بازگشت

حسين واسطه رحمت الهي


اين عنوان براي تبيين وسايل رحمت توسط امام حسين عليه السلام است که ادامه اين بحث نياز به ذکر و مقدمه دارد:

هشدارهاي آسماني

مقدمه اول:

1 - آيا انسان گمان مي کند که بيهوده و رها شده است. اي انسان گمان نکن که بيهوده آفريده شده اي و تو را رها ساخته اند و مپندار که بيهوده خواهي رفت؛ چرا که خالق تو حکيم، توانا و بي نياز و منزه از هر کار عبث و بيهوده است.

2 - اي انسان بعد از آنکه تو چيزي نبودي، توسط خطاب هاي تکويني به وجود آمدي. با خطابي به خاک تبديل شدي، با خطاب ديگري نبات شدي؛ آنگاه با خطابي به غذا و سپس به نطفه، بعد به علقه، آنگاه به خطاب ديگري، استخوان شدي و بعد لباسي از گوشت بر آن افزود و به خطاب ديگري انسان شدي. سپس با خطاب ديگري از جانب خداوند داراي عقل و قواي ديگر شدي.

3 - آنگاه که به مقتضاي آن خطاب ها به وجود آمدي، اقسام خطاب هاي تکليفي متوجه تو شد که از آن، انواع خطاب ها و دستورات نسبت به تو متفرغ شد که تبيين و تشريح آنها چنين است:

اينک تو مخاطب واقع شده اي که اعتقادات و صفاتي داشته باشي، واجبات و مستحبات بدني و اعمالي را انجام دهي و صفات، افعال، گفته هاو اعمالي را ترک کني. سپس مخاطب پيام هاي ديگري هستي که ابتدا بايد آنها را بداني، بعد عمل کني.

4 - بعد از آن تو مورد خطاب هاي ارشادي درباره انجام طاعات و سبقت به سوي خوبي ها، انتخاب وسيله براي رسيدن به خدا، انتخاب راه به سوي خدا، قرض دادن به خدا، جهاد در راه خدا، شتافتن به سوي مغفرت خدا، و اموري از اين قبيل واقع شدي.

5 - بعد از آنکه تو مخاطب اين خطاب ها واقع شدي، مطالبات تکويني متوجه تو مي شود و هنگامي که اجل فرا رسد، مأمور قبض روح جان تو را به مفارقت از بدن، قواي جسماني تو را به سقوط و چشمانت را به باريک شدن، گوش هايت را به کر شدن، زبانت را به لال شدن فرا مي خواند و خطاب به تو مي گويد: هر آنچه در دست داري و چشم هايت آنها را مي بيند فورا رها کن؛ و به مجرد اين خطاب همه آنها تحقق پيدا مي کند و تو قادر نيستي به اين مأمور الهي پاسخ مثبت ندهي.

6 - بعد از آنکه اين مسائل تحقق يافت و بعد از آنکه اجزاي وجودت از روح و جسمت جدا شد، تو در معرض خطاب هاي ديگري، درباره اجتماع اجزاي پيکر خود و بازگشت روح به آن - همان طور که اينک هست - واقع مي شوي. اين امر نيز به مجرد آن که تو مورد خطاب واقع مي شوي، محقق خواهد شد. آنگاه خطاب مي رسد اقراء کتابک کفي بنفسک اليوم عليک حسيبا [1] خودت کتاب اعمالت را بخوان که تو تنها براي حساب خويش کافي هستي. آنگاه تو آن را يا با دست راست و يا با دست چپ و يا از پشت سر مي گيري و مي خواني. سپس يا مي گويي اي کاش کتابم را به من نمي دادند و از حسابم خبر نداشتم و يا مي گويي بياييد کتابم را بخوانيد، من مي پنداشتم که حساب خود را خواهم ديد.

8 - از جمله خطاب هاي ديگري که از جانب خداوند متوجه بندگان است، اين خطاب است که: اي بندگان من! ترسي نداشته باشيد و اندوهگين نباشيد. به عده ديگري نيز خطاب مي شود: وامتازوا اليوم ايها المجرمون [2] اي بدکاران امروز شما از صف نيکوکاران جدا شويد.

9 - خطاب هاي ديگري نيز از جانب ملائکه محشر به اهل محشر مي شود، از جمله اينکه وقفوهم انهم مسئولون [3] آنها را نگهداريد که بايد از آنها پرسش شود.

