بازگشت

انديشه سياسي عاشورا



انديشه سياسي عاشورا

عاشورا حركتي سياسي با خاستگاه كاملاً ديني و از موضع رهبري و امامت جامعه اسلامي و براساس برنامه و چارچوبي از پيش طرّاحي شده بود. از نخستين روز فرمان به بيعت با حكومت بني اميه تا سرانجام شهادت سيدالشهدا(ع)، چند ماه بيشتر به درازا نكشيد اما پيش زمينه ها و پيامدهاي آن به سالها «پيش» و قرنها «پس» از آن منتهي مي گردد؛ سالهايي كه مسير امامت و رهبري سياسي و ديني جامعه اسلامي بويژه سرزمينهاي تازه فتح شده، از خطي كه پيامبر اكرم(ص) ترسيم كرده و بارها بر آن تأكيد جسته بود منحرف شد و در دوران خليفه سوم به اوج خود رسيد و تلاش هاي چشمگير اميرالمؤمنين علي(ع) و ياران دلسوز حضرت نتوانست همه كجي ها را راست و تمام كژي ها را درست كند و اين گونه بود كه دوباره «امور» به دست نااهلان و منحرفاني افتاد كه به تعبير و تأكيد اميرالمؤمنين(ع) «ما اَسْلَمُوا و لكن اسْتَسْلَمُوا و اَسَرّوا الكفرَ، فلمّا وجدوا اعواناً عليه أظهروه؛ هيچ گاه اسلام نياوردند، به اسلام درآورده شدند و كفر را در درون خود پنهان داشتند و همين كه بر آن ياوراني يافتند، آشكارش ساختند.» (نهج البلاغه، نامه 16)

كافران متظاهر به اسلامي كه با برداشتن حكومت علوي از پيش روي خود، اينك قدرت مسلمانان را نيز در خدمت خويش گرفته بودند و شگفت نبود كه علي رغم پيمان خود، مسير سلطه برگرده مسلمانان و به بردگي كشاندن آنان را براي جواني خام و تهي از ارزشهاي اسلامي و انساني، هموار سازند كه در كاخ شاهنشاهي معاويه، كاخ آرزوهاي ديرينه سران قريش و بني اميه و ابوسفيان را برپا مي ساخت و روزي كه خبر مرگ پدرش پيچيد، با خامي تمام همه راه را بر خود هموار ديد و اين گونه بود كه فرزند پاك پيامبر(ص)، حسين بن علي(ع) را ميان كشته شدن و يا پذيرش سلطنت وي محدود و محصور ساخت. و شد آنچه شد.

قرنهايي كه از فرداي عاشورا آغاز شد و يكي پس از ديگري آمد و عاشورا همچنان بر دلها حكومت كرد و چون خورشيدي عالمتاب به جانهاي مرده گرمي داد و راه مبارزه با ظلم و بيدادگري و فساد و فزون طلبي و سلطه خواهي و دفاع از ارزشهاي ديني و اسلامي را روشنايي بخشيد. قرنهايي كه «عاشورا» پرچم «احياي امر» اهل بيت(ع) را هر چند با دشواري هاي بسيار برافراشت و «كربلا» ميعادگاه كساني شد كه الگوي جامع حاكميت سياسي را در امامت و ولايت پيشوايان معصومي مي جستند كه معرفت و عبادت و علم و صبر و حلم و حكمت و شجاعت و ايثار و تدبير و مديريت و مردمداري آنان بديل نداشته و ندارد. و آنچه در كربلاي سال 61 هجري رخ داد، نمونه اي گويا و جاودانه از اين حقيقت بود و هست. بدين سان بود كه كربلا در آن مقطع تاريخ از يك سو عرصه اي شد براي ظهور بالاترين ارزشهاي انساني و كمالات پيشوايي ربّاني در تراز سيد شهيدان عالم، حسين بن علي(ع) و ياران گلچين شده وي، و از سوي ديگر پرتگاهي براي سقوط گلّه اي آدمي زاده در عمق پستي و رذالت و ناجوانمردي. و به همين سان، عاشورا در سالها و قرنهاي پس از خود، در هر مكان، به مثالي روشن و الگويي ماندگار براي

