بازگشت

آسيب شناسي محرم و عزاداري آن (1)


متن كامل سخنراني مهم سيد احمد خاتمي در خبرگان



به دنبال طرح مسئله آسيب شناسي و آفت زدايي از مراسم عزاداري توسط حجت الاسلام والمسلمين سيد احمد خاتمي در اجلاسيه اخير مجلس خبرگان رهبري و اشاره رهبر انقلاب به آن، اظهار نظرهاي متفاوتي درباره علل و انگيزه هاي طرح اين مسئله در شرايط كنوني از سوي صاحب نظران و گروه هاي مختلف سياسي به عمل آمد. در ادامه متن كامل اين سخنان را كه در پايگاه اطلاع رساني رسا آمده است، به همراه توضيحات ايشان، ملاحظه مي نماييد.



متني كه ملاحظه مي فرماييد، متن سخنراني اينجانب در مجلس خبرگان رهبري است كه به پيشنهاد كميسيون سياسي- اجتماعي مجلس خبرگان و تصويب هيات رئيسه آن مجلس ايراد شده است. اين سخنراني از چند ويژگي برخوردار بود:



1-علاوه بر مطالعات قبلي، براي اين سخنراني حدود چهل ساعت مطالعه نمودم؛



2-با چهار تن از مراجع عظام تقليد و نيز هيات رئيسه محترم خبرگان و برخي از خبرگان در رابطه با مباحث مطروحه مشورت و رايزني كردم؛



3-سخنراني تماماً مستند بوده از جهت آيات و روايات و هم فتاوي مراجع عظام؛



4-در اين سخنراني تنها به بيان مشكل اكتفاء نشده، در حد توان راهكار هم ارائه شده است؛



5-سخنراني در جمع فرهيختگان برجسته، دين شناسان بزرگ كشور اعضاي محترم خبرگان رهبري ايراد شد؛



6-به شدت مورد استقبال اعضاء محترم آن مجلس قرار گرفت. هم در جلسه و هم بعد از آن اينجانب را مورد لطف قرار دادند و برخي اين سخنراني را مصاديق بارز احياء امر اهل بيت (ع) ناميدند؛



7-هيات رئيسه مجلس خبرگان رهبري اين سخنراني را غيرمحرمانه اعلام كرد و دستور انتشار آن را داد.



با اين همه به صراحت مي گويم اين سخنراني كاستي هاي فراواني دارد كه بايد برطرف گردد؛ اين در حقيقت گامي در مسير آسيب زداني در مراسم ديني است. بايد همه دست به دست هم دهيم تا اين مجالس و محاقل ديني تريبون گسترده اسلام ناب شده و از اين كانال حقايق ديني منتشر شود (آن چنان كه بحمدلله بسياري از مجالس ما اين چنين است). پيش از آن كه به مطالعه اين سخنراني بپردازيد تذكر چند نكته را لازم مي دانم:



ما و هيچ يك از دينداران نمي گوئيم كه با اين اسم هر كسي هر كاري مي كند خوب است. چه بسا علماي بزرگ و دانشمندان، بسياري از اين كارها را ناروا دانسته و به نوبت خود از آن جلوگيري كردند؛ چنانچه همه مي دانيم كه در بيست و چند سال پيش از اين عالم عامل بزرگوار مرحوم حاج شيخ عبدالكريم كه از بزرگترين روحانيون شيعه بود در قم شبيه خواني را منع كرد و يكي از مجالس بزرگ را مبدل به روضه خواني كرد و روحانيون و دانشمندان ديگر هم چيزهايي را كه بر خلاف دستور ديني بوده منع كرده و مي كنند.



1-درست است محور اين سخنراني مراسم عزاداري است ليكن آسيب ها عام است، آسيب هايي است مربوط به همه مجالس ديني چه عزاداري ها چه مراسم جشن و چه مراسم ديگر.



2-روي سخن در اين سخنراني آسيب ها است، قشر خاصي به عنوان آسيب رسان معرفي نشده اند. ممكن است اين آسيب ها توسط برخي از خطباء يا برخي از مداحان يا برخي از برنامه سازان صدا و سيما باشند. اين را بدين جهت متذكر شدم كه مطمئنم كساني فرداي انتشار اين سخنراني، آن را سخنراني عليه مداحان تلقي كنند (آن چنان كه به دنبال گزارش سخنراني خبرگان، برخي از روزنامه ها چنين تيتر زدند كه البته با تذكر اينجانب روز بعد اصلاح كردند).



اين برداشت را از سخنراني ام غلط و نادرست مي دانم، گرچه در جاي جاي اين سخنراني تلاش كرده ام حساب مداحان مخلص و ارزشي را از غير آن ها جدا كنم ولي در اين مقدمه هم تاكيد مي كنم به هيچ وجه محور نقد در اين سخنراني فقط مداحان نيستند، اگر نقدي هست عام است و اگر ستايش هم هست عام است. اينجانب از نزديك بسياري از مداحان ارزشي را مي شناسم و تلاش مخلصانه آن ها را در جهت احياء مكتب سيدالشهداء(ع) و احياء ارزش هاي انقلاب ارج مي نهم و بر اين باورم كه بيش از همگان مداحان مخلص ارزشي از اين آسيب ها رنج برده و به شدت از حضور نااهلان در اين كسوت محترم ناراحتند.



