بازگشت

بالا رفتن حسين بر سينه پيامبر


عن معاوية بن أبي مزرد، عن أبيه ، قال : سمعت أبا هريرة يقول : أبصرت عيناي هاتان و سمعت اُذناي رسول الله (ص) وهو آخذ بکفّي حسين وقدماه علي قدمي رسول الله (ص) و هو يقول : «حزقّه حُزقّة ترق ّ عين بقّة » فرقي الغلام حتي وضع قدميه علي صدررسول الله (ص) ثم قال رسول الله (ص): «افتح فاک » ثم ّ قبّله ، ثم قال : «اللهم أحبه فإنّي اُحبّه .»

معاويه پسر أبي مرزد از پدرش نقل کرده است : از ابو هريره شنيدم که مي گفت : با دو چشمم ديدم و با دو گوشم از رسول خدا (ص) شنيدم - در حالي که آن حضرت دو دست حسينش را گرفته بود و قدم هاي کوچکش روي قدم هاي رسول الله (ص) بود - مي فرمود:«کوچولو کوچولو، بالا بيا!» سپس کودک بالا بالا آمد تا قدم هايش را روي سينه رسول خدا (ص) نهاد. پس از آن رسول خدا فرمود: «لبهايت را باز کن » سپس لب هاي او رابوسيد و فرمود: «خداوندا او را دوست بدار! چون من او را دوست دارم .».

اين حديث به همين مضمون و با اندک تفاوتي در الاصابة ابن حجر عسقلاني ، و معجم کبير طبراني و نيز در غير آن ها ذکر شده است .