همچنين وقتي ملائکه با برخي از مؤمنان ملاقات کنند خطاب به آنها مي گويند ابشروا بالجنة التي کنتم توعدون [4] شما را بشارت باد بر بهشتي که به شما وعده داده شد. و در رابطه با بعضي از گناهکاران نيز خطاب مي شود: آنها را بگيريد و به غل و زنجير بکشيد. دقت کن ببين آيا تو خود را براي امتثال اين پيام ها آمده کرده اي!!

مقدمه دوم

بايد بداني که تو گرفتار مصيبت هايي هستي که حتي تصور آنها هم عظيم و سنگين است، چرا که:

الف: تو هدف مصيبت هاي وارده، اسير آرزوها، هدف بلاها و در حلقوم آسياي مرگ هستي؛ در درون کشتي طوفان زده اي قرار داري که نمي داني چه موقع غرق مي شود؛ دشمنان تو را احاطه کرده اند و هر يک به طرفي مي کشانند.

ب: مصيبتي در راه توست که آن را درک نمي کني، اما وقتي امام علي عليه السلام از آن ياد مي کند، چون مار گزيده بر خود مي پيچيد و چون فرزند از دست داده گريه مي کند. آن مصيبت اين است که راه دراز است و منزلگاه هولناک، اما زاد و توشه و کم و پاء برهنه است؛ نه مرکبي داري و دست تو خالي است و راه وحشتناک است.

ج: بلا و مصيبت تو بسي بزرگ است و وخامت حال تو از حد گذشته است؛ چرا که وجودت را آتش هاي فراواني فرا گرفته است. تو همان کسي هستي که، قلب، بدن، زبان، بطن و پاهايت به شعله هاي آتش گناهان گرفتار است. تو در صحنه نبرد گناهان مقهور و مقتولي؛ تو اسير نفس اماره شيطاني. تمام اعضاء و جوارحت را آتش فرا گرفته و اجزاي اعضاي انسانيت تو تکه تکه شده و صد هزار زخم گناه بر تن داري و اسب هاي ضلالت اعضاي هدايت تو را پايمال کرده اند.

د: بلا و مصيبت بزرگي که امکان فرار و خلاصي از آن نيست، اين است که تو يا فقير يا غني هستي و چون پا به سن بگذاري، نيروهاي جسماني ات رو به ضعف مي گذارد و اگر غني باشي از آن چه داري لذت نمي بري و اگر فقير باشي مصيبت هاي فقر هم بر آن افزوده مي شود و محبوب ترين کسان خود را به رنج و زحمت مي اندازي، تا جايي که آرزوي مرگ تو را مي کنند و همه از تو گريزان مي شوند و چون از دنيا بروي تو را در قبري مي گذارند که آن را براي خفتن آماده نکرده اي و با عمل صالح مفروش نساخته اي و چون وارد آن شوي در آن با چهره اي عبوس و بدني بي تحرک و اعضايي از کار افتاده باقي ماني و همدم و مصاحب تو مورها، کرم ها، عقرب ها و سوسک ها مي باشند و چون از آن جا بيرون شوي به محشري مي روي که زمينش آتش ‍ و سقف آن آتشي از خورشيد و اطرافش آتشي از گناهان است. اگر آنجا بماني چگونه مي تواني تحمل کني!! و اگر بخواهي بروي، به کجا مي روي، راه فرار نداري!!

اگر بداني که به اين بلاها و مصيبت ها گرفتار مي شوي لباس سياه بر تن مي کني و بر خاکستر مي نشيني و اهل و عيال و مال و فرزند را رها مي کني. چنانچه علي عليه السلام فرمود: اگر به موري که بر شما پوشيده است و من از آن خبر دارم، شما هم با خبر بوديد، سر به بيابان مي گذاشتيد و بر چهره خود مي زديد و نسبت به کارهايتان گريه مي کرديد و اموال خود را بدون نگهبان رها مي کرديد و کسي متعرض آن نمي شد و هر کس به فکر گرفتاري خويش بود. چنين مصيبتي چنان شما را مشغول به خود مي کند که شما را از هر مصيبت ديگري که براي شما، يا فرزندان يا برادرانت پيش آمده، غافل مي کند.

و چون اين مقدمات براي تو روشن شد، بدان که خامس آل عبا و سيدالشهداء حضرت ابا عبدالله الحسين عليه التحية و الثناء، فرماني از جانب خداوند را به جا آورد که در صحيفه مخصوص ايشان نوشته شده و جبرئيل آن را از جانب خداوند آورد و نزد پيامبر اسلام به وديعت نهاد و سپس پيامبر آن را به علي و بعد علي آن را به حسن مجتبي سپرد و آن حضرت نيز آن را به هنگام وصيتش به امام حسين سپرد.