3-در پايان بار ديگر تاكيد مي كنم كه محاقل و مجالس ديني تريبون هاي گسترده مذهب است كه بايد هر روز بيش از گذشته با نشاط تر و با كيفيت بالاتر برگزار گردد و به خصوص مراسمي كه مربوط به اهل بيت عليهم السلام است چه عزاداري ها، چه شادي ها. در اين سخنراني بر اين نكته تكيه داشتم كه نبايد به گونه اي انتقاد كنيم كه خداي ناكرده اصل عزاداري زير سوال رفته يا خطباي ارزشي و مداحان مخلص زير سوال روند. و از اين عزيزان نيز مي خواهم كه اين آسيب ها را جدي بگيرند و كمك كنند تا آسيب زدائي شده و اين مجالس نوراني آن چنان كه براي آسمانيان درخشندگي دارد براي زمينيان نيز روشنگر باشد ان شاء الله.



اينك اين شما و اين متن سخنراني.



والسلام عليكم و رحمةالله - سيد احمد خاتمي 21/6/84- 7 شعبان 1426



بسم الله الرحمن الرحيم





الف- جايگاه مراسم عزاداري

عزاداري و برپايي مراسم ماتم در سوگ خوبان و اولياء خدا امري است كه ريشه در قرآن و سيره نبوي(ص) و سيره امامان(ع) دارد. اين عزاداري ها مصداق مودت اهل بيت(ع) است.(1) مصداق تعظيم شعائر الهي است.(2) مصداق فرياد مظلوم عليه ظالم است (3) و در سيره نبي اكرم(ص) داريم كه حضرت در سوگ شهداي احد و به ويژه حمزه سيد الشهداء عزا گرفت و ترغيب به عزاداري بر حضرت كرد. نيز در سوگ شهادت حضرت جعفر بن ابي طالب و زيد بن حارثه و عبدالله بن رواحه عزا گرفت. برپائي مجلس عزا را عيب نمي دانست و با آن برخورد نمي كرد. راوي گويد: يكي از بستگان پيامبر اكرم(ص) از دنيا رفت، زن ها جمع شدند و مجلس عزا براي او برپا كردند. عمر برخاست آنها را از اين كار نهي كرد و آنها را طرد نمود. پيامبر(ص) فرمود: عمر، رهايشان كن كه چشم، گريان و قلب، مصيبت ديده و داغ تازه است. (4) شنيدني است كه پيامبر اكرم(ص) براي امام حسين(ع) در روز اول ولادتش مجلس عزا گرفت. (5) در منزل ام سلمه در دوره كودكي براي امام حسين مجلس عزا گرفت. (6) در منزل عايشه براي حضرت امام حسين(ع) مجلس عزا گرفت.(7) در خانه امام علي(ع) براي حضرت مجلس عزا گرفت.(8) بنابراين اگر بگوئيم بنيانگزار عزاداري بر سيد و سالار شهيدان، حضرت نبي اكرم(ص) و امامان(ع) بوده است سخني به گزاف نگفته ايم.(9)



در سيره امامان(ع) هم برنامه اي كه هرگز در هيچ شرايطي ترك نشد برپائي عزا بر سالار شهيدان امام حسين(ع) بود. امام سجاد(ع) پس از امام حسين(ع) تا زنده بود در هر مجلس از داغ حسين مي گفت و در حقيقت مجلس عزا برپا مي كرد. امام باقر(ع) هم در شرايط سخت و خفقاني دستور مي داد روز عاشورا عزاي امام حسين را برپا كنند. مالك جهني مي گويد امام باقر(ع) در روز عاشورا فرمود: همه براي امام حسين(ع) گريه كنند و اهل خانه را دستور به گريه بر حضرت مي داد.(10) همين سيره را حضرت امام صادق(ع) و امامان ديگر(ع) داشتند. آنها بر اين امر اصرار داشتند كه از رهگذر عزاداري و برپايي عزاي سالار شهيدان چراغ پرفروز نهضت حسيني روشن بماند، كه ماند.



مجالس عزاي حسيني نه تنها نام سيدالشهداء(ع) را پرآوازه نگهداشته، بلكه سبب ماندگاري پيام اسلام عزيز شدند. بر اين اساس است كه احياگر مكتب نجات بخش عاشورا در عصر حاضر حضرت امام خميني(ره) بيشترين تاكيدها را بر برپائي عزاداري سيد و سالار شهيدان داشتند: ملت ما قدر اين مجالس را بدانند، اين ها مجالسي است كه زنده نگه مي دارد ملت ها را(11) ملت ما را اين مجالس حفظ كرده؛ بي خود نبود كه رضاخان و مامورين ساواك تمام مجالس عزا را قدغن كردند.(12) مجالس عزا را با همان شكوهي كه بيشتر انجام مي گرفت و بيشتر از او حفظ كنيد.(13) مجالس سوگواري ائمه اطهار(ع) را بايد حفظ كنيد اينها را بايد حفظ كنيد. اينها شعائر مذهبي ماست كه بايد حفظ شود.



