بازگشت

فضايل امام حسين


1 - آمدن نام حسين از آسمان

شيخ طوسي و راويان ديگر باسندهاي معتبر از امام رضا - عليه السلام - روايت کرده اند که: هنگامي که امام حسين - عليه السلام - به دنيا آمد، پيامبر - صلي الله عليه وآله - به اسماء بنت عميس فرمودند: اي سماء! فرزندم را بياور! اسماء مي گويد: امام حسين - عليه السلام - را در پارچه سفيدي پيچيده و نزد پيامبر بردم، پيامبر او را گرفته و در دامان خود نهاد، در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه را گفت، در اين هنگام جبرائيل - عليه السلام - نازل شد و خطاب به پيامبر - صلي الله عليه وآله - گفت: خداي تعالي بر تو سلام رسانده و مي فرمايد: از آن جا که علي نسبت به تو به منزله هارون است براي موسي، پس نام اين فرزند را شبير بگذار، که اين نام پسر کوچک هارون بود؛اما چون زبان تو عربي است او را حسين نام بنه! [1] .

2 - پيامبر در مصيبت حسين گريست!

پيامبر - صلي الله عليه وآله - حسين را مي بوسيد و مي گريست و مي فرمود: حسين جان! براي تو مصيبتي بزرگ وجود دارد، خداوند لعنت کند قاتل و کشنده تو را، سپس فرمود: اي اسماء! مبادا اين سخن را براي فاطمه نقل نمايي. [2] .

3 - فطرس که بود؟

جبرئيل هنگام فرود براي تبريک ولادت امام حسين از جزيره اي عبور کرد، در آن جزيره به فرشته اي که فطرس نام داشت و از حاملان عرش بود برخورد نمود.

فطرس چون در يکي از اوامر خداوندي تاخير و سهل انگاري کرده بود، در آن جزيره محبوس شده و بال هايش شکسته شده بود، آن زمان که امام حسين - عليه السلام - به دنيا آمد، نزديک به هفتصد سال بود که فطرس ‍ زنداني آن جزيره بود و مشغول به عبادت خداوند.

طبق روايتي ديگر خداوند فطرس را ميان عذاب آخرت مخير گردانيد و فطرس عذاب دنيا را اختيار کرد، خداوند نيز او را به وسيله مژه هاي چشمانش در آن جزيره به حالت معلق در آورد، هيچ جانداري ساکن آن جزيره نبود و پيوسته از زير او بوي بدي بلند مي شد. [3] .

4 - خواهش فطرس از جبرئيل

فطرس زماني که ديد جبرئيل همراه ملائکه به زمين نزول مي کنند، از جبرئيل پرسيده: کجا مي رويد؟

او گفت: خداوند به حضرت محمد مصطفي نعمتي ارزاني فرموده و مرا فرستاده تا به آن حضرت تبريک و تهنيت گويم.

فطرس گفت: اي جبرائيل! من را نيز همراه خود ببر، شايد که آن حضرت براي من دعايي کند و حق تعالي از خطا و گناه من درگذرد. [4] .

5 - آمدن فطرس خدمت پيامبر

جبرئيل همراه فطرس خدمت پيامبر رسيد، پس از عرض سلام و تبريک، شرح حال فطرس را براي پيامبر بازگو نمود، پيامبر فرمودند: به او بگو که خودش را به اين مولود مبارک بمالد و به جايگاه خود باز گردد [5] .

6 - باز يافتن سلامتي

فطرس خود را به بدن شريف حسين ماليد، در اين هنگام بود که بال هايش ‍ در آمدند و در حالي که اين کلمات را مي گفت، به سوي بالا عروج نمود، او گفت: يا رسول الله! به زودي اين امت تو، اين مولود را شهيد مي کنند و از اين جهت که فرزند تو بر من منت نهاد، من نيز به جبران آن، زيارت و سلام زائرينش را به او مي رسانم و هر کس که بر او صلوات فرستد، من اين صلوات را به او مي رسانم [6] .

7 - فطرس، آزاده شده امام حسين

طبق روايتي ديگر هنگامي که فطرس به سمت آسمان عروج مي نمود، اين سخنان را مي گفت: کيست همانند و همتاي من که آزاد شده حسين بن علي و فاطمه و محمد هستم. [7] .

