بازگشت

کشندگان حسين


چون بزرگان کوفه از مختار شکست خوردند، از کوفه متواري شدند و به بصره آمده به مصعب بن زبير پيوستند.

مختار خود را براي انتقام گرفتن از کشندگان امام حسين عليه السلام آماده کرد و گفت: «از دين ما نيست اينکه جماعتي را که حسين بن علي را به قتل رساندند، زنده بگذاريم که اينان در دنيا آسوده بروند، من ياري کننده ي آل محمد در دنيا هستم، و من همانا کذاب هستم- که دشمنان به اين اسم مرا مي خوانند- خدا را حمد مي کنم که مرا شمشيري قرار داد که بر آنان زده شد و نيزه اي که بر آنان فرود آمد، و مرا طالب خون آل محمد و قيام کننده به حق آنان گردانيد، نام اين کشندگان را ذکر نمائيد تا آنان را تعقيب کرده و از صفحه ي روزگار براندازيم. ديگر مرا غذا و آب، مباح نباشد تا اينکه زمين را از لوث وجود آنان تطهير و شهر را از آنان پاک گردانم.

عبدالله بن دباس جماعتي از کشندگان حسين عليه السلام را نام برد که از جمله آنها عبدالله بن اسيد، مالک بن نسير، حمل بن مالک.

مختار به دنبال آنان فرستاد، آنها را دستگير کرده و شب هنگام نزد مختار آوردند،


مختار به آنان گفت: اي دشمنان خدا و کتاب خدا! واي دشمنان رسول خدا و آل رسول خدا! شما کساني را کشته ايد که مأموريد صلوات بر آنها در نماز بفرستيد.

آنها گفتند: خدا تو را رحمت کند، ما را فرستادند و ما ناخشنود بوديم، بر ما منت بگذار و ما را زنده نگاه دار.

مختار گفت: چه شد که شما بر حسين منت نگذارديد و او را سيراب نکرديد و او را زنده نگه نداشتيد؟!

پس مختار، مالک بن نسير را گفت: تو بودي که کلاه حسين را برگرفتي؟

عبدالله بن کامل گفت: آري، اين همان کس است.

مختار گفت: دست و پاهاي او را قطع کنيد و بگذاريد همانگونه بماند تا بميرد.

پس او را کيفر نمودند همانگونه که مختار دستور داده بود. و آن دو نفر ديگر را نيز به قتل رساندند [1] .


پاورقي

[1] تجارب الامم 149 /2.