بازگشت

هر دل كه شكسته تر بود ....


آقاى حاج سيدعبدالرسول خادم نقل فرمود: از سيد عبدالحسين كليددار حضرت سيّدالشّهداء پدر كليددار فعلى كه آن مرحوم اهل فضل و از خوبان بود.شبى در حرم مطهر مى بيند عربى پابرهنه خون آلود پاى خونين و كثيف خود رابه ضريح زده و عرض حال مى كند. آن مرحوم او را نهيب مى دهد و بالاخره امر مى كند كه او را از حرم بيرون نمايند در حال بيرون رفتن آن عرب رو به ضريح حضرت امام حسين كرد و گفت : يا حسين من گمان مى كردم اين خانه تو است حالا معلوم شد خانه ديگريست و با حال منقلب از در حرم بيرون رفت .همان شب آن مرحوم در خواب مى بيند امام حسين روى منبر در صحن مقدس تشريف دارند در حالى كه ارواح مؤمنين در خدمت هستند حضرت از خادم خود شكايت مى كند كليددار مى ايستد و عرض ‍ مى كند يا جدا مگر چه خلاف ادبى از ما صادر شده ؟حضرت مى فرمايد امشب عزيزترين مهمانان مرا از حرم من با زجر بيرون كردى و من از تو راضى نيستم و خدا هم از تو راضى نيست مگر اينكه او را راضى كنى . عرض كردم يا جداه او را نمى شناسم و نمى دانم كجاست ؟حضرت فرمود: الان در خان حسين پاشا (نزديك خيمه گاه ) خوابيده و به حرم ما آمده بود زيرا او را با ما كارى بود كه انجام داديم و آن شفاى فرزندش ‍ كه مفلوج بوده و فردا با قبيله اش مى آيند آنان را استقبال كن .

چون بيدار مى شود با چند نفر از خادمها به سوى خانه پاشا مى رود و آن غريب را در همانجائى كه حضرت فرموده بود مى يابد و دستش را مى بوسد و با احترام بخانه خود مى آورد و از او بخوبى پذيرائى مى نمايد. فردا هم به اتفاق سى نفر از خدام به استقبال مى رود چون مقدارى راه مى رود مى بيند جمعى شادى كنان مى آيند و آن بچه مفلوج را كه شفا يافته بود همراه آوردند و به اتفاق به حرم مطهر آقا امام حسين مشرف مى شوند

اى حسين جان ما بدرگاهت پناه آورده ايم

همره خود سينه اى پر سوز و آه آورده ايم

جملگى دلداده و سر گشته و ديوانه ات

قلب سوزان چشم گريان را گواه آورده ايم

كربلايت آرزوئى بر دل بى تاب ماست

با دو صد حسرت به سوى آن نگاه آورده ايم

شد مزارت قبله گاه عاشقان بى قرار

مااميد خويش بر آن جايگاه آورده ايم

برف پيرى آمد و شد تارهاى مو سفيد

ليك با خود نامه تار و سياه آورده ايم

در كف ما نيست از نيكى نشانى اى دريغ

كوله بارى از خطاها و گناه آورده ايم

قطره هاى اشك ما ريزد به بحر رحمتت

كوه عصيانيم و همره پر كاه آورده ايم

بارگاهت ملجاء درماندگان بى پناه

ما پناه خود سوى اين بارگاه آورده ايم

اى كه كشتى نجات هستى و مصباح الهدى

ما ز تاريكى و ظلمت رو به ماه آورده ايم

رحمتى بر حامد و عشاق كويت يا حسين

ما گدايانيم و حاجت سوى شاه آورده ايم