ربيع بن خثيم
چون خبر شهادت حسين عليه السلام يه ربيع بن خثيم [1] رسيد گريست و گفت: جوانمردي را کشتند که اگر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آنها را مي ديد دوست مي داشت و با دست خود به آنها غذا مي داد و آنها را بر روي زانوي خود مي نشاند [2] .
ابن ابي الحديد گفته است که: ربيع بن خثيم بيست سال سخن نگفت و خاموش ماند تا آنکه حسين را کشتند و يک جمله گفت و آن اين بود: «اوقد فعلوها؟!»«آيا او را کشتند؟!» سپس اين آيه را خواند (اللهم فاطر السموات و الارض عالم الغيب و الشهادة انت تحکم بين عبادک فيما کانوا فيه يختلفون» [3] آنگاه دوباره سکوت کرد تا از دنيا رفت [4] .
عبيدالله بن زياد به قيس بن عباد که نزد او نشسته بود گفت: درباره ي من و حسين چه مي گويي؟
قيس گفت: چون روز قيامت شود جد و پدر و مادر حسين خواهند آمد و شفيع او در پيشگاه خدا شوند و جد و پدر و مادر تو نيز خواهند آمد و تو را شفاعت کنند.
عبيدالله چون اين سخن را شنيد به خشم آمد و او را از جايش بلند نمود [5] .
از امام باقر عليه السلام نقل شده است که: در کوفه چهار مسجد به نامهاي مسجد اشعث و مسجد جرير و مسجد سماک و مسجد شبث بن ربعي براي اظهار سرور و شادماني از کشته شدن حسين به علي عليه السلام بنا کردند!! [6] .
پاورقي
[1] ربيع بن خثيم يکي از زهاد ثمانيه ميباشد، او از اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام است و جماعتي از عامه و خاصه گفتهاند که در جنگ صفين حاضر نگرديد و در جواز آن ترديد نمود و از حضرت امير عليه السلام رخصت خواست که در جنگ صفين شرکت نکند و حضرت او را رخصت داد و او در سال 61 و يا 63 از دنيا رفت. (معجم رجال الحديث 174 /8).
[2] مناقب ابن شهرآشوب 384 /3.
[3] سورهي زمر: 46. «اي خدائي که آفريدگار آسمانها و زميني و دانا به نهان و عياني! تو خود ميان بندگانت در آنچه اختلاف کردهاند داوري خواهي کرد».
[4] نفس المهموم 419.
[5] رياض الاحزان 30.
[6] بحارالانوار 189 /45.