بازگشت

ترس از ظلم


((ارجان )) وارد شده و در آنجا نازل شدم ولي قلب و دلم آرزوي زيارت قبر مطهّر پدر بزرگوارتان را داشت لذا از شهر به قصد زيارت آن جناب خارج شدم امّا دلم ترسان و لرزان بود و از خوف و ترس سلطان و ساعيان و عمّام وي و مرزبانان تا زمان مراجعت در وحشت و دهشت بودم . حضرت فرمودند: اي پسر بكير آيا دوست نداري كه خداوند تو را از كساني كه در راه ما ترسان و خائف مي باشند محسوب فرمايد؟ آيا مي داني كسي كه به خاطر خوف ما خائف باشد حقتعالي او را در سايه عرش مكان دهد و هم صحبتش حضرت امام حسين (ع ) در زير عرش مي باشد و حق تعالي او را از فزع هاي روز قيامت در امان مي دارد، مردم به فزع و جزع آمده ولي او فزع نمي كند، پس اگر فزع كند فرشتگان آرامش كرده و بواسطه بشارت دادن قلبش را ساكت و ساكنمايند. (13)

پاورقي

13- ترجمه كامل الزيارات ص 409.