امام حسين عليه السلام فرمان خاصي از تکاليف خاص خودشان را به جاي آورد که براي کساني که به وسايل حسيني متوسل شوند، (اجر و مزد) تکاليف ارشادي حاصل مي شود. و با امتثال او امر تکليفي و تحمل مصيبت ها از جانب امام حسين عليه السلام؛ به کساني که با آن حضرت تمسک مي جويند، اجر و پاداشي داده مي شود که به وسيله آن تمام مصيبت ها مرتفع مي شود و از آن، نجات از کيفرها حاصل مي شود. و هنگامي که امام انجام آن تکليف خاص را پذيرفت، مخاطب خطابي واقع شد که به واسطه آن، براي متوسلان به آن حضرت خطاب هاي فوق طاقت و بسيار شديد مرتفع گرديد.

پس در وسايل حسيني، امتثال امر به اطاعت ها و امر به نماز، روزه، صدقات، حج، عمره و جهاد حاصل مي شود و ثواب آنها به دست مي آيد. بلکه ثوابي براي تو حاصل شود که تصور وقوع آن نمي شود؛ مانند ثواب نماز و حج و جهاد در رکاب پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله. بالاتر از اين براي تو ثواب اعمالي حاصل مي شود که بر حسب عدد و مقدار امکان وقوع آن وجود ندارد، مانند اينکه صد حج به جا آوري.

در وسايل حسيني اموري است که به واسطه آن ثواب صد هزار حج براي تو حاصل مي شود و گاهي در يک زيارت به هر قدم ثواب صد هزار حج براي تو حاصل مي شود. علاوه بر اين، ممکن است براي تو ثوابي حاصل شود که وقوع آن في نفسه، امکان پذير نيست؛ به عنوان مثال تنها يک بار امکان اين وجود دارد که انسان در راه خدا کشته شود و در خون خود شناور گردد، در حالي که در وسايل حسيني اموري است که معادل هزار بار در خون خود در راه خدا شناور شدن است.

به واسطه وسايل حسيني مصيبت هايي که اينک درباره تو محقق گشته، مرتفع مي شود، در حالي که تو آن را درک نمي کني و از تو بلاهايي دفع مي شود که در معرض ابتلاي به آنها هستي و موانعي که بر سر راه تو قرار دارند، هموار مي شوند و تو را از ترس و وحشت هايي که در جاده اي که در آن گام بر مي داري ايمن نگه مي دارد و به واسطه آن، امتثال از خطاب هاي تکليفي و ارشادي حاصل مي شود و صفات پسنديده به دست مي آيد و تأثير صفات مهلک از بين مي رود و مغفرت براي گناهکاران حاصل مي شود و موانع ورود به بهشت، که شخص به دست خود ايجاد کرده، از ميان مي رود و درهاي جهنم که انسان آن را بروي خويش باز کرده، بسته مي شود و آتشي که اينک او را فرا گرفته خاموش مي شود.

به واسطه حسين ارتقاي درجات و بلکه رفيع ترين درجات حاصل مي شود.

بالاتر از اينها، در وسايل حسيني درجاتي وجود دارد که فوق تصور است.

توضيح اين مطالب به گوشي شنوا و حضور قلب احتياج دارد. پس حضور پيدا کن و گوش دل بسپار، که اينک از جانب پروردگارت خطاب هاي فراواني متوجه تو است که تو را به خود مي آورد، و بعد از مدتي حالتي براي تو حاصل مي شود که همان قيامت صغري است و خطاب هايي متوجه توست که چه سنگين و دشوارند!

پس هشدار، هشدار! بعد از آن، حالت ديگري براي تو حاصل مي شود که همان قيامت کبري است و خطاب هايي متوجه تو مي شود که چه بزرگ، سهمناک و هول انگيزند!! اما امتثال تمام اين خطاب ها به واسطه حسين عليه السلام حاصل مي شود که البته در اين جا سه کيفيت وجود دارد:

کيفيت اول؛ تشريح تحصيلامتثال از خطاب ها

کيفيت اول؛ داراي چند قسم است:

خطاب اول؛ خطاب عبادت:

خداوند تعالي فرموده است: يا ايها الناس اعبدوا ربکم الذي خلقکم والذين من قبلکم لعلکم تتقون [5] اي مردم! پروردگارتان را بپرستيد و کسي که شما و پيشنيان شما را آفريد، شايد تقوا پيشه کنيد.