با توجه به جايگاه رفيع عزاداري و گوهر ارزشمندي كه در آن نهفته است بديهي است كه دشمنان تلاش گسترده در جهت تخريب و تحريف آن داشته باشند. در برهه اي از زمان كه عباسي ها قدرتمند بودند در پي تخريب عزاي سالار شهيدان بودند كه عزاداران را دستگير مي كردند، شكنجه و اعدام مي كردند و در برهه اي كه قدرت مقابله نداشتند، در پي تحريف آن بودند تا جلوي تاثير گذاري اين سنت مبارك را بگيرند. با توجه به تاثير ژرف فرهنگ عاشورا در پيروزي و تداوم انقلاب اسلامي، دشمنان قسم خورده اسلام اين بار در پي تحريف اين فرهنگ بر آمدند تا تاثير آفريني آن را كمرنگ كنند. گزارش ذيل هشداري است براي همه آنان كه در اين رابطه تاثير گذارند هم بانيان محترم، هم خطباء محترم، و هم مداحان محترم.



در بعضي از خوانندگان جلسات مداحي اطلاع پيدا كردم استفاده از مدح ها و تمجيدهاي بي معناست كه گاهي هم مضر است. فرض كنيد راجع به حضرت اباالفضل صحبت مي شود بنا كنند از چشم و ابروي آن بزرگوار تعريف كردن مثلاً قربون چشمت بشم، مگر چشم قشنگ در دنيا كم است؟ مگر ارزش اباالفضل به چشم هاي قشنگش بوده ... اينها سطح معارف ديني ما را پايين مي آورد معارف شيعه در اوج اعتلاست... ارزش اباالفضل العباس به جهاد و فداكاري و اخلاص و معرفت او به امام زمانش است، به صبر و استقامت اوست، به آب نخوردن اوست در عين تشنگي و بر لب آب بدون اين كه شرعاً و عرفاً هيچ مانعي وجود داشته باشد.





نقشه سيا در رابطه با فرهنگ عاشورا

اخيراً كتابي به نام "نقشه اي براي جدايي مكاتب الهي" در آمريكا انتشار يافته كه در آن گفتگوي مفصلي با دكتر مايكل برانت يكي از معاونان سابق سيا سازمان اطلاعاتي مركزي آمريكا انجام شده است. او در اين زمينه مي گويد بعد از مدت ها تحقيق به اين نتيجه رسيديم كه قدرت رهبر مذهبي ايران و استفاده از فرهنگ شهادت در انقلاب ايران تاثير گذار بوده است. ما همچنين به اين نيتجه دست يافتيم كه شيعيان بيشتر از ديگر مذاهب اسلامي فعال و پويا هستند. در اين گردهمايي تصويب شد كه بر روي مذهب شيعه تحقيقات بيشتري صورت گيرد و طبق اين تحقيقات برنامه ريزي هايي داشته باشيم؛ به همين منظور چهل ميليون دلار بودجه براي آن اختصاص داديم و اين پروژه در سه مرحله به ترتيب زير انجام شد... پس از نظر سنجي ها و جمع آوري اطلاعات از سراسر جهان به نتايج مهمي دست يافتيم. متوجه شديم كه قدرت مذهب شيعه در دست مراجع و روحانيت مي باشد... . اين تحقيقات ما را به اين نتيجه رساند كه به طور مستقيم نمي توان با مذهب شيعه رو در رو شد و امكان پيروزي بر آن بسيار سخت است و بايد پشت پرده كار كنيم. ما به جاي ضرب المثل انگليسي "تفرقه بيانداز، حكومت كن" از سياست "اختلاف بيانداز، نابود كن" استفاده كرديم و در همين راستا برنامه ريزي هاي گسترده اي را براي سياست هاي بلند مدت خود طرح كرديم حمايت از افرادي كه با مذهب شيعه اختلاف نظر دارند و ترويج كافر بودن شيعيان به گونه اي كه در زمان مناسب عليه آنها توسط ديگر مذاهب اعلام جهاد شود. همچنين بايد تبليغات گسترده اي را عليه مراجع و رهبران ديني شيعه صورت دهيم تا آنها مقبوليت خود را در ميان مردم از دست بدهند.



يكي ديگر از مواردي كه بايد روي آن كار مي كرديم موضوع فرهنگ عاشورا و شهادت طلبي بود كه هر ساله شيعيان با برگزاري مراسمي اين فرهنگ را زنده نگه مي دارند. ما تصميم گرفتيم با حمايت هاي مالي از برخي سخنرانان و مداحان و برگزاركنندگان اصلي اينگونه مراسم كه افراد سودجو و شهرت طلب هستند عقايد و بنيان هاي شيعه و فرهنگ شهادت طلبي را سست و متزلزل كنيم و مسائل انحرافي در آن به وجود آوريم به گونه اي كه شيعه يك گروه جاهل و خرافاتي در نظر آيد.



در مرحله بعد بايد مطالب فراواني عليه مراجع شيعه جمع آوري كنيم و به وسيله مداحان و نويسندگان سودجو انتشار دهيم و تا سال 1389 مرجعيت را كه سد راه اصلي اهداف ما مي باشند تضعيف كرده و آنان را به دست خود شيعيان و ديگر مذاهب اسلامي نابود كنيم و در نهايت تير خلاص را بر اين فرهنگ و مذهب بزنيم.(14)





امام راحل، پيشگام آسيب زدايي

لذاست كه آسيب شناسي اين مجالس و آسيب زدائي از آنها بزرگ ترين خدمت به نهاد مقدس عزاداري است. از كلمات امام راحل عظيم الشان استفاده مي شود كه آن امام عزيز با فراستي كه در مومن است از حدود 60 سال پيش به اين نكته هم توجه داشته اند: بايد بدانيد كه اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند بايد اين سنت ها را حفظ كنيد البته اگر چنانچه ناروايي بوده است سابق و دست اشخاصي بي اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها يك قدري تصفيه شود لكن عزاداري به همان قوت خودش باقي بماند.(15)



