنان قدرت رزميشان زياد ميشود كه يك نفر مسلمان از ياران امام زمان، به اندازهي چهل نفر زور دارد. پس در مسائل رزمي هم چهل بود. يك روز در جبهه بودن ثواب «أَرْبَعِينَ سَنَةً» چهل سال عبادت دارد و كسي كه به جبهه ميرود چهل هزار فرشته او را بدرقه ميكنند و حضرت مهدي كه ميآيد رزمندههايش چنان قوي هستند كه يكي از آنها به اندازهي چهل نفر زور دارد. اين هم چهل در مسائل نظامي بود.



واقعاً همينطور است. شما حساب كن سخنراني كسي مثل امام كه اين پيام برائت را داد، چقدر اثر دارد؟ يك روز سخنراني امام به كل عمر همه ما ميارزد. علي اصغر شش ماهش بود اما اين شش ماهه به ششصد سال عمر ما ميارزد، چون سند بني‎اميه را خون علي اصغر امضاء كرد ... چون اگر علي اصغر در كربلا نبود فايدهاش اينقدر نبود. ميگفتند: بابا سر حكومت دعوا كردند، حالا يكي هم آن يكي را كشت. ميگفت: حالا فرض ميكنيم، اينطور كه تو ميگويي بود، علي اصغر چه گناهي داشت. اين علي اصغر آخرين چيزي است كه اين بني اميه را در بن بست قرار ميدهد، كه ميگويد: اين ديگر چه گناهي كرده بود. گاهي يك كسي كوچك است ولي نقش بزرگي دارد.



عدد چهل را در مسائل اقتصادي را بگويم. در مسائل اقتصادي امام صادق فرمود: «الْحُكْرَةُ فِي الْخِصْبِ أَرْبَعُونَ يَوْماً وَ فِي الشِّدَّةِ وَ الْبَلَاءِ ثَلَاثَةُ أَيَّامٍ فَمَا زَادَ عَلَي الْأَرْبَعِينَ يَوْماً فِي الْخِصْبِ فَصَاحِبُهُ مَلْعُونٌ وَ مَا زَادَ عَلَي ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْعُسْرَةِ فَصَاحِبُهُ مَلْعُونٌ» (كافي، ج 5، ص 165)؛ اگر وضع مردم خوب باشد يك كسي چهل روز چيزي را انبار كند، محتكر است. آخر ميگويند: اگر چند روز آدم انبار كند محتكر است. اگر سه روز نبود احتكار كرد، روز چهارم محتكر است. يك وقت يك چيزي نيست، اگر سه روز آن چيز نباشد و آن را انبار كند محتكر است و اگر يك چيزي چهل روز هست. خوب حالا اگر محتكر باشد چه؟ حديث داريم پيغمبر فرمود: اگر كسي دزد باشد خدا بيشتر دوستش دارد تا محتكر باشد. چون دزد از پولداران ميدزدد، محتكر از گدا ميدزدد. فرض كنيد محتكر از فقرا صابون ميخواهد، تايد ميخواهد او روغن نباتي ميخواهد، اينهايي كه ميخواهند همه مثل خود شما از يك طبقه هستند. محتكر از طبقه محروم بر ميدارد. دزد از پولدار ميدزدد. قالي ابريشمي، طلا، سكه و ... مي‎دزدد. پيغمبر فرمود: «وَ لَأَنْ يَلْقَي اللَّهَ الْعَبْدُ سَارِقاً أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ يَلْقَاهُ قَدِ احْتَكَرَ طَعَاماً أَرْبَعِينَ يَوْماً» (من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 158) اگر خدا با يك نفر سارق برخورد كند «أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ يَلْقَاهُ قَدِ احْتَكَرَ طَعَاماً أَرْبَعِينَ يَوْماً» او را بيشتر دوست مي‎دارد تا كسي كه احتكار كند. حالا اگر كسي احتكار كرد، گران شد بعد فروخت پولش را در راه خدا داد. امام ميفرمايد: اگر كسي جنسي را انبار كند كه گران شود، بعد گران شد و فروخت و پولش را در راه جبهه داد، مثلاً باز هم گناه احتكارش را با اين پول خرج كردن حل نميكند. احتكار در زمان عادي در شرايط معمولي چهل روز است، ولي احتكار در شرايط داغ و حاد سه روز است. دزد از محتكر بهتر است. اين هم يك حديث است. حديث ديگر اين كه اگر محتكر گران بفروشد و پولش را در راه خدا دهد، آن ثواب چاله آن گناه را پر نميكند. حديث‎ها از كتاب وسايل جلد 12 و سفينة البحار، جلد 1 بود. اين يك حديث براي مسائل اقتصادي بود.