8 - امامت در اولاد توست!

از امام رضا - عليه السلام - روايت شده حسين را نزد پيغمبر - صلي الله عليه وآله - مي آوردند و آن حضرت زبانش را در دهان او مي گذاشت تا مي مکيد و به همان اکتفا مي کرد و از هيچ زني شير نخورد. [8] ابن شهر آشوب از بره دختر اميه خزاعي روايتي نقل کرده خلاصه آن اين است رسول در يکي از مسافرت هاي خود به فاطمه فرمود: جبرئيل خبر داده به زودي پسري از تو متولد مي شود تا از مسافرت بر نگردم به او شير مده تا برگردم و لو ماهي طول کشيد.

فاطمه قبول کرد پس از مسافرت حضرت حسين - عليه السلام - متولد شد، فاطمه (س) شير نداد تا رسول خدا آمد به فاطمه فرمود: با پسرم چه کردي؟ عرض کرد: شيري هنوز ندادم. رسول خدا او را گرفت زبانش را در دهان حسين گذاشت. داشت مي مکيد تا آنجا که رسول خدا فرمود کامياب شدي حسين. سپس فرمود: خداوند از اراده خود بر نمي گردد امامت در اولاد تو است. [9] .

9- نخستين جايگاه نور حسين (ع)

نخستين جايگاه نور وجود حسين - عليه السلام - پس از ولادت، دو دست و آغوش پر مهر پيامبر گرامي - صلي الله عليه و آله - بود.

آن حضرت در کنار درب اطاق فاطمه - عليها السلام - ايستاده و طلوع نور وجود حسين - عليه السلام - در افق جهان را انتظار مي کشيد. هنگامي که جهان را به نور و جودش نور باران ساخت و براي آفريدگارش سجده کرد، پيامبر ندا داد که: هان اي سماء! فرزند ملکوتيم را بياور...

او گفت: هنوز نظيف و آماده ديدارش نساخته ام.

پيامبر با تعجب فرمود: شما او را نظيف مي کنيد؟ خداوند او را نظيف و پاک و پاکيزه ساخته است. [10] .

اسماء نگريست و واقعيت را دريافت و آن کودک ملکوتي را در پارچه اي پشمين به سوي پيامبر - صلي الله عليه وآله - آورد.

پيامبر حسين - عليه السلام - را در آغوش گرفت و متفکرانه بر او نگريست و گريستن آغاز کرد و در حالي که آن کودک را مخاطب ساخته بود، فرمود:

... حسين جان! به راستي که بر من گران است... گران. [11] .

پس از روي دست و آغوش پيامبر، گاهي شانه فرشته وحي جايگاه او بود و گاهي شانه و دوش و سينه پيامبر. پيامبر - صلي الله عليه وآله - گاهي او را بر روي دستان مقدسش مي گرفت تا در برابر ديدگان نظاره گر، بوسه بارانش ‍ کند و گاهي بالا مي برد تا همه بنگرند و موقعيت او را دريابند. [12] .

10 - جلوه گري نور امام حسين (ع)

بانوي نمونه اسلام حضرت فاطمه زهرا - عليه السلام - مي فرمايد:

هنگامي که حامل نور وجود حسين - عليه السلام - بودم در شب تار، نياز به چراغ نداشتم چرا که به هر طرف روي مي آوردم، نور باران [13] مي گشت.

از خصوصيت ديگر نور وجود آن حضرت، يکي هم اين بود که نه تنها در تاريکي درخشندگي و جلوه گري داشت، بلکه به گونه اي بود که در زير نور شديد نيز ظاهر مي گشت.

و نيز داري اين ويژگي بود که هيچ مانع و حجاب و پرده اي از تلالو و نور افشاني او مانع نمي شد؛همانگونه که در مورد پيکر به خون آغشته اش گفتند که:

تا کنون هيچ شهيد به خاک و خون آغشته اي به نورانيت چهره او نديده ام. [14] .

نور چهره فروزانش همانند ستون نوري بر آسمان تلالؤداشت و خاک و خوني که بر چهره مقدسش نشسته بود، نمي توانست مانع درخشش ‍ خورشيد جهان افروزي شود که بر خاک تيره، افتاده بود. [15] .

