بازگشت

آخرين وداع


سپس امام عليه السلام براي بار دوم به خيام آمد و با اهل بيت خود وداع فرمود و آنان را به صبر و شکيبائي فراخواند و به ثواب و اجر الهي وعده داد و فرمان داد که لباسهاي خود را پوشيده و آماده ي بلا شوند و به آنان فرمود: خود را براي سختيها مهيا کنيد


و بدانيد که خداي تعالي حافظ و حامي شماست و بزودي شما را از شر دشمنان نجات خواهد داد، و عاقبت امر شما را ختم به خير خواهد نمود و دشمنان شما را به انواع بلاها گرفتار خواهد ساخت و در عوض رنجها و سختيهايي که مي کشيد شما را از انواع تعمتها و کرامتها برخوردار خواهد کرد، پس شکوه مکنيد و سخني نگوئيد که از قدر و ارزش شما بکاهد [1] .

آنگاه فرمود: لباسي را براي من آريد که کسي در آن طمع نکند تا آن را زير لباسهايم بپوشم که از بدنم بيرون نياورند، پس لباس کوتاهي را براي او آوردند، آن حضرت فرمود: نه، اين لباس اهل ذلت است؛ آنگاه لباس کهنه اي را گرفته و آن را پاره نمود و در بر کرد [2] . پس سروالي را از حبره طلب نمود و آن را چاک زده و پوشيد، و چنين کرد که آن را بيرون نياورند.

و چون خواست به طرف ميدان رود التفاتي بسوي دخترش که از زنان جدا گشته و در گوشه اي مي گريست و ندبه مي کرد، نمود، امام عليه السلام نزد او آمد و او را تسلي داد و اين زبان حال اوست:


هذا الوداع عزيزتي و الملتقي

يوم القيامة عند حوض الکوثر


فدعي البکاء و للاسار تهيئي

و استشعري الصبر الجميل و بادري


و اذا رايتيني علي وجه الثري

دامي الوريد مبضعا فتصبري [3] .



پاورقي

[1] نفس المهموم 355.

[2] الملهوف 51.

[3] «اي عزيز من! اين آخرين وداع است، و ملاقات روز قيامت نزد حوض کوثر خواهد بود؛ گريه را رها کن و براي اسارت مهيا باش، بردباري نيکو را اشعار خود قرار ده؛ و چون پيکر قطعه قطعه‏ي مرا روي خاک مشاهده کردي، در حالي که از رگهايم خون جاري است، شکيبائي کن».