اين خطاب بر زبان 124 هزار پيامبر، اوصيا، صالحان، ملائکه، حکما، عرفا و پيروان اديان جاري شده است. پس دقت کن ببين آيا خدا را مطابق با اصول و آيين يکي از اديان سابق يا بر اساس ديني که اينک مدعي پيروي از آن هستي، عبادت مي کني. آنگاه دقت کن و ملاحظه نما، آيا تمام طول عمر، نصف عمر، يکسال، يک ماه، يک روز يا ساعتي از عمر خودت را صرف عبادت پروردگارت کرده اي؟! بعد خوب فکر کن ببين عبادت تو از کدام نوع عبادت است. البته که عبادت تو از نوع عبادت مکرمين، برگزديدگان، مخلصان و از نوع عبادت کساني که درباره آنها خداوند فرمود که شيطان هيچ نوع سلطه اي بر آنها ندارد، نيست و همچنين از نوع عبادت مؤمنان نيست؛ زيرا تو هيچ يک از صفات آنها را نداري. عبادت تو از نوع عبادت انسان هاي باتقوا نيست، چرا که در تو علامت تقوا وجود ندارد. کما اينکه عبادت تو از نوع عبادت بندگاني که نسبت به خود اسراف کردند و خداوند خطاب به آنها فرمود از رحمت خدا نااميد نشويد [6] نيست، چرا که خداوند فرموده است که به سوي پروردگارتان باز گرديد، در حالي که تو از توبه کنندگان نيستي که مخاطب لاتقنطوا واقع شوي.

آنگاه به عبادت خود از پروردگارت بنگر؛ عبادت تو، عبادت خالص و خاص نيست، بلکه مانند عبادت بردگان که از ترس از عذابش باشد، هم نيست. حتي مانند عبادت تجار به اميد و طمع بهشت هم نيست. اي کاش ‍ به اين اکتفا مي کرديم که خدا را عبادت نکنيم، اما، ما به جاي او دشمن خودمان و دشمن خدا را عبادت کرديم.

حتي اکتفا به عبادت يک اله نکرديم، بلکه هواي نفس، دنيا، در هم و الهه هاي بي شماري را پرستش کرديم. به يک قسم از پرستش آنها هم اکتفا نکرديم، بلکه به اقسام مختلف عبادت که قابل تصور باشد، آنها را عبادت کرديم.

پس چون به عبادت پروردگارت از جانب خودت پي بردي، بدان که مي توان با توسل به حسين عليه السلام به جميع اقسام عبادت ها و همه انواع عبادت ها و عبادت تمام عمر دست يافت و مي توان به واسطه آن حضرت به مرتبه عبوديت - به جميع انواع و اقسام آن - نايل آمد؛ که توضيح اين امور در چند مطلب است:

مطلب اول: چون به زيارت حسين عليه السلام نايل شوي، به مراتبي از عبادت مکرمين - که همان ملائکه باشند - دست مي يابي؛ چرا که علو درجات و مراتب آنها در اثر مراتب عبادتشان است. درود و صلوات ملائکه، تسبيح و تقديس آنها در تمام دوران عبادتشان تا روز قيامت شامل حال زائران حسين مي شود، بالاتر از اين ملائکه، به نيابت از او تا روز قيامت زائر حسين عليه السلام هستند.

اينجاست که معني برخي از روايات که مي فرمايد هر کس حسين عليه السلام را زيارت کند، از بندگان مکرم خداوند مي باشد آشکار مي شود.

مطلب دوم: چون حسين عليه السلام را زيارت کني، بهره اي از عبادت برگزيدگان - که همان انبياء سلام الله عليهم باشند - نصيب تو خواهد شد. که بعضي از خواص آن، قرار گرفتن در درجات پيامبر و اوصيا عليهم السلام، بر سر سفره آنها نشستن، مصافحه آنها با تو در حق تو و سخن گفتن با تو و سلام و درود آنها بر تو است.

مطلب سوم:به واسطه ويژگي هاي وسايل حسيني، بهره و نصيبي از عبادت صالحان، مخلصان، مؤمنان، متقين و زاهدين و خائفين براي تو حاصل مي شود که تفصيل اين مطالب از روايت هاي مخصوص ظاهر مي شود و همان طور که تمام مراتب بندگان براي تو حاصل شود، ثواب همه عبادت ها از جمله خطاب هاي نماز، زکات، حج، عمره و جهاد و وقوف و صدقات و ثواب عالي ترين درجات نيات و ثواب عبادت تمام عمر، براي تو حاصل مي شود.