11 - مسابقه حسن و حسين (ع) در خطاطي

روايت شده که: حسن و حسين - عليه السلام - (در کودکي) مشغول نوشتن بودند، حسن به حسين - عليه السلام - گفت: خط من از خط تو زيباتر است، حسين - عليه السلام - گفت: نه، خط من از خط تو زيباتر است

آنگاه به فاطمه - عليها السلام - عرض کردند: مادر: ميان ما دواري کن، فاطمه - عليها السلام - که دوست نداشت هيچ يک را آزرده کند فرمود: از پدر خود بپرسيد. از علي - عليه السلام - پرسيدند، او هم که دوست نداشت هيچ يک را ناراحت کند فرمود: از جد خود رسول خدا - عليه السلام - بپرسيد.

پيامبر - عليه السلام - فرمود: من ميان شما داوري کنم تا از جبرئيل بپرسم، چون جبرئيل آمد گفت: من ميان آن داوري نمي کنم، اسرافيل داوري کند،

اسرافيل گفت: من هم ميان آنان داوري نمي کنم ولي از خدا درخواست مي کنم که ميانشان داوري فرمايد، پس از خداي متعال در خواست داوري کرد، خداي متعال فرمود: من داوري نمي کنم ولي مادرشان فاطمه داوري کند.

فاطمه - عليها السلام - عرض کرد: پروردگار! (اکنون) ميان آنان داوري مي کنم، او گردن بندي از جواهر داشت به (فرزندان خود) حسن - عليه السلام - و حسين - عليه السلام - فرمود: من جواهر اين گردنبند را ميان شما پخش مي کنم هر که بيشتر آن را برداشت خط او زيباتر است، پس آن را پخش فرمود، در اين هنگام جبرئيل در بلند اي عرش الهي بود خدا به او فرمان داد که فرود آيد و جواهر را ميان آنان يکسان تقسيم کند تا هيچ يک ناراحت نشوند. جبرئيل هم (فرمان برده) چنين کرد. اين به خاطر تکريم و بزرگداشت آنان بود. [16] .

12 - جلالت قدر امام حسين (ع)

از آيات قرآن شريف که دلالت بر جلالت قدر و عظمت شان امام حسن و امام حسين - عليه السلام - مي کند، سوره هل اتي است که شان نزولش را شنيده ايد که خلاصه آن چنين است: پس از آن که اميرالمؤمنين - عليه السلام - و حضرت زهرا - عليها السلام - نذر کردند که اگر حسنين از بستر بيماري برخيزند، سه روز روزه بگيرند، پس از بهبود آقازاده وفاي به نذر کردند. حسن و حسين - عليه السلام - با آن که خيلي کوچک بودند مع الوصف آنان هم به والدين بزرگوارشان اقتدا کردند و روزه گرفتند. در شب اول هنگام افطار مسکيني آمد و همه، خوراکشان را به او دادند و با آب افطار کردند. در شب دوم هم يتيم آمد باز هم غذايشان را به او عطا کردند و در شب سوم اسيري آمد و اظهار گرسنگي کرد باز همه خانواده تمام خوراکشان را به او مرحمت کردند و به آب افطار کردند. روز چهارم اميرالمؤمنين ديد حسنين از شدت ضعف و گرسنگي مي لرزند بچه هايي که تازه از بستر بيماري برخاسته و سه روزه گرفته و به آب افطار کرده اند، معلوم است چگونه اند. پيغمبر خدا - صلي الله عليه وآله - ايشان را که ديد، متأثر شد دست به دعا بلند کرد که در اين هنگام سوره هل اتي نازل شد و باز عامه هم نوشته اند که طبقي بهشتي همراه اين سوره نازل گرديد که تا يک هفته بوي عطر طعام بهشتي از خانه زهرا بلند بود. غرض اين است که حسنين در خرد سالي چگونه مورد لطف و عنايت حق بودند؟ اين آيات قرآن در مدح و تمجيد از عمل ايشان و پدر و مادرشان است. [17] .

14 - چرا قائم از نسل امام حسين (ع) است؟

در مورد آنکه چرا قائم آل محمد - عليه السلام - از نسل حسين - عليه السلام - زاده شده و از اولاد امام حسن - عليه السلام - زاده نشده و چه علل و عواملي باعث شده که ذريه حسين - عليه السلام - به اين افتخار نايل شوند، بحث هايي شده؛ليکن آنچه از اخبار استفاده مي شود حادثه کربلا اين امتياز و فضيلت را به فرزندان حسين اختصاص داده.