اينقدر امشب به مناسبت اين كه در آستانه اربعين هستيم، در اين خط رفتيم. اما چهل در مسائل سياسي را بگويم. پيغمبر فرمود: «يَوْمٌ وَاحِدٌ مِنْ سُلْطَانٍ عَادِلٍ خَيْرٌ مِنْ مَطَرٍ أَرْبَعِينَ يَوْماً» (مستدرك الوسائل، ج 18، ص 9). يك روز يك آدمي كه رهبر و عادل باشد، نفع يك روز رهبر عادل از چهل روز بارندگي بيشتر است. واقعاً همينطور است. شما حساب كن سخنراني كسي مثل امام كه اين پيام برائت را داد، چقدر اثر دارد؟ يك روز سخنراني امام به كل عمر همه ما ميارزد. علي اصغر شش ماهش بود اما اين شش ماهه به ششصد سال عمر ما ميارزد، چون سند بني‎اميه را خون علي اصغر امضاء كرد ... چون اگر علي اصغر در كربلا نبود فايدهاش اينقدر نبود. ميگفتند: بابا سر حكومت دعوا كردند، حالا يكي هم آن يكي را كشت. ميگفت: حالا فرض ميكنيم، اينطور كه تو ميگويي بود، علي اصغر چه گناهي داشت. اين علي اصغر آخرين چيزي است كه اين بني اميه را در بن بست قرار ميدهد، كه ميگويد: اين ديگر چه گناهي كرده بود. گاهي يك كسي كوچك است ولي نقش بزرگي دارد.



يك سخنراني بود كه وقتي من گوش دادم كلي پاي راديو گريه كردم. گفتم: خدايا اين يك سخنراني يك ساعته، به عمري سخنراني ما ميارزد. چون حديث داريم «إِنَّ أَفْضَلَ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ» (كافي، ج 5، ص 59)؛ يعني بهترين جهاد اين است كه آدم پهلوي آدم‎هاي فاسد قرص حرف بزند. «كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ». «يَوْمٌ وَاحِدٌ مِنْ سُلْطَانٍ عَادِلٍ خَيْرٌ مِنْ مَطَرٍ أَرْبَعِينَ يَوْماً» از مطر بهتر است. مطر به معني باران است. «أَرْبَعِينَ يَوْماً». اين هم براي يك رهبر عادل و ما بايد افتخار كنيم كه چنين رهبر عادلي داريم. البته من ضامن نيستم در مسئولين مملكت و هر كه وزير است، وكيل است، معاون است، مدير كل است، همه را نميدانم اما اين را ميدانم و اجازه دهيد كه بگويم، من از يكي از شخصيت‎هاي درجه يك كه حالا نميتوانم اسمش را ببرم، ايشان گفت: بنده جز از گوشت يخي و جز كوپن استفاده نميكنم. اصلاً گوشت گرم نميخرم و ما باورمان نميآيد. ما پشت سر آقاي خامنهاي نماز ميخوانيم من از ايشان شنيدم كه گفت: بنده فقط خوراكم با كوپن است و اين هم گوشت يخي است. حالا اگر يك جايي به ميهماني رفتيم يك چيزي به ما دادند آن حسابش جداست. قرآن هم ميگويد: حضرت ابراهيم دو ميهمان برايش آمد، ابراهيم يك شتر كشت و گوشتش را كباب كرد و از مهمان‎هايش پذيرايي كرد. يك وقت حساب يك ميهماني جداست. ما يك وقت يك جايي بوديم بعد از سخنراني همه در صف رفتند، گفتند: آقاي قرائتي اگر ميخواهي عادل باشي تو هم بايد در صف بيايي. گفتم: درست است، عدالت يعني من هم در صف بروم. اما يك چيز ديگر هم بايد بگويم و شما نميدانيد كه ميهمان بايد پذيرايي شود، بي انصافها من ميهمان شما هستم. ديگر چيزي نگفتند، احترام در صف رفتن همه يك اصل است. اما بالاخره احترام ميهمان هم يك اصل است. من چون امروز ميهمانتان هستم گفتند: خيلي خوب پس برو. در عين حال يك دقيقهاي در صف رفتيم و بعد هم بيرون رفتيم.