رويارويي جبهه حق و باطل درآمد و منطق حسين(ع)، الهام بخش منطق مبارزه با ستم و حق كشي و دفاع از آزادگي و آزادي خواهي و جوان مردي و ثبات قدم در حفظ دين و انجام وظيفه گرديد. و اين چنين شد كه به درستي چون حسين(ع) و در واقع منش و روش و منطق حسين(ع) ذخيره اي الهي براي بقا و گسترش منطق شيعي و بلكه اساس دين به شمار آمد و آن همه عنايت و تأكيد امامان بزرگوار(ع) در حفظ و احيا و ترويج را به خود معطوف ساخت. و آن همه عالمان اسلامي، شيعي و غير شيعي، بر تثبيت و تبليغ آن پاي فشردند و در طول تاريخ، همواره توده هاي مسلمان بويژه شيعيان جانانه بر گرد علم آن حلقه زدند و حديث كربلا و منطق عاشورا را سينه به سينه و نسل به نسل و قرن به قرن، سپردند و اينك چندي نمانده است كه در آستانه آغاز پانزدهمين قرن وقوع آن قيام خونبار قرار گيريم؛ عاشورايي كه در كمال ناباوري و شگفتي مسلمانان، شهادت و اسارت بهترين دست پروردگان الهي را در خود جاي داد دوست داران اهل بيت(ع) را براي هميشه سوگوار كرد.

ترديدي نيست حركتي كه حسين بن علي(ع) در ماههاي پاياني سال 60 هجري از مدينه آغاز كرد، و كارواني كه او به راه انداخت و منطقي كه وي و يارانش، بشريت را به آن فراخواندند، ايستايي و خاموشي ندارد و اينك ما در متن يكي از بزرگترين دستاوردهاي آن حركت و آن منطق، قرار داريم.

وقوع انقلاب اسلامي و تشكيل نظام جمهوري اسلامي ايران به رهبري حضرت امام خميني «قدس سره الشريف» در چهاردهمين قرن حركت تاريخي و پراثر عاشورا، سرانجام روشن و دستاورد مباركي از آن حركت الهي و پرتوي از آن خورشيد عالمتاب بود و هست. نقشي كه عاشورا و منطق سياسي و ديني حسين(ع) در شكل گيري مبارزه و انقلاب و پيروزي آن داشته بر كمتر كسي كه آشناي به تاريخ انقلاب و منطق

حضرت امام خميني باشد پوشيده است. نقش آفريني عاشورا در انقلاب و پيروزي محدود نمي شود؛ بقا و تقويت نظام اسلامي و گسترش پيام انقلاب بويژه در سالهاي جنگ تحميلي، مرهون همين نقش آفريني است و نبايد ترديد كرد كه ما همچنان نيازمند منطق حسين(ع) و الگوي كربلا و فرهنگ عاشورا هستيم.

عاشورا و فرهنگ برخاسته از آن، در عاطفه و احساسات خلاصه نمي شود و اساساً خاستگاه اصلي آن، عقلانيت و معرفت ديني و منطق قرآني است و پيوند عاطفي با عاشورا و حضور قلبي در عرصه كربلا، بيش از هر چيز زمينه فهم منطق حسين(ع) و شناخت اهداف حركت عاشورايي حضرت و الگويي كه از رهبري ديني و سياسي ارائه مي دهد را فراهم مي سازد و اين چنين است كه زبان «عاطفه» در خدمت قوه «عاقله» قرار مي گيرد و «اشك» عاشق حسين(ع) به «كوثر» زلال معرفت و ولايت حق و حق مداران مي پيوندد و يك قطره آن، دريايي از آتش عذاب الهي را فرومي نشاند. و از همين روي است كه پيوند عاطفي با كربلا، بيش از آن كه در قالب يك هدف درآيد يا عرضه شود، ابزاري براي پيوستن به آن همه معارف و حقايق و شناخت و دريافت منطق حسيني است. و درست از همين نقطه است كه بايد بيش از هر چيز در شناخت منطق عاشورا و روش و منش حسين(ع) و اصحاب وي كوشش كرد و تلاش و همت محافل و مجالس و رسانه هاي تبليغي را به اين سمت سوق داد و از انحرافاتي كه مايه تحريف عاشورا و فرهنگ آن مي شود و از كج روي هايي كه موجب گم شدن منطق واقعي حسين(ع) مي گردد پرهيز كرد و پرهيز داد. و انقلاب اسلامي و نظام برخاسته از آن كه همچنان نيازمند منطق عاشورا و روش و منش حسين(ع) است، تنها با شناخت درست و معرّفي جامع اين منطق و پرهيز از يكسويه نگري و ايستادگي بر معرّفي صحيح آن است كه مي تواند، به اين مهم دست يابد و آن را توشه

راه دراز و پرخطر و پرآسيب خود سازد. و در اين ميان عمده ترين بُعد حركت امام حسين(ع) بُعد سياسي و تلاش حضرت براي زوال حكومت نامشروع و كوشش براي حاكميت يافتن دين و سياست اسلامي تا سرحدّ آن همه فداكاري است كه همواره بايد به فراخور جايگاه و اهميت خويش در طرح و تبيين قيام عاشورا مورد توجه قرار گيرد و به عنوان نقطه محوري حركت امام(ع) الهام بخش راه و رويه جامعه انقلابي و اسلامي ما باشد.