ابن شهر آشوب در مناقب از عبد الرحمن بن مثناي هاشمي نقل کرده که وي گويد، به امام صادق - عليه السلام - گفتم: از کجا فضيلت و برتري به اولاد حسين - عليه السلام - نسبت به فرزندان امام حسن - عليه السلام - آمده؟ در حالي که هر دوي آنان در يک ماجرا جريان داشتند؟

فرمود: مگر اعتقاد نداريد آنچه را من مي گويم؟ بدانيد که همانا جبرئيل بر رسول خدا فرود آمد و از تولد حسين و کشته شدن او خبر داد و سه مرتبه اين خبر تکرار شد. رسول خدا گفت: من چنين فرزندي را نمي خواهم. آنگاه پيغمبر اکرم علي را طلبيد و او را مطلع ساخت. علي هم همان کلمه را گفت که من به احتياج ندارم و به فاطمه - عليها السلام - مطلب را گفتند، او هم اظهار بي ميلي نمود.

سپس جبرئيل نازل شده و فرمود: اين پسر و فرزندان او وارث من و پيشوايان دين من خواهند بود. فاطمه عرض نمود: اي پدر! به قضاي خدا رضا دادم. پس به حسين - عليه السلام - حمل يافت و بعد از شش ماه او را فرو گذاشت و فرزند شش ماهه اي زنده نمانده جز حسين - عليه السلام - و عيسي و به روايتي يحيي. [18] .

15 - پوشاک از بهشت

خداوند حسن و حسين عليه السلام را در مورد لباس و پوشاک نيز مورد عنايت خاص خويش قرار داد و بارها از لباس هاي زيباي بهشت در رنگ هاي ويژه، به آنان هديه داد، که سر تفاوت رنگ لباس آنان نيز مشهور است [19] .

همسر پيامبر صلي الله عليه وآله، ام سلمه مي گويد:

پيامبر را ديدم که لباس مخصوصي که در دنيا نظيرش را نديدم، بر اندام حسين عليه السلام مي پوشاند، در مورد آن سوال کردم که فرمود:

اين هديه خدا به حسين است و من آن را بر اندامش مي پوشانم، از ويژگي هاي آن اين است که تار و پودش از کرک بال جبرئيل است [20] .

و نيز خداوند به دست فرشتگان بر بدن به خون خفته و عريانش که بر خاک افتاده بود از لباس هاي بهشتي پوشانيد. [21] .

16 - احترام پيامبر به امام حسين (ع)

گاه پيامبر بر فراز منبر مشغول سخنراني بود که امام حسين عليه السلام به سويش مي آمد و او در همان حال، سخن خويش را رها و از منبر فرود مي آمد و از او استقبال مي نمود و بر کتف خويش مي نهاد و مي آورد، آنگاه در کنار يا رد دامان خويش جاي مي داد.

شگفت آورتر از اين، گاه اتفاق مي افتاد که او در حال سخن بود که امام حسين عليه السلام مي آمد و آن حضرت از منبر فرود مي آمد و او را استقبال مي کرد و آنگاه دليل کار خويش را شدت عشق و علاقه به کودک گرانقدر خويش، عنوان مي ساخت، همانگونه که در روايتي آمده است که فرمود:

به خدايي که جانم در قبضه قدرت اوست با ديدن حسين عليه السلام متوجه نشدم که چگونه از منبر فرود آمدم. [22] .

17 - بوسه پيامبر بر امام حسين (ع)

پيامبر صلي الله عليه وآله امام حسين عليه السلام را به هنگام بازي با کودکان در ميدانگاه مدينه نگريست در برابر ديدگاه انبوه مردم به سوي او رفت و دستان مقدسش را گشود و کودک محبوبش شروع به دويدن در ميدانگاه کرد و پيامبر نيز در پي او، پس او را گرفت يک دست در زير چاه و دست ديگرش را به پشت سرش نهاد و دهان بر دهان او نهاد و بوسه بارانش ‍ ساخت و فرمود:

حسين مني وانا من حسين مني احب الله من احب حسينا، حسين سبط من الاسباط.

