بازگشت

استغاثه ي امام


چون امام عليه السلام بدنهاي پاک و پاره ي يارانش را ديد که بر روي خاک کربلا افتاده است و ديگر کسي نمانده است که از او حمايت کند و نيز بيتابي اهل بيت را مشاهده فرمود، در برابر سپاه کوفه ايستاد و فرياد برآورد که:

هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله؟ هل من موحد يخاف الله فينا؟ هل من مغيث يرجو الله في اغاثتنا؟ هل من معين يرجو ما عندالله في اغاثتنا؟ [1]

آيا کسي هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟ و آيا خداپرستي در ميان شما


وجود دارد که درباره ي ظلمي که بر ما رفته است از خدا بترسد؟ و يا کسي هست که به فريادرسي ما به خدا دل بسته باشد؟ و يا کسي هست که در کمک کردن به ما چشم اميد به اجر و ثواب الهي دوخته باشد؟

زنان حرم وقتي که اين را از امام عليه السلام شنيدند صداي آنها به گريه بلند شد [2] .

و امام سجاد عليه السلام چون استغاثه ي پدر را شنيد، از خيمه بيرون آمد و او آنچنان بيمار بود که نمي توانست شمشير خود را حمل کند و با اين ضعف مفرط بسوي ميدان حرکت کرد در حالي که ام کلثوم از پشت سر او را صدا مي زد که: اي فرزند برادرم! باز گرد، و آن حضرت مي گفت: اي عمه! مرا بگذار که در برابر پسر رسول خدا مبارزه کنم.

امام حسين عليه السلام فرمود: اي خواهر! او را نگاه دار که زمين خالي از نسل آل محمد نشود [3] .

اين استغاثه ي امام عليه السلام در دل دشمن اثري نگذشت، از همين رو امام عليه السلام مقابل اجساد مطهر يارانش آمد و فرمود:

يا حبيب بن مظاهر! و يا زهير بن القين! و يا مسلم بن عوسجة! و يا ابطال الصفاء! و يا فرسان الهيجاء! مالي اناديکم فال تسمعون؟! و ادعوکم فلا تجيبون؟! و انتم نيام ارجوکم تنتبهون، فهذه نساء آل الرسول فقد علا هن من بعدکم النحول، فقوموا عن نومتکم ايها الکرام و ادفعو عن آل الرسول الصغاة اللئام [4] .

اي حبيب بن مظاهر! و اي زهير بن قين! و اي مسلم بن عوسجه! اي دليران و اي پا در رکابان روز کارزار! چرا شما را ندا مي کنم ولي کلام مرا نمي شنويد؟!


و شما را فرامي خوانم ولي مرا اجابت نمي کنيد؟! شما خفته و من اميد دارم که سر از خواب شيرين برداريد که اينان پردگيان آل رسولند که بعد از شما ياوري ندارند، از خواب برخيزيد اي کريمان و در برابر اين عصيان و طغيان از آل رسول دفاع کنيد.

در بعضي از روايات آمده است که آن بدنهاي پاک به حرکت درآمدند تا به نداي امام مظلوم خود لبيک گفته باشند و به زبان حال و يا به لسان قال مي گفتند: «ما براي اجراي فرامين تو حاضريم و در انتظار مقدم مبارک تو هستيم» [5]


پاورقي

[1] حياة الامام ‏الحسين 274 /3.

[2] الملهوف 51.

[3] بحارالانوار 46 /45.

[4] المفيد في ذکري لاسبط الشهيد 115.

[5] المفيد في ذکري السبط الشهيد 115.