مطلب چهارم:به واسطه وسايل حسيني، اين ويژگي نصيب تو مي شود که مخاطب اين پيام خداوند واقع شوي که لا تنقنطوا من رحمة لله، ان الله نغفر الذنوب جميعا [7] از رحمت خدا نااميد نشويد که خداوند همه گناهان را مي آمرزد. اين امر با گريه بر آن حضرت و زيارت قبر ايشان حاصل مي شود. آمرزش و مغفرت خداوند تنها شامل گناهان گذشته نمي شود، بلکه گناهان آينده را نيز شامل مي گردد و نه تنها همه گناهان تو را، که تمام گناهان والدين تو و همه کساني را که تو دوست داري مي آمرزد. تفصيل اين مسأله هنگام ذکر روايت ها خواهد آمد.

خطاب دوم، خطاب تقوا

يا ايها الناس اتقوا ربکم [8] اين خطاب مانند خطاب اول خلاصه کلام هر پيامبر و مضمون هر کتاب (آسماني) است؛ که اقسامي دارد و به واسطه وسايل حسيني ثمرات تمام اقسام آن و عالي ترين آنها به دست مي آيد. در روز قيامت خطاب به انسان هاي متقي ندا داده مي شود که اي بندگان من! امروز هيچ ترس و اندوهي نداشته باشيد. کساني که امام حسين را نيز با معرفت زيارت کرده باشند مخاطب چنين پيامي واقع مي شوند.

خطاب سوم؛ انفاق در راه خدا

و انفقوا في سبيل الله [9] در راه خدا انفاق کنيد. به واسطه حسين عليه السلام همه انواع انفاق در راه خدا از جمله، اعطاء، اطعام، سيراب کردن، زکات و صدقات - با علم به اينکه هر معروفي صدقه است - حاصل مي شود. بلکه چه بسا به واسطه آن حضرت، آنچه دستيابي به آن غيرممکن است، ممکن مي شود. برخي از ويژگي هاي وسايل حسيني اين خصوصيت را دارد که براي تو ثواب سيراب کردن لشکريان آن حضرت را در روز عاشورا را دارد. اين ثواب براي کسي است که در روز عاشورا در کنار قبر آن حضرت سقايت کند و اگر تو در کنار قبر آن حضرت نيستي، اما هر جايي قبر آن حضرت ديده مي شود و کربلا در هر مکاني مشاهده مي گردد.

پس وقتي آن حضرت را به خاطر آوردي و قلب تو براي حالت هاي ايشان آتش گرفت، قلبت جايگاه و مشهد و مدفن ايشان است، بنابراين نزد آن حضرت با آب ديدگانت سقايت کن که امام، سپاهيان، عيال و اطفال آن حضرت را سقايت کرده اي.

خطاب چهارم، خطاب جهاد

جاهدوا في الله حق جهاده [10] جهاد دو نوع است: جهاد اکبر و جهاد اصغر. در اين دو جهاد، آنکه مي کشد خوشبخت است. در جهاد اکبر مقتول، شهيد است، اما در جهاد اصغر مقتول مطرود است. در حالي که تو در نوع اول نه قاتلي و نه مقتول و در جهاد نوع دوم هم قاتل نيستي؛ اما به واسطه حسين عليه السلام مي توان به آن مراتب دست يافت. در اين باره توضيح چند مطلب لازم است:

الف: هر گاه آرزو کني که اي کاش در رکاب حسين عليه السلام به شهادت مي رسيدم و بگويي اي کاش من در رکاب شما بودم (يا ليتني کنت معکم) ثواب کساني که در رکاب آن حضرت به شهادت رسيدند، براي تو محسوب مي شود.

ب: اگر اقدام و عمل شهدا را دوست بداري، با آنها شريک هستي. کما اينکه در روايت جابر است که گفت: بله، شهادت مي دهم که در آنچه شما وارد شديد ما شريک هستيم.

ج: اگر در شب عاشورا حسين عليه السلام را زيارت کني و تا صبح نزد آن حضرت بيتوته نمايي، خدا را مانند کساني که در رکاب او به شهادت رسيدند، در حالي که آغشته به خون هستي، ملاقات مي کني.

د: اين مسأله بر اصل جهاد برتري دارد، زيرا به واسطه جهاد ممکن است شهادت حاصل شود و ممکن است، نشود، در حالي که در اين وسايل، ثواب جهاد و شهادت و آغشته به خون شدن، به دست مي آيد.

ه: گاهي از اين هم برتر است، زيرا کسي که در راه خدا در خون خود غلطيده است، فقط يک بار اين امر محقق مي شود، در حالي که به واسطه حسين عليه السلام چندين مرتبه اين امر حاصل مي شود.