مردم! بدانيد من از حسين هستم و حسين از من، خدا، هر آن کس که حسين عليه السلام را دوست بدارد دوست مي دارد....

18 - نه حسين بر پشتم بود!

امام حسين عليه السلام در کودکي اش بر پشت آن حضرت که در حال سجده و نيايش با خدا و نماز جماعت بود، مي نشست و او آنقدر سجده را طول مي داد تا کودک محبوب خود فرود آيد، کساني که با آن حضرت نماز را به جماعت مي خواندند، مي پرسيدند: آيا در حال سجده، وحي الهي فرود آمده است؟ مي فرمود: نه! بلکه فرزند گراميم حسين، بر پشتم نشسته بود. [23] .

19 - محبت پيامبر به دوستداران حسين (ع)

پيامبر روزي کودکي را در راه ديد و او را در برگرفت و مورد مهر و محبت بسيار قرار داد، هنگامي که دليل آن را پرسيدند، فرمود: من او را دوست مي دارم چرا که او فرزندم حسين را دوست مي دارد. خود ديدم که خاک پاي حسن را برداشت و بر چهره نهاد و جبرئيل به من خبر داد که او در حماسه عاشورا، از ياران حسين خواهد بود. [24] .

20 - الطاف خاصه الهي به امام حسين (ع)

خداي جهان آفرين، در قلمرو الطاف خاصه اش به امام حسين عليه السلام قلب باطني پيامبر را بدو ارزاني داشت که خود پيام آور محبوبش فرمود:

انه مهجه قلبي حسين، مايه حيات قلب من است.

و روح مقدس آن حضرت را بدو ارزاني داشت که خود فرمود:

روحي التي بين جنبي. [25] حسين روحي است که در کران وجود من است.

دل مصفا و مطهر آن حضرت را به او ارزاني داشت و او را ميوه دلش قرار داد.

مغز و انديشه بلند آن حضرت را بدو ارزاني داشت و او را مايه آرامش آن حضرت ساخت.

قدرت بينايي آن حضرت را بدو ارزاني داشت که خود فرمود:

هنگامي که به فرزندم حسين عليه السلام مي نگرم، گرسنگي و اندوهم رخت بر مي بندد.

حس بويايي آن حضرت را بدو ارزاني داشت که خود فرمود:

حسين عليه السلام گل خوشبوي زندگي من است.

نيروي پيامبر را به او ارزاني داشت که خود مي فرمود: حسين عليه السلام طعام من است، به گونه اي که با نظاره به او گرسنگي و ناتوانيم از ميان مي رود.

شانه آن حضرت را به او ارزاني داشت و آن را برايش مرکب ساخت.

پشت آن حضرت را بدو ارزاني داشت و آن را سواري او ساخت.

دامان آن حضرت را بدو ارزاني داشت و آن را مربي و پرورشگاه ارزشهاي آسماني و والاييهاي او ساخت.

زبان آن حضرت را به او ارزاني داشت و آن را براي او پربار ساخت.

دست آن حضرت را به او ارزاني داشت و انگشتانش را تغذيه کننده آن ساخت.

سينه گسترده اش را به او ارزاني داشت و آن را جايگاه امن و مجلس او ساخت.

دو لب پيامبر را بدو ارزاني داشت و آنها را وسيله نوازش و مهر ورزي بدو قرار داد.

سخن آن حضرت را بدو ارزاني داشت و آن را تمجيد کننده و سراينده سوگنامه حسين عليه السلام ساخت.

ديگر، پسر آن حضرت را بدو ارزاني داشت و آن را فداي حسين عليه السلام ساخت که پيوسته مي فرمود:

فديت من فديته بابني ابراهيم به فداي کسي که پسرم ابراهيم را، فداي او ساختم. [26] .

21 - تفسير لؤلؤ و مرجان

در تفسير مجمع البيان از امين الاسلام طبرسي به نقل از سلمان فارسي و سعيد بن جبير و سفيان ثوري چنين آمده است: دو درياي مزبور در آيه شريفه مرج البحرين يلتقيان، بينهما برزخ لا يبغيان، فباي آلا ربکما تکذبان، يخرج منهما اللؤلو و المرجان، علي و فاطمه اند و برزخ محمد صلي الله عليه وآله و لؤلو و مرجان حسن و حسين اند. [27] .