در اينجا بايد يك سخني هم در خصوص عزاداري و مجالسي كه به نام حسين بن علي(ع) برپا مي شود بگوئيم. ما و هيچ يك از دينداران نمي گوئيم كه با اين اسم هر كسي هر كاري مي كند خوب است؛ چه بسا علماي بزرگ و دانشمندان بسياري از اين كارها را ناروا دانسته و به نوبت خود از آن جلوگيري كردند. چنانكه همه مي دانيم كه در بيست و چند سال پيش از اين عالم عامل بزرگوار مرحوم حاج شيخ عبدالكريم كه از بزرگترين روحانيون شيعه بود در قم شيبه خواني را منع كرد و يكي از مجالس بزرگ را مبدل به روضه خواني كرد و روحانيون و دانشمندان ديگر هم چيزهايي را كه بر خلاف دستور ديني بوده منع كرده و مي كنند.(16) بنابراين خدمت بزرگ در مقطع كنوني به عزاداري سالار شهيدان، شناسايي آسيب ها و تلاش در جهت آسيب زدايي است. روز چهارشنبه 9/6/84 گذشته در محضر آيت الله العظمي فاضل لنكراني بودم صريح عبارت ايشان اين بود كه اگر اين آسيب هايي كه در برخي مجالس عزاداري هست ادامه يابد من بر اصل كيان تشيع احساس خطر مي كنم. شبيه اين اظهار نظر را آيت الله العظمي مكارم داشتند و فرمودند اگر اين روند ادامه يابد، بيم آن مي رود كه روند مجالس عزاداري به دست كساني بيفتد كه اصلاً اهليت ندارند.





افراط و تفريط در عرصه آسيب ها

پيش از آن كه وارد عرصه بحث از آسيب ها شويم تذكر يك نكته را ضروري مي دانم و آن اين كه: در عرصه مقابله با آسيب ها دو نظريه وجود دارد كه بنده معتقدم در دو طرف افراط و تفريط است و نظريه معتدل حد وسط است. اين دو نظريه عبارتند از:



1-يك نظريه آن است كه عزاداري امر مقدسي است اصلاً نبايد در اين عرصه وارد شد. بگذاريم مردم هر كاري مي كنند بكنند به هر شكلي كه مي خواهند عزاداري كنند. اگر بخواهيم در اين ميدان وارد شويم و نقد كنيم چه بسا اصل عزاداري آسيب مي بيند؛ پس چرا دست به ابروي و عزاداري بزنيم كه در نتيجه چشم كور شود! صاحبان اين نظريه بايد توجه كنند كه اگر از عزاداري آسيب زدائي نشود چه بسا اصل عزاداري آسيب ديده و شاهد آن باشيم كه چند سال آينده در عزاداري همه چيز باشد جز احياء مكتب سالار شهيدان(ع). ما نمي توانيم در اين عرصه بي تفاوت باشيم و اجازه دهيم در پوشش عزاداري، گناه و معصيت صورت پذيرد.



2-نظريه دوم كه نظريه تفريطي مي دانيم اين است كه به گونه اي از عزاداري ها انتقاد كنيم كه خداي ناكرده مردم از اصل برپايي آن دلسرد شوند. به گونه اي از مداح ها انتقاد كنيم كه خوبان آنها نيز زير سوال روند. بحمدالله در جمع مداحان كشور كساني هستند كه هم مخلصانه مي خوانند هم با مطالعه و هم مراقب اند از حدود شرع خارج نشوند. من ارج و ارزش اينگونه مداحان را از دعبل و كميت ديروز كمتر نمي دانم. نبايد به گونه اي از خطبا انتقاد كنيم كه تر و خشكش همه با هم بسوزد! خطباي ارزشي كه زبان گوياي اسلام اند نيز آسيب ببينند. اينهم نادرست است، ما معتقديم بايد در اين عرصه جانب اعتدال را گرفت. بر برپايي عزاي حسيني و اهل بيت(ع) تاكيد داشته باشيم، از خطبا و مداحان مخلص تجليل و تكريم كنيم، در عين حال رسالت روشنگري خود را در عرصه عزاداري ها همانند ديگر عرصه ها داشته باشيم بنابراين اگر در اين مجلس عظيم سخن از آسيب ها داريم، هرگز در صدد تخريب عزاداري ها، خطبا و مداحان مخلص نيستيم؛ بلكه در پي آنيم كه اين نهاد مقدس با نشاط و شادابي بماند و همانند گذشته الهام بخش باشد.





