بازگشت

زينب در قتلگاه


هنگام حرکت کاروان، بانوان به عمر بن سعد گفتند: شما را بخدا سوگند ما را بر کشتگانمان عبور دهيد.

چون آن اسيران بدنهاي پاره پاره ي شهدا را مشاهده کردند که در زير سم اسبها لگدکوب شده اند فرياد برآورده و بر صورت خود لطمه زدند [1] .

و بعضي نقل کرده اند که: بني اميه بدن امام حسين عليه السلام و اصحابش را روي زمين گذاردند و زنان را از روي عمد و عناد بر شهيدان آل رسول عبور دادند، و چون ام کلثوم برادرش حسين عليه السلام را مشاهده کرد که روي زمين افتاده و آغشته به خاک و خون و عريان است، خود را از بالاي شتر بر زمين افکند و بدن برادر را در آغوش


گرفت [2] .

قرة بن قيس تميمي مي گويد: من به آن زنان نگاه مي کردم، چون بر کشتگان عبور کردند فرياد برآوردند و لطمه به صورت خود زدند، و اگر هر چه را فراموش کنم، کلمات زينب دختر فاطمه را در آن لحظه اي که بر برادرش حسين گذشت فراموش نخواهم کرد [3] ، بخدا سوگند که بيقراريها و سخنان زينب هر دوست و دشمني را به گريه واداشت [4] .


پاورقي

[1] مقتل الحسين مقرم 306.

[2] تظلم الزهراء 225؛ رياض الاحزان 24.

[3] نفس المهموم 386.

[4] کامل ابن اثير 81 /4؛ الملهوف 56.