22 - آيه مباهله، فضيلتي ديگر

در قول خداوندگار - از آيه مباهله - دليلي قوي بر فضل اصحاب کساء عليه السلام است که هيچ دليلي به قوت آن نيست.

و اجماع امت اسلام است که اصحاب کساء در روز مباهله، فقط فاطمه و پدر او و شوهر او و دور فرزند او حسن و حسين بوده اند و احدي با آنان نبوده است.

و کسي ادعا نکرده است که غير از پيغمبر و وصي او امام اميرالمؤمنين علي و حضرت فاطمه کفو امام علي و دو فرزندش حسن و حسين، ديگري در روز مباهله داخل در اصحاب کساء بوده است و با آنان شرکت داشته است؛و اگر کسي ادعا کند، بدون هيچ شک و پيکار، بر خدا و رسولش ‍ دروغ بسته است و افتراء زده است، حمد خداي را که ما را از متمسکين به ولايت اصحاب کساء قرار داده است.

مفسران قرآن در تفسير آيه مباهله، از عايشه روايت کرده اند که گفت: رسول خدا صلي الله عليه وآله در روز مباهله براي مباهله از خانه خارج شده است، و عباي مشکين نشانه دار از موي سياه بر دوش گرفته بود، پس حسن آمد و او را داخل در عبا فرمود: و پس از آن حسين آمد و او را داخل در عبا فرمود، و پس از آن فاطمه و سپس علي، آنگاه گفت: انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهر کم تطهيرا.

پس بدان که مراد اماميه - خداوند برهانشان را نوراني بفرمايد - از اصحاب کساء و آل عبا اين پنج تن معصوم منصوص از آيه مباهله قرآن است.

در آيه مباهله ابناء و نساء بر انفس مقدم آورد شده اند تا تنبيهي بر لطف مکانت و قرب منزلتشان بوده باشد؛و نيز ايذان و اشعاري بدين معني داشته باشد که ابناء مقدم بر انفس و مفدي انفس اند. [28] .

23 - سفارش پيامبر به معرفت حسين (ع)

پيامبر گرامي صلي الله عليه وآله فرمود:

هان اي مردم! آن چنانکه شايسته است حسين عليه السلام را بشناسيد و همانگونه که خدايش او را بر همگان امتياز و برتري بخشيده است برترش ‍ داريد. [29] .

24 - حرام بودن آتش بر امام حسن و حسين

جعفر بن محمد بن زيد گويد:

در بغداد بودم که محمد بن منده بن مهريزد مرا گفت: آيا خواهي که به خدمت حضرت محمد بن علي الرضا عليه السلام برسي؟ گفتم: آري!

پس بر او داخل شديم و سلام کرده، نشستيم، حضرت گفت: رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود:

فاطمه عليها السلام، عفيف و پاک بود؛پس خداوند آتش را بر ذريه او حرام گردانيد، و اين، خاص حسن و حسين عليه السلام، است. [30] .

25 - ستوده همگان

از ويژگي هاي امام حسين عليه السلام يکي آن است که مورد ستايش همگان است.

خدا، پيامبران، فرشتگان، صالحان، مؤمنان، تقوي پيشگان، دوستان تا کافران و دشمنانش، همگي او را ستوده و همگي در وصف او سخن گفته اند.

خداوند آن حضرت را در قرآن مجيدش به صورت هاي گوناگون ستوده است، براي نمونه

1 - او را مصداق کامل و جامع نفس مطمئنه شمرده است.

2 - او را بهره عظيمي از رحمت خويش عنوان ساخته است. [31] .

3 - او را والاترين پدراني قرار داده، که احترام و تجليل از آنان را مقرر داشته است.

اينک... نيک بينديش که آيا بر اين پدر والا، خدمتي کرده اي و شرط احساس ‍ را انجام داده اي؟

4 - او را مصداق بارز و سالار شهيدان و کساني که مظلومانه به خون خويش ‍ غلطيدند برشمرده است.

5 - او را ذبح عظيم توصيف فرموده است.

6 - او را رمز روح حقيقت کهعيص شمرد.

7 - و نير آن حضرت را با نامهاي مقدس و بزرگي چون فجر، زيتون، مرجان و... نام نهاد.

