بازگشت

فرياد عقيله


زينب کبري از خيمه بيرون آمد و فرياد مي زد: وا اخاه! وا سيداه! وا اهل بيتاه! اي کاش آسمان بر زمين سقوط مي کرد و اي کاش کوهها خرد و پراکنده بر هامون مي ريخت [1] . پس بر عمر بن سعد فرياد زد: واي بر تو! ابو عبدالله را مي کشند و تو تماشا مي کني؟ او هيچ جوابي نداد! زينب فرياد برآورد و گفت: واي بر شما! آيا در ميان شما مسلماني نيست؟ باز هيچ کس پاسخي نداد [2] .

و بعضي نقل کرده اند که: عمر بن سعد اشکش جاري گرديد ولي صورتش را از زينب برگرداند [3] .


پاورقي

[1] المهلوف 51؛ کامل ابن ‏اثير 78 /4.

[2] ارشاد شيخ مفيد 112 /2.

[3] کامل ابن ‏اثير 78 /4.