من از يكي از شخصيت‎هاي درجه يك كه حالا نميتوانم اسمش را ببرم، ايشان گفت: بنده جز از گوشت يخي و جز كوپن استفاده نميكنم. اصلاً گوشت گرم نميخرم و ما باورمان نميآيد. ما پشت سر آقاي خامنهاي نماز ميخوانيم من از ايشان شنيدم كه گفت: بنده فقط خوراكم با كوپن است و اين هم گوشت يخي است. حالا اگر يك جايي به ميهماني رفتيم يك چيزي به ما دادند آن حسابش جداست



اجمالاً بايد قاطي نكنيم گاهي وقت‎ها واقعاً يك فرصت‎هايي حيف است، مثلاً يك پزشك جراح كه ميتواند روزي ده نفر را در بيمارستان از مرگ نجات دهد، ايشان در صف تخم مرغ برود، اين بسيار ظلم است. نه آقا تو عادل هستي تو بايد در صف بروي، فلاني هم در صف برود. آقاجان فلاني از صبح تا شام از خطري دفاع نميكند اما يك پزشك جراح، يك خلبان، يك مغز متفكر، يك استاد دانشگاه، يك آدم‎هايي هستند كارشان كيفي است. بعضيها كارشان كيفي است. بين كيفي و كمّي فرق است. ما نميگوييم: هر كس كيف دستش است از صف بيرون برود اما هر كس كارش كيفي است از صف بيرون برود. گناه است كه پزشك جراح در صف برود، گناه است كه خلبان در صف برود. آخر درست است يك شب او برود ولي «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» (قدر/3). قرآن هم ميگويد: همه شب‎ها تاريك است. اما خوب شب قدر با باقي شب‎ها فرق ميكند. البته باز نميخواهم بگويم در مسئولين ما، ضامن دولت و رئيس مجلس و رئيس جمهور و امام و ... اينها را زندگيشان را ميدانيم. اما حالا فلان منطقه يك مسئول يك كاري كرد، من ضامن همه نيستم.

امام حسين عليه السلام



در مسئله بهداشت داريم كه اگر كسي چهل روز گوشت نخورد بداخلاق ميشود و حتي داريم كه اگر چهل روز گوشت گيرتان نيامد، قرض هم كرديد اشكال ندارد. ولي در چهل روز بايد گوشت خورده شود، حالا از نظر بهداشتي چگونه است؟ وضع بدن ما كه چهل روز به چهل روز بايد گوشت به آن برسد، آن يك حساب ديگر دارد. داريم كه اگر هم كسي دائماً چهل روز پشت سر هم گوشت بخورد، قساوت قلب پيدا ميكند ولي اگر كسي چهل روز گوشت نخورد بداخلاق ميشود. درباره نظافت بدن و موي بدن داريم از چهل روز بيشتر طول نكشد يعني هر چهل روز يكبار حتما نظافت كنيد. اگر كسي ايمان به خدا دارد و به قيامت ايمان دارد از چهل روز بيشتر طول نكشد. درباره يك سري غذاها هم سفارش شده است كه چهل روز به چهل روز اين غذا و اين اثر بايد به بدن برسد. حالا اگر ما الان اين را بگوييم ممكن است يك كسي واقعاً نداشته باشد، البته ما در ايران با همه مشكلاتي كه داريم وضعمان از خيلي جاها بهتر است. ما الان ميليون‎ها آدم داريم كه حالا اسمشان را نميبرم. ميليون‎ها آدم داريم كه واقعاً چيزي گيرشان نميآيد. دربارهي مسئله انار هم بسيار سفارش شده است كه هر چهل روز يك بار حتما مصرف شود.