خطاب پنجم، توشه تقوا

ترودوا فان خير الزاد التقوي [11] بهترين زاد و توشه آن است که طيب و پاک باشد و شخص را به سر منزل مقصود برساند. زيارت حسين عليه السلام، توشه خوبي براي اين سفر طولاني است؛ چرا که در هر منزلي نافع و طيب است و بر هر زاد و توشه اي برتري دارد و تنها زاد و توشه تو نيست، بلکه براي ديگران نيز هست.

زيرا چه بسا آن حضرت دست کساني را که تو دوست داري مي گيرد و وارد بهشت مي گرداند.

خطاب ششم، وام دادن به خدا

و اقرضوالله قرضا حسنا [12] وسايل حسيني، قرض نيکو به خدا، پيامبر خدا، علي بن ابي طالب، زهرا، حسن مجتبي و به امام حسين عليهم السلام است.

خداوند در هر قرضي به هر يک از آنها، براي تو مقدار آن را آنچنان چند برابر مي کند که جز خدا مقدارش را نداند.

خطاب هفتم

استجيبوا الله و للرسول اذا دعاکم لما يحييکم [13] پيامبر خدا صلي الله عليه و آله، ما را به واسطه آنچه به حسين عليه السلام تعلق دارد - از جمله محبت به آن حضرت، ياري ايشان، گريه بر او و زيارت قبرشان - به سبب هايي، براي رسيدن به حيات حقيقي دعوت کرده است.

خطاب هشتم

و قدموا لانفسکم [14] و اين براي نفس، پيش فرستاده مي شود و ثواب آن نيز پس از مرگ تجديد مي شود و به آن مي رسد.

خطاب نهم

و سارعوا الي مغفرة من ربکم و استبقوا الخيرات [15] سريع ترين مغفرت ها در گريه بر آن حضرت حاصل مي شود. به محض جمع شدن اشک در حدقه چشم و به مجرد اينکه نيت و عزم زيارت آن حضرت کنند، گناهان بخشيده مي شود.

خطاب دهم

ادعوا ربکم تضرعا و خفية [16] به واسطه حسين عليه السلام دعا - به هر منظوري که دعا کني - مي رسي. و اگر آن حضرت را زيارت کني، به دعاي رسول خدا صلي الله عليه و آله و دعاي علي و فاطمه و حسن و حسين و ديگر ائمه صلوات الله عليهم اجمعين و دعاي ملائکه، نايل مي شوي. در روايت ديگري آمده است که زائران آن حضرت قدمش را بر چيزي نمي گذارد مگر اينکه بر او دعا مي کند و همچنين خود آن حضرت از جد و پدر بزرگوارش مي خواهد که زائران و گريه کنندگان بر او دعا کنند. امام صادق عليه السلام در دوران حياتشان براي کسي که چهره خود را بر قبر حسين عليه السلام گذاشت و کسي که در حال سجده براي او اشک ريخت و ناله زد، دعا کرد.

خطاب يازدهم

کونوا انصارالله [17] خداوند بزرگتر از آن است که هر گونه کمکي احتياج داشته باشد، اما نصرت اولياء و دين خدا همان ياري کردن خداست و هر گاه شخص ياري شده از اولياي خدا، مستضعف، مقهور مظلوم باشد، تحقق ياري خدا در آن بارزتر است. امام صادق عليه السلام فرمودند: پدر و مادرم فداي آن مستضعف غريب بدون يار و ياور باد. بنابراين زيارت اين غريب، نصرت خدا، گريه بر او، نصرت خدا، اقامه عزاي او، نصرت خدا و آرزوي ياري کردن او، نصرت خداست. بلکه بايد گفت که؛ سجده بر تربت آن حضرت و تسبيح گفتن با دانه هاي تسبيحي که از تربت اوست، نصرت او مي باشد؛ چرا که فضيلت موجود در يکي از اين دو، يکي از عوض هاي خاصي است که خداوند به آن حضرت اعطا کرده است.

خطاب دوازدهم

اجيبوا داعي الله [18] دعوت کننده به سوي خدا، همان پيامبر خدا صلي الله عليه و آله مي باشد که مردم را به اسلام دعوت کرد و پس از آن، حسين عليه السلام است که به ايمان دعوت نمود و دعوت به سوي ايمان را آشکار ساخت و حق را از بطلان اعتقاد مردم به خلافت اهل عصيان، جدا فرمود. همچنين جميع وسايل حسيني اجابت است به آنچه که آن حضرت دعوت به آن کرد که اين معنا با تأمل در آن وسايل درک مي شود. حتي استشفاء به تربت آن حضرت پاسخي است به دعوت ايشان. در اين مسائل تأمل کن تا اين معنا را بفهمي.