«انديشه سياسي عاشورا» عنوان مجموعه اي از نگارشهاي علمي صاحب نظران در حوزه انديشه و تاريخ اسلامي است كه به پاس بزرگداشت سالي كه آغاز و انجام آن با نام و ياد حسين(ع) و عاشورا مزين و سوگوار شده و از سوي مقام معظم رهبري نيز به سال «عزت و افتخار حسيني» نام گرفته، فراهم آمده است. اين مجموعه كه برنامه ريزي، نگارش و آماده سازي آن از ماههاي پاياني سال پيش آغاز شد و در سه محور كلي شكل گرفته است، به بُعد اصلي حركت سيدالشهدا(ع) يعني وجهه سياسي آن كه در حوزه كار مجله حكومت اسلامي مي باشد، اختصاص يافته است. سه محور ياد شده عبارتند از:

الف. زمينه ها، عوامل و اهداف نهضت عاشورا؛

ب. رهبري، مديريت و نقش مردم در عاشورا؛

ج. پيامها و پيامدهاي عاشورا.

موضوعهاي پيش بيني شده و حجم مقاله هاي ارائه شده، علي رغم پيش بيني اوليه كه پيشتر نيز به آگاهي خوانندگان محترم رسانده شده بود، شماره هاي ويژه نامه را به سه شماره افزايش داد و طبعاً هر شماره به يكي از محورهاي يادشده اختصاص يافت. به اين ترتيب آنچه در دفتر نخست ويژه نامه انديشه سياسي عاشورا، پيش رو داريد آن دسته از مقاله هايي را در برگرفته كه به گونه اي، زمينه و عوامل رخداد عاشورا و اهداف

سيدالشهدا(ع) از اين حركت را تبيين مي كند. مقالات دفتر دوم، رهبري، سازماندهي و روش امام(ع) و شخصيتهاي نهضت در آغاز و انجام حركت و نقش نيروها و مردم، اعم از جبهه حق و باطل را ترسيم مي كند. و دفتر سوم، به دستاوردها، پيامها و نقش تاريخي عاشورا و مسؤوليتي كه در حفظ عاشورا و فرهنگ آن وجود دارد، اختصاص يافته است.

اين مجموعه كه حاصل پي گيري و تلاش بيش از يك سال دست اندركاران مجله مي باشد، در كنار مباحث ارزشمند و پرفايده خود، و علي رغم اهتمامي كه در پرهيز از ارائه مطالب تكراري وجود داشته، با توجه به شيوه تهيه مقالات، نتوانسته كاملاً از كاستي تكرار برخي مطالب، بويژه در ذكر مستندات رهايي يابد، كمااينكه برخي مقاله ها مي توانست و بايست از عمق و جامعيت بيشتري برخوردار باشد، اما با اين همه و به توفيق الهي، در نگاه ما در مجموع مي تواند براي آشنايي تفصيلي با عاشورا از منظر سياسي، مفيد و حتي پرثمر و در پاره اي موارد راهگشا باشد و تكرار ناگزير برخي مستندات، از جمله بعضي سخنان امام(ع)، در مقاله هايي چند، كه نوعاً از منظري متفاوت صورت گرفته، به نظر مي رسد چندان مايه ملال خاطر و خرده گيري نباشد و به هر حال خود را ناگزير از آن مي دانستيم.

خوشحاليم كه با همت و همراهي گروهي از صاحب نظران و فرزانگان و نويسندگان حوزه و دانشگاه و نيز همكاران محترم مجله، اين ويژه نامه توانست قريب به اتفاق موضوعات پيش بيني شده را در خود جاي دهد و در مجموع حدود پنجاه مقاله و اثر در بيش از 1500 صفحه را تقديم علاقه مندان كند. براي آشنايي خوانندگان ارجمند، با شخصيت علمي نويسندگان و پديدآورندگان اين مجموعه، در پايان دفتر سوم، به معرّفي اجمالي آنان پرداخته شده است. مجله در همين جا لازم

مي داند از همه دست اندركاران ويژه نامه بويژه نويسندگان و پژوهشگران ارجمند، سپاسگزاري كند.

اميد مي رود اين تلاش ناچيز در پيشگاه سرور آزادگان و سالار شهيدان، حضرت ابي عبدالله الحسين(ع) و ياران فداكار و خاندان معظم ايشان پذيرفته شود و بدين طريق مقبول درگاه حضرت حق، جلّ وعلا، افتد و همه در زمره كساني قرار گيريم كه خطاب به حسين(ع) و اصحاب وي، به حقيقت آرزو مي كنند «يا ليتنا كنّا معكم ففوز فوزاً عظيماً». ان شاء اللّه .


سيد ضياء مرتضوي