ب- آسيب ها

آسيب هايي كه در اين عرصه قابل ذكر است بر دو قسم است: يكي آسيب محتوائي است و ديگر آسيب شكلي است اما آسيب هاي محتوايي عبارتند از:





آسيب هاي محتوايي

1-طرح يك جانبه سيماي معصومين



طرح يك جانبه سيماي پيامبر(ص) و معصومين(ع) در مجالس عزا و شادي اهل بيت(ع) و تنها جنبه قداست و ملكوتي امامان را مطرح كردن و بس. توضيح آن كه پيامبر و امامان دو جنبه دارند: يكي جنبه ملكوتي كه در اين نگاه معصوم اند، علم غيب دارند، ولايت تكويني دارند و... و ديگر جنبه ملكي و زميني "قل انما انا بشر مثلكم." ما بايد در مجالس اهل بيت هر دو بعد را مطرح كنيم و تاكيد بر بعد دوم داشته باشيم؛ آنها الگوي زندگي اند جنبه هاي الگويي زندگي اهل بيت مطرح شود اينست كه سازنده است؛ از مناقب اهل بيت بگوئيم از انس آنها با خداوند، ارتباط صميمي با مردم، گره گشايي از كار مردم، زهد، شجاعت و ... و دهها بعد ديگر. قرآن و روايات حتي ابراز محبت به اهل بيت(ع) را مقدمه براي عمل مي دانند. در آيه اي مي خوانيم: "قل لا اسئلكم عليه اجراً الا المودة في القربي"؛ بگو بر اين رسالت از شما اجري نمي خواهم جز مودت قربي (خمسه طيبه طاهره) (17) در آيه ديگر مي خوانيم: "قل ما سئلتكم من اجر فهو لكم ان اجري الا علي الله) اجري كه خواستم به نفع شماست اجرم بر خداست.(18) در آيه سوم مي خوانيم: "قل ما اسئلكم عليه من اجر الا من شاء ان يتخذ الي ربه سبيلا "؛ بگو اجري بر رسالت از شما نمي خواهم مگر كسي كه بخواهد راه به سوي خداوند بيايد.(19) از مجموع سه آيه استفاده مي شود مودت هم جهت راه يابي به سوي خداوند است. اين از قرآن؛ در روايات هم فراوان بر الگو بودن اهل بيت(ع) تاكيد شده است. پيامبر اكرم(ص) فرمود اهل بيت من فارق بين حق و باطلند، اينها اماماني اند كه بايد به آنها اقتدا كرد.(20)



"عن مولينا اميرالمؤمنين(ع) انظروا اهل بيت نبيكم فالزموا سمتهم و اتبعوا اثر هم فلن يخرجوكم من هدي و لن يعيدوكم في ردي فان لبدوا فالبدوا و ان نهضوا فانهضوا ولا تسبقوا هم فتضلوا ولا تتاخروا عنهم فتهلكوا"(21)؛ مولي علي(ع) فرمود به اهل بيت پيامبرتان بنگريد، از آن سو كه گام برمي دارند برويد. قدم جاي قدمشان بگذاريد آنها شما را هرگز از راه هدايت بيرون نمي برند و به پستي و هلاكت باز نمي گردانند. اگر سكوت كردند سكوت كنيد اگر قيام كردند قيام كنيد،از آنها پيشي نگيريد كه گمراه مي شويد و از آنان عقب نمانيد كه نابود مي گرديد.



"عن رسول الله (ص) اجعلوا اهل بيتي منكم مكان الرأس من الجسد و مكان العينين من الرأس فان الجسد لا يعندي الا بالرأس ولا يعتدي الرأس الا بالعينين"(22)؛ پيامبر اسلام(ص) فرمود اهل بيتم را همانند سر در پيكره زندگي قرار دهيد و همانند دو چشم از سر؛ همانا جسد جز با سر راه به جاني نمي برد، هدايت سر هم با چشم ها است.



آنچه كه بسي مايه تأسف است آن است كه اخيراً در برخي از مجالس حتي از بُعد ملكوتي امامان و مناقب معنوي آنان گفته نمي شود و صرفاً سخن از توصيف چشم و ابروي اهل بيت است. همان كه مورد نقد مقام معظم رهبري هم قرار گرفت. چيز ديگري كه بنده در بعضي از خوانندگان جلسات مداحي اطلاع پيدا كردم استفاده از مدح ها و تمجيدهاي بي معناست كه گاهي هم مضر است. فرض كنيد راجع به حضرت اباالفضل صحبت مي شود بنا كنند از چشم و ابروي آن بزرگوار تعريف كردن مثلاً قربون چشمت بشم، مگر چشم قشنگ در دنيا كم است؟ مگر ارزش اباالفضل به چشم هاي قشنگش بوده... اينها سطح معارف ديني ما را پايين مي آورد. معارف شيعه در اوج اعتلاست... ارزش اباالفضل العباس به جهاد و فداكاري و اخلاص و معرفت او به امام زمانش است، به صبر و استقامت اوست، به آب نخوردن اوست در عين تشنگي و بر لب آب بدون اين كه شرعاً و عرفاً هيچ مانعي وجود داشته باشد.(23) بنگيريد به نمونه هايي از اين سست مطرح كردن ها:



همه هستيم و مديون چشماتم مي دوني



از همان روز ازل مست نگاتم مي دوني





كار چشماش دلبريه



قد و بالاي قشنگش عجب محشريه





سياهه چشات جزيره دله



هر كس از نسل توئه چه خوشگله





از نگاه تو محبت مي باره



مردي از مردونگيت كم مياره





با اين كه من خوب مي دونم آدمي بي اصل و نسبم



بده اجازه اي خدا عشقمو نقاشي كنم





خوب مي شه قلب عاشقم يه طرح خوشگل مي زنم



نقش يه مرد پهلوون طرح شمايل مي زنم





به روي صفحه مي كشم پيشاني بلند مشو



ابروهاي كموني شو صورت آسموني شو





تا كه به چشماش مي رسم كشيدنش چه مشكله



آخر چشاي يار من سياهه خيلي خوشگله





آيا اينها مناقب اهل بيت است آيا داشتن چشم هاي آن چناني ارزشي است يا فداكاريها و از جان گذشتگي ها؟ و...