ما به دكتر رفتيم گفت: صبح، صبحانه زرده تخم مرغ بخور، عصر فلان چيز را بخور، نهار كباب برگ بخور. گفتم: آقا آدرس خانه‎تان را هم بنويسيد، چون اينها در خانه ما نيست. البته ميتوانم يك وعده كباب بخورم، اما شما براي دو ماه ميگويي كباب بخور من نميدانم كه همان يكي، دو بارش را هم ميتوانم كباب بخورم يا نه؟ اما لطفاً آدرس خانهتان را بدهيد. گفت: حضرت عباسي خانه ما هم نيست. اجمالاً حالا چون مسئلهاي است كه با كمبود مواد غذايي روبرو هستيم اجازه بدهيد كه اين را بيشتر باز نكنيم، چون نيست. البته اين را هم به شما بگويم ما خودمان اين نيست را پذيرفتيم، همين برادران كه اين را به پيشانيشان بستند، اينها كه به جبهه ميروند اين را قبول دارند.



ما سه راه داريم اگر خواسته باشيم همه چيزي در مملكت باشد و كمبود نباشد اين سه راه است:



1- سازش با آمريكا 2- از كشورهاي پولدار وام بگيريم 3- كم خوردن و محكم ايستادن.



حديث داريم آدم چهل ساله عصا دست بگيرد. رهبر كبير انقلاب زماني اين را براي شاگردانش معنا كرده بود، يعني هر كس چهل ساله شد عصا دست بگيرد. يعني با احتياط راه برو. آدم چهل ساله عصا دست بگيرد، يعني عصاي احتياط دست بگيرد. يعني تو ديگر بچه نيستي، تو ديگر هر چيزي را نگو. حالا تو چهل سالت شده است



ما خودمان قبول كرديم كه حالا كه آمديم با اين كمبودها ميسازيم وگرنه يك آره بگو آمريكا هرچه ميخواهي در مملكت ميريزد، طوري كه ديگر صفي براي روغن نباتي نباشد، فقط يك بله گفتن به آمريكا برابر است با روغن نباتي و ... يا سازش با آمريكا يا وام گرفتن. الان دولت ما به هيچ كشوري وام ندارد، ما طلبكار هستيم ولي بدهكار نيستيم و با همه مشكلاتمان بدهكار نيستيم، بنابراين يا خانه كاهگلي و هيچ وامي به هيچ بانكي بدهكار نباشيم، يا خانهاي كه پشتش سنگ مرمر است اما به همه بانك‎ها جز بانك خون بدهكار باشيم. اين هم بانك خون به خاطر اين كه پول نميدهد وگرنه از آن هم وام ميگرفتيم. افرادي هستند از همه بانك‎ها پول ميگيرند. يا اتاق قشنگ با وام، يا كاهگل بي وام. و ما خودمان كاهگل را قبول كرديم كه بدهكار نباشيم.



خوب 40 را در مسائل تربيتي بگويم. در مسائل تربيتي باز عدد چهل چراغ ميزند. اين عدد چهل خيلي در حديث‎ها چراغ ميزند، حالا اين چهل چيست اين را ديگر نميدانم. حديث داريم كه قرآن ميگويد: «حَتَّي إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعينَ سَنَةً» (احقاف/15)؛ سن چهل سال اوج رشد انسان است و انبياء ما اكثراً در سن چهل سالگي به مقام نبوت رسيدند از جمله پيغمبر خودمان كه در سن چهل سالگي به رسالت مبعوث شدند. پيغمبر فرمود: اگر يك آدم مجرم را بخوابانند و شلاقش بزنند فايدهاش از چهل روز بارندگي براي جامعه بيشتر است. بله نبايد رحم كرد چون:



