بازگشت

شعر امام سجاد


در اين هنگام علي بن الحسين عليه السلام اين ابيات را قرائت فرمودند:


اقاد ذليلا في دمشق کانني

من الزنج عبد غاب عنه نصيره


و جدي رسول الله في کل مشهد

و شيخي اميرالمؤمنين اميره


فياليت لم انظر دمشق و لم يکن

يراني يزيد في البلاد اسيره [1] [2] .




سهل گويد: در شام، غرفه اي ديدم که در آن پنج زن و پيرزني آنان را همراهي مي کرد که قد خميده اي داشت. هنگامي که سر مقدس امام حسين عليه السلام برابر آن پيرزن رسيد، سنگي گرفته و به طرف آن سر مقدس پرتات کرد!!

چون اين صحنه ي دردآور را ديدم، گفتم: «اللهم اهلکها و اهلکهن معها بحق محمد و آله اجمعين» از خدا خواستم که آنان را هلاک گرداند.

البته در روايت ديگري اين نفرين به ام کلثوم نسبت داده شده است [3] .


پاورقي

[1] «مرا در دمشق به خواري مي‏برند گويا برده‏اي از زنگيان هستم که ياوري ندارد؛ در حالي که در همه‏ي مشاهد جدم رسول خدا و شيخ من اميرالمؤمنين که او امير است؛ اي کاش من به دمشق داخل نشده و يزيد مرا در شهرها اسير نمي‏ديد».

[2] رياض الاحزان 108. صاحب رياض الاحزان بيت سوم را «فياليت امي لم تلدني و لم اکن» نقل کرده است و سپس مي‏گويد: در نسخه‏ي ديگري آمده است «فياليت لم انظر دمشق و لم اکن» کما اينکه در منتخب هم همينگونه است؛ و در خاطر دارم که در مقتلي ديدم که نقل کرده است «فياليت لم ادخل دمشق و لم يکن»، زيرا اين مضمون با تمناي امام معصوم مناسبتر به نظر مي‏رسد.

[3] الدمعة الساکبة 84 /5.