حسين مرا شيعه كرد
گسترش روزافزون تش?ع در دن?اى د?روز و امروز، دو نمونه ع?نى را، به نقل از كتاب «دورالمنبر الحس?نى فى التوع?ه الاسلام?ه1 (نقش منبر امام حس?ن عل?هالسلام در ب?دارگرى اسلام)» ذكر مىكن?م. مؤلف مىنو?سد:
1. ش?خ زه?ر حسّون براى من چن?ن نقل كرد: «روزى از كتابخانه وات?كان د?دن مىكردم. در قسمت و?ژه كتابهاى اسلامى، چشمم به ب?ش از هزار كتاب خطى و چاپى درباره امام حس?ن عل?هالسلام افتاد.
با تعجب، از مد?ر كتابخانه علت را پرس?دم و او گفت: علماى وات?كان د?دند كه تش?ع در سالهاى اخ?ر رو به گسترش نهاده، روز به روز بر تعداد كسانى كه در دن?ا به مكتب اهلب?ت مىگروند، افزوده مىشود و به ا?ن نت?جه رس?دند كه علت ا?ن امر، مظلوم?ت امام حس?ن عل?هالسلام است كه ش?عه آن را در مجالس سوگوارى و ماتم و با به راه انداختن دستههاى س?نهزنى، زنده نگاه مىدارد؛ پس عدهاى از سوى وات?كان مأمور شدند كه در دن?اى اسلام بگردند و هر كتاب خطى و چاپى درباره امام حس?ن عل?هالسلام را گردآورى كنند و به وات?كان منتقل نما?ند، تا ا?شان ن?ز با استفاده از روش ش?ع?ان در ?اد كرد شهادت مظلومانه امام حس?ن عل?هالسلام، به ب?ان مظلوم?ت حضرت مس?ح ـ كه به باور آنها بردار شد و مظلومانه كشته گرد?د ـ بپردازند و از ا?ن طر?ق، آ??ن مس?ح?ت را گسترش دهند».
2. استاد ادر?س الحس?نى، در كتاب خود «لقد ش?عنى الحس?ن (بى شك حس?ن مرا ش?عه گردان?د)» مىگو?د: ?ك روز، ?كى از نزد?كانم از من پرس?د: چه باعث شد كه تش?ع را انتخاب كنى؟ گفتم: آن كس، جدم حس?ن عل?هالسلام بود و ضا?عه ناگوار شهادتش در روز عاشورا. گفت: چگونه؟ گفتم: هر گاه به ?اد صحنههاى دردناك آن روز مىافتم، نمىتوانم آن اعمال فج?ع را نت?جه اند?شههاى سالم و هدا?ت ?افته بدانم و خونهاى پاك اهلب?ت عل?همالسلام را كه بر ر?گهاى ب?ابان كربلا روان گرد?د، همچون جر?ان آبهاى معمولى بپندارم. آن خون، خون بهتر?ن و شر?فتر?ن كسى بود كه پ?امبر صلىاللهعل?هوآله بارها دربارهاش به مردم سفارش كرده بود...و چن?ن كسى نمىتوانست بر باطل باشد و كشندگان او بر حق؛ ز?را قاتلان امام حس?ن عل?هالسلام خود مىدانستند كه او بر ام?رشان ?ز?د به مراتب فض?لت دارد و بزرگ دن?اى عرب و اسلام است؛ اما چون به مال و ارزش دن?ا كه ?ز?د وعدهشان داده بود، طمع كرده بودند، به كشتن فرزندزاده پ?امبر صلىاللهعل?هوآله تن در دادند.
آرى، حس?ن عل?هالسلام مرا ش?عه گردان?د؛ آن گاه كه ?اد كرد عظ?م او را در سوگوارىها و مراسم عزا و ماتم مشاهده كردم و به حق?قت حال او و معاندانش در حادثه كربلا، آگاه گرد?دم. ش?عه شدم با خونهاى تازه شه?دان كربلا كه بر ر?گهاى ب?ابان طف جارى بود و با ضجه بچهها و ش?ون زنان.
كربلا ورودگاه من به تار?خ است و به حق?قت و به اسلام. حال چگونه مىتوانم همچون عارفى رق?قالقلب و شاعرى نازك خ?ال، مجذوب آن نگردم و بدان گرا?ش ن?ابم!