امامان كه اين همه تأكيد بر عزاداري داشتند بر اين نكته هم تأكيد داشتند كه عزاداري ها بايد جهت روشنگرانه، افشاگرانه و هدايت گرانه داشته باشد براي اين كار عملاً از شعراي متعهد و ارزش آن روز كه نقش مداح ها و مرثيه خوان هاي امروز را داشتند تجليل ها و تكريم ها مي كردند.



چرا امامان از كميت اين همه تجليل كردند؟ چرا امام سجاد(ع) به كميت مي گويد كه ما از پاداش كار تو و اشعار تو عاجزيم خدا خودش به تو پاداش دهد(24). امام صادق(ع) مي فرمايد: خدايا گناهان گذشته و آينده كميت و گناهاني كه پنهان و آشكار انجام داده ببخش و آن قدر به او بده تا راضي شود. اين بدان دليل است كه شاعر متعهد و ارزشي است قصيده هاشميات 578 بيتي او تمام معرفي اهل بيت، فجايع بني اميه و حكومت عدل اسلامي است. در پايان شعرش مي گويد:



اليكم ذوي آل النبي تطلعت



تو ازع من قلبي ظماء و البب





فاني عن الامر الذي تكرهونه



بقولي و فعلي مااستطعت لا جنب





اعضاي تشنه از قلب و عقل و وجودم همواره به سوي شما خاندان پاك پيغمبر نظاره گر است.



پس من نسبت به آنچه شما دوست نداريد با گفتار و رفتار خويش تا آنجا كه در توان من است از آن دوري مي جويم. او آن چنان شيفته اهل بيت است كه فرزندش مي گويد به هنگام شهات سه بار اللهم صل علي محمد و آل محمد گفت و به ديدار خدا رفت(25). و نيز تجليلي كه از ديگر شاعران اهل بيت همانند فرزدق، دعبل، حميري و مانند آن داشته اند همگي در اين راستا بود. اهل بيت مجلس عزايي را مي پسندند كه در آن احياء امر اهل بيت و مكتبشان باشد. مجالس عزاي اين چنيني بود كه انقلاب آفرين و مبدأ قيام پانزدهم خرداد شد كه مبدأ انقلاب بزرگ اسلامي است. عاشوراي سال 1342 كه دو روز بعد امام دستگير شد و حوادث پانزدهم خرداد پيش آمد نوحه اين بود:



گفت عزيز فاطمه



نيست ز مرگ واهمه





تا به تنم توان بود



زير ستم نمي روم





ننگ حيات و ذلتش



عزت مرگ و لذتش





من ز يزيد بي پدر



ظلم و ستم نمي كشم





شعر رايج عزاي انقلابي اين بود كه:



بزرگ فلسفه قتل شاه دين اين است



كه مرگ سرخ به از زندگي ننگين است





نه ظلم كن به كسي نه به زير ظلم رو



كه اين مرام حسين است و منطق دين است





يا شعر زنده و حماسي شاعر معاصر آقاي بهجتي:



اندر آنجا كه باطل امير است



اندر آنجا كه حق سر بزير است





اندر آنجا كه دين و مروت



پايمال و زبون و اسير است





راستي زندگي ناگوار است



مرگ بالاترين افتخار است





اندر آنجا كه از فرط بيداد



نيست مظلوم را تاب فرياد





اندر آنجا كه ظالم به مستي



بر سر خلق مي تازد آزاد





مهر بر لب نهادن گناه است



خامشي بدترين اشتباه است





اين اساس مرام حسين است



روح و رمز قيام حسين است





يا كه آزادگي يا شهادت



حاصلي از پيام حسين است





شيعه او هم اينسان غيور است



تا ابد از زبوني به دور است





شيعه و تن به بيداد دادن؟



شيعه و مهر برلب نهادن؟





شيعه و خفتن و آرميدن؟



شيعه و در مذلت فتادن؟





شيوه شيعه هرگز نه اينست



شيعه نبود هر آن كس چنين است





زان شهيد سر از دست داده



زان فداكار در خوان فتاده





جاودان آيد اين بانگ پرشور



لا اري الموت الا سعاده





آري آزاد مردان بكوشند



بر ستمگر چو طوفان خروشند





شور عالم ز نام حسين است



مستي جان ز جام حسين است





هر كجا نهضتي حق پسند است



ريشه اش از قيام حسين است





او به خون اين سخن كرد ترسيم



پيش ظالم نگرديد تسليم





هم اكنون هم اگر بخواهيم احياگر عزاداري راستين و عاشورايي باشيم بايد در مجالس عزاداري هم از مقامات ملكوتي امامان بگوئيم و هم از مقامات مُلكي آنان! بايد از جنبه الگوئي و اسوه بودن آنها بگوييم و نبايد به صرف ابراز عشق اكتفا نماييم.