8 - و در ستايش شخصيت و عظمت او در سمت راست عرش مرقوم داشت: ان الحسين مصباح الهدي و سفينه النجاه به راستي که حسين عليه السلام مشعل روشني بخش هدايت و کشتي نجات است. [32] .

26 - مرثيه جابر بر ابي عبد الله (ع)

عماد الدين طبري در بشارت المصطفي روايت کرده است که: جابر بن عبدالله انصاري در زيارت امام ابي عبد الله الحسين عليه السلام در روز اربعين چنين گفت: شهادت مي دهم که تو فرزند بهترين پيامبران و پسر سيد مؤمنان، و فرزند هم سوگند تقوي و سلاله هدايت و خامس اهل کسائي [33] .

27 - اصحاب کساء

اصحاب کساء در مباهله فقط فاطمه و پدر او و شوهر او و دو فرزند او حسن و حسين بودند و احدي با آنها همراه نبود.

هيچ کسي مدعي نشد که جز پيامبر و حضرت وصي، امام اميرالمؤمنين علي و کفو وي فاطمه و دو فرزند ايشان حسن و حسين ديگري در مباهله داخل بوده است. بدون شک مدعي شخص ديگر بر خدا و رسولش دروغ بسته است.

الحمد لله الذي جعلنا من المتمسکين بولا يتهم؛

ستايش خداي را که ما را از متمسکان به ولايت ايشان قرار داده است [34] .

28 - ميوه درخت نبوي

از ابن عباس روايت شد که گفت:

رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: من درختم و فاطمه حمل آن و علي لقاح آن و حسن و حسين ميوه آن اند و دوستداران اهل بيت حقيقتا برگ بهشتي آنند. [35] .


پاورقي

[1] فضايل امام حسين - عليه السلام - از منتهي الامال، ص 45.

[2] فضايل امام حسين - عليه السلام - از منتهي الامال، ص 46.

[3] فضايل امام حسين - عليه السلام - از منتهي الامال، ص 54.

[4] فضايل امام حسين - عليه السلام - از منتهي الامال، ص 55.

[5] فضايل امام حسين - عليه السلام - از منتهي الامال، ص 58.

[6] فضايل امام حسين - عليه السلام - از منتهي الامال، ص 60.

[7] فضايل امام حسين - عليه السلام - از منتهي الامال، ص 63.

[8] اصول کافي، طبع جديد، ج 2، ص 366.

[9] مناقب ابن شهر انوار، ج 3، ص 50.

[10] بحار الانوار، ج 43، ص 256.

[11] جلاء العيون، ج 2، ص 6، بحار الانور، ج 43، ص 243، با اندک تفاوتي.

[12] ويژگيهاي امام حسين - عليه السلام - ص 86 و 87.

[13] بحارالانوار، ج 45، ص 57.

[14] بحار الانوار، ج 45، ص 57.

[15] ويژگيهاي امام حسين - عليه السلام - ص 86.

[16] فرهنگ جامع سخنان امام حسين - عليه السلام -، ص 68 و 69.

[17] سيدالشهدا - عليه السلام - شهيد دستغيب، ص 29.

[18] ناسخ التواريخ، ج 6، ص 4.

[19] بحارالانوار، ج 44، ص 245.

[20] بحار الانوار، ج 43، ص 271.

[21] ويژگيهاي امام حسين عليه السلام، ص 283.

[22] بحارالانوار، ج 43، ص 295.

[23] بحار الانوار، ج 43 تص 294؛مسند احمدحنبل، ج 3، ص 493.

[24] بحارالانوار، ج 44، ص 242.

[25] بحار الانوار، ج 44، ص 296.

[26] ويژگيها امام حسين عليه السلام، ص 185 تا 187.

[27] فص حکمه، حسن زاده آملي، ص 45.

[28] شرح فص حکمه، ص 193.

[29] ويژگيهاي امام حسين عليه السلام، ص 108.

[30] رساله امامت، ص 213.

[31] بحار الانوار، ج 43، ص 279.

[32] ويژگيهاي امام حسين عليه السلام، ص 103.

[33] فص حکمه عصمتيه، حسن زاده آملي، ص 54.

[34] فص حکمه عصمتيه في کلمه فاطميه. ص 53.

[35] فص حکمه عصمتيه في کلمه فاطميه، ص 44.