بازگشت

نتيجه ظلم


(( مجدالملك )) كه ظاهرا از حكام زمان قاجار بوده و بعضي ها نوشته اند:

(( ميرزا محمد خان ارباب )) كه از خان هاي معروف بوده يكي از كارگزاران و مباشران و مزدوران و نوكران و بادمجان دور قابچين هايش يا به قول معروف نوچه هاش ،كه كربلا بوده . زن مُتَموّلي را مي بيند و به قصد اَخًاذي و باج به دروغ او را متهم كرده و نسبت هاي ناروا مي دهد، تا از اين راه از آن مخدره پولي بگيرد.

آن بانو زير بار نمي رود و از پول دادن امتناع مي كند.

آن مزدور بي حيا دست به يقه مي شود، ولي آن خانم از دستش فرار مي كند و به حرم (( حضرت اباالفضل (ع ))) مي آيد.

دست به شبكه هاي ضريح مقدس آن حضرت انداخته و با سوز و گداز به آن حضرت استغاثه مي كند.

مي گويد:(( يااباالفضل دخيل و در پناه تو هستم به فريادم برس .))

اما آن مزدور ستمكار و گستاخ با كمال پر روئي وارد حرم شده و دست زن را گرفته از حرم مقدس بيرون كشيده و پول مورد نظر را از او با زور ميگيرد.

خدّام حرم هم نتوانسته بودند در برابر اين ظلم عكس العملي انجام دهند و از پناهنده حرم مبارك دفاع نمايند، اما صاحب خانه بخوبي انتقام آن زن مظلومه را از ظالم مي گيرد، همين مزدور وقتي كه با ارباب خود سوار ماشين مي شود كه به نجف اشرف بروند، در مسير راه اتفاقا با خودرو ديگري تصادف مي كند و بر اثر اين تصادف دستش را از شانه از دست مي دهد و دستانش متلاشي و خورد مي شود.

در بعضي كتابهاي ديگر نوشته اند: سوار طراره (قايق ) مي شود دستش مي پيچد و مي شكند و بي هوش مي شود.

به مريض خانه و اطباء و پزشكان مراجعه مي كنند از معالجه مأ يوسش مي نمايند و آن دست قطع مي شود(( اين نتيجه جسارت به زوار و پناهندعباس (ع ) است )). (77)


پاورقي

77- الوقايع والحوادث ، 3/38 كبريت الاحمر شخصيت ابوالفضل ، 76