ترحم بر پلنگ تيز دندان ستمكاري بود بر گوسفندان



اگر در يك شهري يا شهركي يك دزدي را گرفتند، چهار تا انگشتش را قطع كردند ديگر مردم محله راحت ميخوابند وگرنه اگر او را زندان بردند و برگشت باز همه مردم منطقه در ناراحتي و ناامني به سر ميبرند. اگر ما خواسته باشيم به دزد رحم كنيم، ناامني را در كل منطقه حاكم كرديم. اگر يك كسي خلاف كرد او را بخوابانند و شلاق بزنند. خوب شما در راه آهن رفتيد، خيلي از زن‎ها بدون شوهرشان ميآيند و بليط تهيه ميكنند و تنهايي از تهران به اهواز يا ... ميرود. چرا يك زن تنهايي بليط ميگيرد و به مشهد ميرود و بر ميگردد؟ به خاطر اين كه مملكت امن است. اگر ناامن باشد خوب دلهره در همه جا ساكن ميشود. بنابراين اگر دو مجرم را شلاق بزنند، ارزش امنيتش خيلي بيشتر از باران‎هاي مبارك است. داريم كه «من بلغ اربعين سنة وام يتعلف فقد عصي». حديث داريم آدم چهل ساله عصا دست بگيرد. رهبر كبير انقلاب زماني اين را براي شاگردانش معنا كرده بود، يعني هر كس چهل ساله شد عصا دست بگيرد. يعني با احتياط راه برو. آدم چهل ساله عصا دست بگيرد، يعني عصاي احتياط دست بگيرد. يعني تو ديگر بچه نيستي، تو ديگر هر چيزي را نگو. حالا تو چهل سالت شده است. حديث داريم كساني كه چهل سالشان مي‎شود تغييري پيدا نميكنند شيطان پيشانيش را ميبوسد، ميگويد: پدر و مادرم فداي تو، تو ديگر آدم حسابي بشو نيستي. چون وقتي تا چهل سال يك انساني يك خطي را رفت، برگشتش محال نيست، اما تربيت اين طرف مشكل است او چهل سالش است. البته محال نيست اما سخت است. روايتي داريم خداوند تا چهل سال به مأمورين و فرشتگان ميگويد: با مدارا رفتار كنيد. اما همين كه چهل سالش شد، گناهي ميشود ميگويد: «فَغَلِّظَا». «إِنَّ الْعَبْدَ لَفِي فُسْحَةٍ مِنْ أَمْرِهِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَرْبَعِينَ سَنَةً فَإِذَا بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً أَوْحَي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَي مَلَكَيْهِ قَدْ عَمَّرْتُ عَبْدِي هَذَا عُمُراً فَغَلِّظَا وَ شَدِّدَا وَ تَحَفَّظَا وَ اكْتُبَا عَلَيْهِ قَلِيلَ عَمَلِهِ وَ كَثِيرَهُ وَ صَغِيرَهُ وَ كَبِيرَهُ» (كافي، ج 8، ص 108) ؛ اي دو فرشتهاي كه اعمال ايشان را مينويسيد. «فَغَلِّظَا» يعني غليظ برخورد كنيد. برخورد را تند كنيد، اين ديگر چهل سالش شد باز هم گناه ميكند «وَ شَدِّدَا». شدت عمل نشان دهيد «وَ تَحَفَّظَا» مو را از ماست بكشيد. چهل سالش شده ولي باز هم گناه ميكند. «وَ اكْتُبَا عَلَيْهِ قَلِيلَ عَمَلِهِ وَ كَثِيرَهُ». قليل كارش و كثير كارش را كم و زيادش را بنويس. «وَ صَغِيرَهُ وَ كَبِيرَهُ» يعني وقتي انسان چهل سالش شد غسل بلد نيست. چهل سالش شده نماز بلد نيست. چهل سالش شده تكان نميخورد، افسوس به حالش.



