بازگشت

ضحاک بن عبدالله


اين مرد از جمله کساني است که از سعادت شهادت محروم ماند و از امام اذن خواست و بازگشت و بعضي از وقايع را او نقل کرده است.

او از قبيله همدان بود و در ميان راه به امام حسين عليه السلام و يارانش پيوست. چون ياران امام عليه السلام شهيد شدند و آن حضرت تنها ماند نزد امام آمد و گفت: من با شما بودم و مي خواستم تا وقتي که اصحاب وفادارت به شهادت نرسيده اند، از شما دفاع کنم، اکنون که همه رفتند و شما تنها مانده ايد، من در خود قدرت دفاع از شما را نمي بينم،


اجازه ده تا از راهي که آمده ام بازگردم!!

امام عليه السلام به او اجازه داد و او فرار را بر قرار ترجيح داد و جاسوسان عمر بن سعد سر راه را بر او گرفتند، و هنگامي که او را شناختند رهايش کردند و او از کربلا رفت! [1] .


پاورقي

[1] انساب الاشراف 197 /3.