خطاب سيزدهم

طلب کردن وسيله براي رفتن به سوي خدا؛ حسين عليه السلام برترين وسيله اي است که ما در طلب آن هستيم، چرا که وسايل حسيني عظيم، فراوان، قابل دسترس و سهل الحصول است. و در آنها نهايت آنچه آرزو کنيم و فوق آرزوها وجود دارد.

خطاب چهاردهم

فمن شاء اتخذ الي ربه سبيلا [19] حسين عليه السلام سبيل اعظم و صراط اقوم است. آن حضرت، هموارترين، آشکارترين، آسان ترين و نزديکترين راه به سوي خداست.

آنچه بيان شد به عنوان نمونه و قاعده بود. تو خود ديگر خطاب هاي الهي و جميع خطاب هايي از اين قبيل در قرآن را، اين گونه سنجش کن، آنگاه ثمرات امتثال اين خطاب ها به اين کيفيت، آشکار مي شود.

کيفيت دوم

در شرح اين معنا است که به واسطه حسين عليه السلام، خطاب هاي تکويني جاري بر تو، به هنگام برپا شدن قيامت صغري براي تو، آسان جريان مي يابد. منظور از برپا شدن قيامت صغرا، مرگ تو و دوران آن، يعني دوران برزخ تو است. بنابراين بايد گفت يکي از وسايل حسيني، گريه بر آن حضرت و تغيير احوال به هنگام يادآوري آنچه بر او گذشت، مي باشد، به گونه اي که طعام و شرابي براي انسان گوارا نباشد. و از جمله خواص اين حالت است که پيامبر صلي الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام بر او حاضر مي شوند و به بشارت و تحيتي مي فرستند که به موجب آن دچار آنچنان شادي و فرحي مي شود که تا روز قيامت در دل او باقي مي ماند و به اين وسيله، کليه خطاب هاي مربوط به احتضار و برزخ و خطاب هايي از اين قبيل که متوجه اوست، آسان مي گردد.

کيفيت سوم

درباره نحوه رفع خطاب هاي شديد و خارج از توان و خطاب هاي مربوط به گرفتن انسان و به غل و زنجير کشاندن اوست که به واسطه حسين عليه السلام به خطاب هاي ملاطفت و مرحمت تبديل و يا رفع و دفع مي شوند؛ زيرا پيامبر صلي الله عليه و آله تضمين کرده است که در روز قيامت به ديدار هر کس که حسين را زيارت کند، مي رود و فرموده است: به خدا تعهد داده ام و اين حق بر عهده من است که زيارت کنم کسي را که او را زيارت کرده است و دست او را بگيرم و از خطرات و سختي هاي قيامت نجات دهم و او را وارد بهشت سازم. حتي بالاتر از اين، زيارت حسين عليه السلام باقيات صالحات و اعمال پذيرفته شده اي است که ثواب آن همچنان از پي مي آيد. بنابراين به واسطه حسين عليه السلام شعله هاي آتش ‍ جهنم و عذاب خاموش و در بزرگ بهشت - که باب الحسين نام دارد - گشوده مي شود. به واسطه آن حضرت، ورود به هر بابي امکان پذير است، چرا که حسين عليه السلام خود باب و کليد باب هاي بهشت و قفل درهاي طبقات جهنم است. پس به سوي وسايل حسيني بشتابيد و بشارت باد شما را زيرا در وسايل حسيني و توسل به آن حضرت خصوصيات ديگري است که بنا بر جهات زير بر همه اسباب و وسايل ديگر برتري و بر کليه اعمال صالحان رجحان دارد:

جهت اول

نهايت نتيجه اعمال، نجات از آتش است، در حالي که ثمره وسايل حسيني برتر از آن است، چون به واسطه آنها نجات ديگران نيز امکان پذير مي شود.

جهت دوم

نهايت ثمره اعمال ورود به بهشت است، اما ثمره وسايل حسيني برتر است، چرا که فايده آن وارد کردن به بهشت است.

جهت سوم

نهايت نتيجه اعمال اين است که نوشيدن از کوثر رزق و روزي انسان شود و انسان از آن سيراب گردد، اما به واسطه آن وسايل، امکان دارد شخص ‍ خودش ساقي کوثر بشود.

جهت چهارم

نهايت اعمال نيکو اين است که بالا بروند و در کتاب حسنات نوشته شوند و آن کتاب به دست راست داده شود، اما به واسطه حسين عليه السلام اين امر حاصل مي شود که در کتاب تو از اعمال بهترين بندگان خدا - يعني از اعمال پيامبر و افضل مخلوقات - ثبت شود.

