بازگشت

مقتداي امت


حسين بن علي عليه السلام زاهد در دنيا در زمان كودكي و صغر سن و ابتداء امرش و استقبال جوانيش، مي خورد با اميرالمؤمنين عليه السلام از قوت مخصوص او، و شركت و همراهي مي كرد با آن حضرت در ضيق و تنگي و صبر آن حضرت و نمازش نزديك به نماز آن حضرت بود و خداوند قرار داده بود امام حسن و امام حسين عليهاالسلام را قدوه و مقتداي امت، لكن فرق گذاشته بود مابين ارادة آنها تا اقتدا كنند مردم به آن دو بزرگوار پس اگر هر دو به يك نحو و يك روش بودند مردم در ضيق واقع مي شدند. روايت شده از مسروق كه گفت: وارد شدم روز عرفه بر حسين بن علي عليه السلام و قدح هاي سويق مقابل آن حضرت و اصحابش گذاشته شده بود و قرآنها در كنار ايشان بود يعني روزه بودند و مشغول خواندن قرآن بودند، و منتظر افطار بودند كه به آن سويق افطار نمايند پس مسئله اي چند از آن حضرت پرسيدم جواب فرمود آنگاه از خدمتش بيرون شدم پس از آن حضرت امام حسن عليه السلام رفتم ديدم مردم خدمت آن جناب مي رسند و خوانهاي طعام موجود و بر آنها طعام مهيا است و مردم از آنها مي خورند و با خود مي برند، من چون چنين ديدم متغير شدم حضرت مرا ديد كه حالم تغيير كرده پرسيد اي مسروق چرا طعام نمي خوري؟ گفتم اي آقا من روزه دارم و چيزي را متذكر شدم فرمود بگو آنچه در نظرت آمده، گفتم پناه مي برم به خدا از آنكه شما يعني تو و برادرت اختلاف پيدا كنيد، داخل شدم بر حسين عليه السلام ديدم روزه است و منتظر افطار است و خدمت شما رسيدم شما را به اين حال مي بينم! حضرت چون اين را شنيد مرا به سينه چسبانيد فرمود يابن الاشرس ندانستي كه خداوند تعالي ما را دو مقتداي امت قرار داد، مرا قرار داد مقتداي افطار كنندگان از شما، و برادرم را مقتداي روزه داران شما تا در وسعت بوده باشيد.