2.غلو

ديگر آسيب، طرح مسايل غلوآميز در عزاداري هاست "حسين اللهي شدن"! "زينب اللهي شدن"! و از اين رهگذر خود را مقدس جلوه دادن. قرآن كريم از غلو نهي مي كند "يا اهل الكتاب لا تغلوا في دينكم ولا تقولوا علي الله الا الحق." (26) اي اهل كتاب، غلو در دين نكنيد و بر خدا جز حق نگوييد. "قل يا اهل الكتاب لا تغلوا في دينكم." (27) اي اهل كتاب در دينتان غلو نكنيد. پيامبر(ص) فرمود: "ايكم والغلو في الدين فانما هلك من كان قبلكم بالغلو في الدين"(28). از غلو در دين بپرهيزيد، گذشتگان شما با غلو در دين هلاك شدند. امامان ما شديدترين برخورد را با غُلات داشتند. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: "اللهم اني بريء من الغلاه كبراءه عيسي بن مريم من النصاري اللهم اخذلهم ابداً ولا تنتصر منهم احداً"(29)؛ خدايا من از غلات بيزارم همانند بيزاري حضرت عيسي از نصاري. خدايا آنها را تا هميشه خوار كن و هيچ كدام از آنها را ياري مكن. و برخي از غلاتي را كه مدعي ربوبيت مولا علي(ع) بودند سوزاند(30). امام صادق(ع) فرمود: "احذروا علي شبابكم الغلاه لا يفسدوهم فان الغلاه شر خلق الله يصغرون عظمه الله و يدعون الربوبيه لعبادالله و الله ان الغلاه اشر من اليهود النصاري و المجوس و الذين اشركوا"(31)؛ از جوانان خود از شر غلات بر حذر باشيد مباد آنها را فاسد كنند همانند غلات بدترين بندگان خدا هستند عظمت خداوند را تحقير كرد و ادعاي خدائي براي بندگان خدا دارند. به خدا قسم غلات بدتر از يهود و نصاري و مجوس و مشركان هستند. امام رضا(ع) فرمود: "لعن الله الغلاه ... لا تقاعدوا هم ولا تصادقوا هم و ابرأء منهم بريء الله منهم"(32)؛ خدا غلات را لعنت كند... همنشين اينها نشويد طرح دوستي با آنها نريزيد، همان گونه كه خداوند از انها برائت جسته شما هم برائت بجوييد.



در رابطه با غلات چهار كتاب زير خواندني است:



1.الجذور التاريخيه و النفسيه للغلو و الغلاه تأليف سامي العزيزي؛



2.شبهه الغلو عنه الشيعه تأليف دكتر عبدالرسول غفار؛



3.پژوهشي درباره طوايف غلاه تا پايان غيبت صغري و موضع ائمه در اين باره تأليف اسكندر اسفندياري،



4.غاليان كاوشي در جريان ها و برآيندها تأليف نعمت الله صفري فروشاني.



با اين همه انزجاري كه ما از اهل بيت(ع) از غلات مي بينيم متأسفانه مي بينيم كه همچنان در برخي از عزاداري ها باز نمونه هايي از غلو مطرح مي شود كه تأثير فراواني در تخريب چهره ائمه(ع) داشته و دارد و سبب مي شود چهره شيعه كه پيوسته چهره اي دين مدار و منطقي بوده، چهره اي تحريف شده و نادرست معرفي گردد.





3.دروغ

عرضه دروغ در اين عرصه ها، آفت ديگر اين مجالس است. ما معتقد نيستيم كه هدف وسيله را توجيه كند و چون هدف مقدس است پس از دروغ استفاده شود. اين دردي است كه صد سال قبل مرحوم محدث نوري در "لؤلؤ و مرجان" از آن ناليده و به نحو مبسوط در نكوهش دروغ و دروغگويي در عزاها سخن گفته اند و نمونه هايي هم آورده اند. شهيد مطهري درباره اين كتاب مي گويد كه من خيال نمي كنم در هيچ كتاب درباره دروغ به طور كلي به اندازه اي كه در اين كتاب بحث شده، بحث شده باشد. چنين كتابي شايد در دنيا وجود نداشته باشد(33).



نقل چند نكته در اينجا گفتني است:



1.برخي مطالبي كه در رابطه با سالار شهيدان گفته مي شود دروغ بودنش بيّن است مثل آن كه گفته مي شود طول نيزه سنان 60 ذراع بوده و از بهشت آمده و يا عدد كساني كه با امام حسين جنگيدند 000/600 نفر سواره بودند، يك ميليون پياده! و يا 000/800 نفر! امام حسين 000/300 نفر آنها را كشت، حضرت عباس 000/25 نفر آنها را! در حالي كه نص تاريخي مورد اعتماد مي گويد عدد لشكر يزيد 000/30 يا 000/80 يا 000/100 بيشتر نبوده است و عدد كساني كه سيدالشهدا كشته 1800 نفر بوده اند... برخي مطالب است كه دروغ بودنش بيّن نيست ما بايد در برابر مطالب دروغ بيّن، موضع داشته باشيم اما دروغ غير بيّن را بايد تأمل كرد.



2.بايد توجه داشت پرورش روضه يعني متن را محور قرار دادن و همان را توضيح دادن دروغ نيست، آن چنانكه زبان حال هم اگر وهن آميز نباشد دروغ نيست.



3.ملاك صحت و سقم و راست و دروغ بودن هم تنها منابع معروف نيست، چه بسا مطلبي كه در منابع دست دوم هست و صادق است و چه بسا مطلبي كه در منابع دست اول هست و دروغ است. به هر حال دروغ از آفات هميشه مجالس عزا بوده است ليكن حرف اين است فراوانند كساني كه مي خواهند روضه درست بخوانند وليكن منبع مورد اعتماد ندارد منابعي مثل نفس المهموم، لهوف و... بخشي از روضه هاي راست است نه همه آنها.