جهت پنجم

نهايت ثمره کارها اين است که در روز قيامت ميان تو و محمد مصطفي صلي الله عليه و آله، حايلي نباشد و تو به واسطه آن حضرت از درگاه الهي طلب شفاعت کني اما به واسطه حسين عليه السلام اين امر امکان مي پذيرد که پيامبر احوال تو را جويا مي شود و تو را مي طلبد و دستت را مي گيرد و تو را از سختي هاي روز قيامت نجات مي دهد.

جهت ششم

نهايت نتايج اعمال، بهشت و حورالعين است. در حالي که در بعضي از روايات مربوط به حسين عليه السلام و گريه بر آن حضرت آمده است که زائران و گريه کنندگان بر حسين تحت در پاي صحبت حسين عليه السلام مي نشينند، آنگاه حوريان بهشتي در پي آنها مي فرستند که ما مشتاق ديدار شما هستيم، اما آنها از رفتن خودداري مي کنند و صحبت با آن حضرت را بر بهشت ترجيح مي دهند.

جهت هفتم

نهايت ارتقاي درجات اين است که درجه و مقام شخص نسبت به برخي از مؤمنان برتر شود، اما وسايل حسيني از اينها برتر است؛ زيرا به واسطه آنها شخص در رکاب افضل پيامبران و اميرالمؤمنين خواهد بود و بر سفره آنها خواهد نشست.

جهت هشتم

نهايت اعمال صالح، دستيابي به رضوان خداوندي است که آن عظيم تر و برتر از بهشت است. در حالي که به واسطه حسين عليه السلام اين امکان براي شخص فراهم مي شود که از زمره کساني باشد که با خدا در فوق عرش ‍ سخن مي گويد.

جهت نهم

نهايت کاري که بعد از مرگ براي تو کنند اين است که يکي از همسايگان نيکوکار، تو را غسل بدهد و تو را از مال حلالت کفن کنند و يکي از علما يا صلحايي که داراي حسن ظاهر باشد، بر تو نماز بخواند؛ اما در اسباب و وسايل حسيني سري وجود دارد که موجب مي شود، روح الامين به همراه ملائکه مقرب بر جنازه تو نماز بخوانند و با کفن هاي بهشتي تو را کفن کنند و تو را با حنوطي از بهشت حنوط نمايند.

جهت دهم

نهايت آثار و اعمالي که نتيجه آن به دنبال مي آيد و باقيات صالحاتي که عمل به آن منقطع نمي شود، اين است که تا مدت مديدي بعد از مرگ استمرار دارد و يک دهم ثواب اعمالي - آن هم در صورت که صحيح باشد - که مردم پس از او به نيابت از او انجام مي دهند يا به وسيله او هدايت مي شوند، يا اينکه کسي از علم يا مرکب يا آب، يا مسکن يا پل او استفاده مي کند، يا داراي فرزند صالحي باشد که استغفار کند، به او مي رسد و اينها طبق معمول، بيش از صد هزار سال باقي نمي ماند؛ زيرا با گذشت زمان احوال آنها دچار تغيير و تحول مي شود؛ اما در اين وسايل اموري است که به موجب آن، نمايندگان تو بعد از مرگت، ملائکه هستند و به نيابت از تو تا روز قيامت عمل مي کنند و يا ثواب اعمالشان را به تو اهداء مي کنند و همه ثواب آنها براي تو ثبت مي شود و با تغيير و تحول در اوضاع هم تغيير نمي کنند.

جهت يازدهم

نهايت درجه کمال و ترقي تو آن است که از بندگان صالح خدا بشوي. در حالي که در وسايل حسيني چيزي است که شخص را از ملائکه مقرب خداوند مي گرداند، بلکه بالاتر از اين - اگر موجب تعجب نشود - بايد بگويم که شخص از کروبيان - که سادات ملائکه مقرب هستند - مي شود.


پاورقي

[1] اسراء، آيه 14.

[2] يس، آيه 59.

[3] صافات، آيه 24.

[4] فصلت، آيه 30.

[5] بقره، آيه 21.

[6] زمر، آيه 53.

[7] زمر، آيه 53.

[8] نساء، آيه 1.

[9] بقره، آيه 195.

[10] حج، آيه 78.

[11] بقره، آيه 197.

[12] مزمل، آيه 20.

[13] انفال، آيه 24.

[14] بقره، آيه 223.

[15] آل عمران، آيه 133.

[16] اعراف، آيه 55.

[17] صف، آيه 14.

[18] احقاف، آيه 46.

[19] انسان، آيه 29.