حالا اول مهر است اين را بگويم: چهل سالش شده چهل تا يك روز سر كلاس‎هاي نهضت سوادآموزي نيامد تا دو كلمه ياد بگيرد. چهل سالش شده هنوز بلد نيست بنويسد، آدم يك روز نوشتن را ياد ميگيرد. چهل سالش است هنوز با مدرسه موش‎ها نشسته است. نشسته پينوكيو تماشا ميكند. خوب بابا تو كه پاي تلويزيون نشستي، ميبيني بچه ات ميگويد: آفرين، صد آفرين، هزار و سيصد آفرين تو هم همچنين ميكني تو چهل سالت است. آخر آدم چهل ساله كه نبايد برنامه كودك ببيند، گاهي آدم مينشيند ببيند با بچه اش چگونه حرف بزند، آن طوري نيست. اما اينجا بايد دقت كنيم كه اگر چهل سالمان شد يك خورده كوتاه بياييم و به قول امام عصاي احتياط دست بگيريم. خدا فرشتهها را مأمور ميكند كه ديگر اغماض نكنند. حديث داريم كه پيغمبر فرمود: اگر كسي برود يك باب علمي را ياد بگيرد براي اين كه باطلي را به حق جلوه دهد يا گمراهي را به هدايت راهنمايي كند، اين آقايي كه تحصيل ميكند جلوي باطل را بگيرد و حق را ترويج كند، كار اين طلبه است كه سراغ تحصيل علم براي ارشاد مردم برود. اگر كسي هجرت كند و براي تحصيل از خانه اش بيرون برود آن هم تحصيلي كه بار داشته باشد، آخر بعضي تحصيل‎ها بار ندارد، خيلي چيزها كه ما ميخوانيم مسافرت هم ميكنيم، ممكن است خارج هم برويم در دانشگاه هم برويم، چيزي هم حفظ كنيم، نمره هم بگيريم، كمك هم بگيريم اما بار ندارد. علم بايد بار داشته باشد. بار يعني چه؟ مثلا سوال ايدئولوژي ميكنند. مسابقه است خوب بفرماييد. آيا خرمشهر در عمليات بيت المقدس يا فتح المبين يا دهه فجر يا مسلم بن عقيل آزاد شد؟ حالا اين را بدانم چه ميشود ندانم چه ميشود؟ مثل اين كه بگوييم: آقا استاد شما 60 كيلو است يا 70 كيلو يا 80 كيلو، چند كيلو است؟ اين چه باري دارد. بايد بگوييم: خرمشهر چه طور سقوط كرد و چه طور آزاد شد؟ چه طورش را نميدانم، حالا اسم عمليات هر چه ميخواهد باشد. حسينيه جماران قالي است يا موكت يا زيلو است؟ اين چه باري دارد. امام چه فرمود؟ بسياري از چيزهايي كه بچههاي ما ميخوانند هيچ بار علمي ندارد. يعني بدانيم يا ندانيم اثري ندارد. در جغرافي ميخوانيم كه زيمباوه بادام زميني دارد. خوب حالا به من چه؟ ميخوانند و نمره هم ميآورند. ولي هيچ بار علمي ندارد. به دبيرستان دخترانه گفته بودند كه درباره زندگي ملاصدرا مقاله بنويس. آخر ملاصدرا يك فيلسوف بزرگوار به دختران دبيرستاني چه كار دارد؟ به او بگو درباره زندگي حضرت زينب بنويس، دربارهي زندگي حضرت فاطمه بنويس. نقش زن در انقلاب را بنويس. آدم يك چيزي كه ياد ميگيرد بايد يك نتيجهاي هم داشته باشد.



حديث داريم: «مَنْ خَرَجَ يَطْلُبُ بَاباً مِنْ عِلْمٍ لِيَرُدَّ بِهِ بَاطِلًا إِلَي حَقٍّ أَوْ ضَلَالَةً إِلَي هُدًي كَانَ عَمَلُهُ ذَلِكَ كَعِبَادَةِ مُتَعَبِّدٍ أَرْبَعِينَ عَاماً» (أمالي طوسي، ص 618) كسي كه سراغ علم برود اما چه علمي و علمي كه جلوي باطل را بگيرد و ظلالت و گمراهي را از انسان دور كند. اگر سراغ علم باردار رفتيم آن وقت يك كار مهمي كردهايم. ارزش يك روز چنين علمي از يك دانشجو يا طلبه از چهل سال عبادت بيشتر است.



اما عدد 40 در تربيت: براي اين كه خداوند ميخواهد فاطمه زهرا را به پيغمبر دهد سفارش ميكند. پيغمبر شما چهل روز از خديجه دور باش. چرا براي اين كه ميخواهم يك غذاي جديدي به تو بدهم. يك غذايي است كه بايد نطفه زهرا از آن درست شود. چون مسئله تربيتي است بايد مخلوط با غذاهاي عادي نباشد، چه گفتم: چهل. آدم اگر40 ساله شد، فرشتهها به او سخت ميگيرند. برادران و خواهراني كه حرف مرا ميشنوند كساني كه چهل سالتان است مواظب باشيد ديگر مثل ديگران نباشيد. حرفتان، فكرتان، نمازتان، قبلاً آنطور نماز ميخواندي ديگر چهل سالت است درست نماز بخوان. ديگر نماز خواندن كاري ندارد، نماز 15 كلمه است در هر خانهاي باسواد هست اين كلمه را درست كن. ميگويند: «نستغين» ميگوييم: بگو «نَسْتَعينُ» ميگويد: نستغين. ميگويد: «الحمدرله» ميگوييم: بگو «الحمدلله». چهل سالش است باز هم اشتباه ميگويد، اين خيلي بد است، ديگر بياييد به مادران و خواهران كمك كنيد. شب‎هاي زمستان طولاني است. پنج، پنج و نيم غروب ميشود. نه و نيم، ده و نيم ميخوابيم. اين چهار ساعت را شبي يك ساعت همه ايران مدرسه بشود. تو چه چيزي ياد گرفتي؟ نمازت را بخوان ببينم. قل هو الله ات را بخوان ببينم. ميتواني قرآن بخواني؟ سواد داري؟ امشب اين كلمه را ياد بدهيم. خاطره كه بلديم ياد دهيم و استفاده كنيم. درباره آخرت هم داريم كه فقرا، چون فقرا خوب درونشان است، آدم‎هايي كه وضع ماليشان خوب است در آنها هم خوب هست. منتها آدم پولدار خوب كم است ولي باز هم پيدا ميشود. اگر در روز قيامت آدمي بود كه وضع ماليش خوب بود و آدم خوبي بود. باز فقير چهل سال روزتر از پولدار به بهشت ميرود با اين كه هر دو آدم خوبي هستند يعني خوب‎ها هم به خاطر بار مالي خوبي كه دارند، مسئوليت جيبش را دارد، معطليشان بيشتر است.



