بازگشت

ملاقات يزيد بن حصين همداني و عمر بن سعد


چون تحمل عطش خصوصأ براي کودکان ديگر امکان پذير نبود، مردي از ياران امام حسين عليه السلام به نام يزيد بن حصين همداني که در زهد و عبادت معروف بود به امام گفت: به من اجازه ده تا نزد عمر بن سعد رفته و با او در مورد آب مذاکره کنم، شايد از اين تصميم برگردد!

امام عليه السلام فرمود: اختيار با توست.

او به خيمه ي عمر بن سعد وارد شد بدون آنکه سلام کند، عمر بن سعد گفت: اي مرد همداني چه عاملي تو را از سلام کردن به من بازداشت؟! مگر من مسلمان نيستم و خدا و رسول او را نمي شناسم؟!

آن مرد همداني گفت: اگر تو خود را مسلمان مي پنداري، پس چرا بر عترت پيامبر شوريده و تصميم به کشتن آنها گرفته اي و آب فرات را که حتي حيوانات اين وادي از آن مي نوشند، از آنان مضايقه مي کني و اجازه نمي دهي تا آنان نيز از اين آب بنوشند حتي اگر جان بر سر عطش بگذارند؟! و گمان مي کني که خدا و رسول او را مي شناسي؟!

عمر بن سعد سر به زير انداخت و گفت: اي همداني! من مي دانم که آزار کردن اين خاندان حرام است! اما عبيدالله مرا به اين کار واداشته است! و من در لحظات حساسي قرار گرفته ام و نمي دانم بايد چه کنم؟! آيا حکومت ري را رها کنم، حکومتي که در اشتياق آن مي سوزم؟ و يا اينکه دستانم به خون حسين آلوده گردد در حاليکه مي دانم کيفر اين کار، آتش است؟ ولي حکومت ري به منزله ي نور چشم من است. اي مرد


همداني! در خودم اين گذشت و فداکاري را که بتوانم از حکومت ري چشم بپوشم نمي بينم!!

يزيد بن حصين همداني بازگشت و ماجرا را به عرض امام رسانيد و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است که شما را براي رسيدن به حکومت ري به قتل برساند! [1]


پاورقي

[1] کشف الغمه 47 /2.