بازگشت

نجات از مرگ


حسينيّه مذكور داراى دو طبقه بود كه هم كف سالن سخنرانى و سينه زنى و محلى براى اطعام بود و زير زمين كه مجزّا و جدا از ساختمان و آخر عمارت قرار داشت كه آشپزخانه حسينيه را تشكيل مى داد و در مجاورت آشپزخانه با زير به عمق چهار متر قرار دارد كه در حكم انبار ساختمان به شمار مى رفت و چون در بيشتر بناى عمارت خشت خام و آجر به كار رفته بود، در برابر رطوبت و آب زود مقاومت خود را از دست مى دهد و لذا در اثر شست وشوى ظروف و ديگهاى وقفى و نظافت قسمتى از زمين وآشپزخانه و ديوار انبار خيس خورده و بناگاه حدود دو متر مربع از زمين فرو رفته و تا عمق چهار مترى زير زمين پيش مى رود در حالى كه در آن هنگام يكى از دوستان ما آقاى جمال طرازى كه با بعضى از رفقا براى نظافت و شستشوى آمده بود درست در همان قسمت ويران شده قرار داشت و در همان موقعى كه زمين زير پايش مى لرزد تا ويران شود قرار داشت . در همان موقع زمين زير پايش مى لرزد ايشان با گفتن يا حسين به گوشه اى پرتاب شده و بيهوش مى شود و از مرگ حتمى نجات مى يابد چون اگر با سردر عمق چهار مترى زيرزمين سقوط كرده بود خروارى گِل و خاك و آجر او را در خود مدفون ساخته بى جان مى ساخت ولى چون حساب با آقا اباعبداللّه الحسين ع است نجات پيدا كرد.