حديث داريم كسي كه چهل حديث حفظ كند روز قيامت جزو گروه فقها محشور ميشود. درباره مسائل خانوادگي داريم كه تا چهل روز معذرت ميخواهم. همين كه آيه نازل شد «وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبينَ» (شعراء/214). به پيغمبر گفت: اول از همه خويش و قوم‎هايت را دعوت كن، تبليغ كن. و پيغمبر چهل نفر از فاميلش را دعوت كرد. حضرت امير فرمود: اگر چهل يار ميداشتم حقم را ميگرفتم. امام زمان(عج) وقتي ظهور ميكند در قيام يك مرد چهل ساله است. امام سجاد چهل بار به مكه رفت، اما حتي يك شلاق هم به حيوانش نزد. وقتي مادر اميرالمومنين فاطمه بنت اسد از دنيا رفت، احترام گرفت و پيغمبر نماز ميت را كه40 الله اكبر دارد به اين جنازه به خاطر مقام فاطمه بنت اسد و اين كه مادر علي بن ابيطالب است خواند، چهل الله اكبر گفت و كسي كه قسم دروغ بخورد چهل روز نشده سيلي آن را ميخورد. ابن اساكر كتابي نوشته است كه در آن چهل حديث از چهل عالم در چهل شهر نقل شده است. شخصي از علماء كمر همت را بسته تا 40 شهر پهلوي چهل عالم رفته است و از هر عالمي يك حديث پرسيده است. كتاب‎هاي زيادي درباره اربعين نوشته شده است از هر طرف تا چهل خانه همسايه هست.



كسي كه غيبت يك مسلماني را بكند چه زن مسلمان چه مرد مسلمان. «مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَي صَلَاتَهُ وَ لَا صِيَامَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً وَ لَيْلَةً إِلَّا أَنْ يَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ» (جامع الأخبار، ص 146). اگر كسي غيبت يك زن و شوهر مسلمان را بكند. نماز او تا چهل روز قبول نيست و ما كتاب‎هاي زيادي داريم. كتابي به نام اربعين نوشته شده است و حتي رهبر عزيز انقلاب هم كتابي به نام اربعين دارد و از جمله زيارت امام حسين در اربعين خيلي مهم است. كه خود زيارت بار مهمي دارد و اربعين در انقلاب ما خيلي اثر داشت. يعني اولين انقلاب ما 19 دي كه به قم ريختند كشتند و اربعينش در تبريز منفجر شد. يعني اگر خود اين اربعينها يادتان باشد در انقلاب نقش مهمي داشت. و اربعين اول زائر امام حسين آمد و گفت: السلام عليك يا اباعبدلله. روز اربعين روزي است كه يار قديمي امام حسين آمد، نابينا بود عطيه او را سر قبر امام حسين آورد، قبلاً با آب فرات غسل زيارت كرد و آمد سه مرتبه سلام كرد و گفت: حسين جان من يار با وفاي تو هستم در عاشورا نبودم و حالا به زيارت تو آمدم. زيارت اربعين از علامت مومن است، خداوند انشاءالله اين كساني كه خون شهداي ما را در طول تاريخ ريختند عذابشان را زياد كند، نماز جمعه يادتان نرود، جبهه را فراموش نكنيد.



خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار.



«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

محسن قرائتي