در اينجا، جا دارد كه از حوزه هاي علميه گله كنيم كه آيا اين همه كه از روضه هاي دروغ مي ناليد آيا گامي در جهت تدوين روضه هاي درست برداشته ايد؟ سوگوارانه بايد گفت نه. فراوانند جوان هاي متديني كه مي گويند ما مي خواهيم روضه درست و صحيح بخوانيم شما كتاب به ما معرفي كنيد، ولي متأسفانه كار نشده است. به هر حال دروغ هميشه حرام است به ويژه آنجا كه با آن مقدسات هتك شود. مسوغات كذب (مواردي كه اجازه دروغ گفتن داريم) در فقه ما روشن است: يكي در مقام ضرورت است "الدين اكره و قلبه مطمئن بالايمان" و ديگر جهت اصلاح بين مردم "المصلح ليس بكذاب". هيچ نداريم كه گرياندن مردم براي اهل بيت(ع) هم از مسوغات كذب است!





4.مطالب ذلت آميز

طرح مطالب ذلت آميز، تعبيرهايي همچون زينب مضطر و... امام زين العابدين بيمار و... كه ذلت از ساحت مقدس اهل بيت(ع) به دور است. كه: "ولله العزة و لرسوله و للمؤمنين"(34) حسيني كه نه تنها خودش نماد عزت است حتي به بازماندگان خويش هم تأكيد بر حفظ عزت دارد: "يا اختي اني اقسمت عليك فابرئ قسمي لا تشقي علي حبيبا ولا تخمشي علي وجهاً ولا تدعي عليّ بالويل و الثبور اذا انا هلكت"(35)؛ خواهرم تو را قسم مي دهم كه پس از من گريبان چاك مزن، سيلي بر صورت مزن، و بر من واژه هاي واي و نابودي را به كار مبر. آن وقت با اين همه تأكيد كسي بيايد بگويد: پس از آن كه عبيدالله بن زياد عمربن سعد را به سوي امام حسين(ع) فرستاد تا با آن حضرت بجنگد (چون انبوه سپاهيان عمرسعد را ديد و فهميد كه با ياران اندكش توان مقابله با آنها را ندارد) به عمربن سعد گفت يكي از سه پيشنهاد مرا بپذير:



1.رهايم كن از همان راهي كه آمدم برگردم!



2.يا بگذار بروم به مرز و سرحدات ترك و با آنها بجنگم!



3.و يا مرا پيش يزيد ببر تا دستم را در دست او بگذارم و با او بيعت كنم تا او خودش درباره من حكم كند!



عمربن سعد اين سه پييشنهاد را از طرف امام حسين(ع) به ابن زياد گزارش داد اما ابن زياد هيچ كدام را قبول نكرد و به عمرسعد نوشت حسين بيش از اين دو راه ندارد يا بايد زير فرمان من درآيد و به حكم من تسليم شود و يا كشته شود!



اين قطعاً دروغ است ذلت است، و با ساحت مقدس سيدالشهدا(ع) سازگاري ندارد گرچه آن را ابن قتيبه دينوري، ابوالفرج اصفهاني، ابن عساكر دمشقي، ابن اثير جزري و مانند آنها نقل كرده اند.

پاورقي

1.شورا، آيه 23.



2.حج / 32.



3.نساء / 48.



4.سنن ابن ماجه، ج 1، ص 88.



5.مقتل خوارزمي، ج 1، ص 88.



6.مجمع الزوائد هيثمي، ج 9، ص 189.



7.مقتل خوارزمي، ج 1، ص 159.



8.مقتل خوارزمي، ج 2، ص 167.



9.در اين زمينه ر.ك: سيرتنا و سنتنا سيره نبينا از مرحوم علامه اميني و كتاب اقناع اللائم از مرحوم سيد محسن امين.



10.كامل الزيارات، ص 174.



11.قيام عاشورا در كلام و بيان امام خميني.



12.همان.



13.همان.



14.روزنامه جمهوري اسلامي 5/3/83.



15.كشف الاسرار، ص 173.



16.كشف الاسرار، ص 141.



17.سوره شوري، 23.



18.سوره سبأ، 47.



19.سوره فرقان، 57.



20.اهل البيت في الكتاب و السنه.



21.نهج البلاغه، خطبه 97.



22.اهل البيت في الكتاب و السنه، ص 101 به نقل از كشف الغمه، ج 2، ص 35. امالي طوسي، 483، كفايه الاثر، ص 111.



23.مجله هيأت ماهنامه تخصصي هيأت رزمندگان اسلام شماره 9، ص 5 و ص 6.



24.الغدير، ج 2، ص 295.



25.الغدير، ج 2، ص 307، الانماني، ج 17، ص 43.



26.سوره نساء، آيه 171.



27.سوره مائده، آيه 77.



28.مسند احمد بن حنبل.



29.بحارالانوار، ج 25، ص 284.



30.بحارالانوار، ج 18، ص 552/ مستدرك الوسائل، ج 18، ص 17.



31.بحارالانوار، ج 25، ص 266.



32.اهل البيت في الكتاب و السنه.



33.مجموعه آثار، ج 17، ص 613.



34.سوره منافقون، آيه 8.



35.ارشاد مفيد 260. 259/ تاريخ طبري، ج 4، ص 318 و ص 319.