بازگشت

سي حج مقبول


((موسي بن قاسم حضرمي )) مي گويد:

((حضرت ابو عبداللّه (ع ))) در ابتداء حكومت ((ابو جعفر عباسي )) (منصور دوانيقي ) وارد عراق شده و در نجف نزول اجلال فرمودند، به من فرمودند:

اي موسي ، برو كنار جاده بزرگ بايست و منتظر باش كه عنقريب مردي از طرف ((قادسيّه )) خواهد آمد، هر گاه نزديك تو شد به وي بگو:

يكي از فرزندان رسول خدا(ص ) تو را مي خواند، او بزودي با تو خواهد آمد. موسي مي گويد:

من به طرف جاده مزبور رفته و به آنجا رسيدم و كنار آن ايستاده و هوا بسيار گرم بود، پيوسته در آنجا ايستاده بودم بحدّي كه نزديك بود مخالفت كرده و بر گشته و ملاقات با او را ترك كنم ، در اين هنگام چشمم به چيزي خورد كه به جلو مي آيد و شبيه مردي است كه روي شتري نشسته ، پس چشم به آن دوخته تا نزديك به من شد، به او گفتم :

اي مرد در اينجا يكي از فرزندان رسول خدا(ص ) شما را مي خواند ايشان شما را به من معرفي كرده و پيام برايت فرستاده اند. مرد گفت :

با هم به خدمتش برويم .

موسي مي گويد:

او را بردم تا نزديك خيمه رسيديم ، وي شترش را خواباند و درب خيمه ايستاد منتظر اذن دخول بود، پس حضرت از درون خيمه او را خواندند، اعرابي داخل خيمه شد و من نيز نزديك شده تا درب خيمه رسيده و سخن ايشان را مي شنيدم ولي آنها را نمي ديدم .

حضرت ابو عبداللّه (ع ) به وي فرمودند، از كجا آمدي ؟

او گفت : از دورترين نواحي يمن . حضرت فرمودند:

تو از فلان و فلان مكان هستي ؟ او عرض كرد: بلي من از فلان موضع مي باشم . حضرت فرمودند: براي چه به اين صوب و طرف آمدي ؟ عرض كرد: به قصد زيارت حضرت اباعبداللّه الحسين (ع ) آمدم . حضرت فرمودند: تنها براي زيارت آمده اي و هيچ حاجت ديگري نداشتي ؟

عرض كرد: هيچ حاجتي نداشتم مگر آنكه به سر قبر مطهّر آن حضرت رفته و نماز خوانده و جنابش را زيارت كرده و سپس از حضرتش خداحافظي كرده و به اهل و خويشانم برگردم . حضرت فرمودند: در زيارت آن حضرت چه مي بينيد؟

عرض كرد: در زيارتش بركت در عمر خود و اهل و اولاد و اموال و معايشمان بوده و حوائج و خواسته هايمان بر آورده شده و گرفتاريمان بر طرف مي گردد. موسي مي گويد: امام (ع ) به وي فرمودند: اي برادر يمني آيا از فضيلت زيارت آن حضرت بيشتر از اين برايت نگويم ؟ آن مرد عرض كرد: از پسر رسول خدا زيادتر بفرمائيد: حضرت فرمودند:

زيارت امام حسين (ع ) معادل يك حجّ مقبول و پاكيزه اي است كه با رسول خدا(ص ) انجام شود. آن مرد از اين گفتار تعجب كرد. حضرت فرمودند: آري ، به خدا سوگند معادل دو حجّ مقبول و پاكيزه اي است كه با رسول خدا(ص ) انجام شود.

آن مرد بر تعجبش افزوده شد پس بدين ترتيب امام (ع ) بر تعداد حج هاي مقبول مي افزودند تا اينكه در آخر فرمودند: زيارت آن حضرت معادل اي است كه با رسول خدا(ص ) انجام گيرد. (59)


پاورقي

59- ترجمه كامل الزيارات ص 538.