بازگشت

عطاياي خاص خداوند به امام حسين


خداوند متناسب با صفات خودش عطايايي به حسين عليه السلام داده است، البته نمي گوييم آنچه خدا به حسين عليه السلام عطا کرده شبيه و يا مانند صفات خودش مي باشد، بلکه نمونه هايي از صفات خداوندي است که به امام حسين عليه السلام اختصاص داده است. تبيين موضوع چنين است:

اول: يکي از صفات خداوند اين است که و ان من شي ء الا يسبح بحمده [1] هيچ چيز نيست مگر اينکه خداوند را تسبيح مي کند. امام حسين نيز داراي خصوصيتي متناسب با اين معنا است و آن اينکه و ان من شي ء الا و قد بکي لمصيبته هيچ چيز نيست مگر اينکه در مصيبت امام حسين عليه السلام گريه کرد.

البته ما گريه آنها را درک نمي کنيم؛ زيرا گريه هر چيزي به حسب حال خودش است، و گريه فقط منحصر به جاري شدن اشک از چشم نيست؛ بلکه همان طور که در روايات آمده گريه آسمان، ريزش قطرات خون و گريه زمين اين بوده است که هر سنگي را بر مي داشتند، زير آن خون مي ديدند و گريه ماهي بيرون افتادن آن از آب بوده و گريه هوا تاريک شدن آن و گريه خورشيد کسوف آن و گريه ماه خسوف آن بوده است.

دوم: اقرار به وجود صانع حکيم امري فطري است که انسان ها را بر اساس آن فطرت آفريده است. بنابراين پيروان هر مسلکي حتي بت پرستان به وجود خداوند اقرار مي کنند و ملحدان و بي دينان نيز آنگاه که با زبان، وجود خدا را انکار مي کنند، اما وجود او را اثبات مي نمايند. در مورد امام حسين عليه السلام نسبت به آنچه دل در مصائبش مي سوزد، نيز مطلب همين است. همه، حتي کساني که آن حضرت را نمي شناسند بر او گريه مي کنند و عزاي او را برپا مي دارند، مانند بعضي از هندوهاي مخالف اسلام. حتي دشمنان آن حضرت، در همان حال که دشمني خود را با امام ابراز مي نمودند، براي او گريه مي کردند. مثلا عمر سعد در آن هنگام که فرمان به قتل امام داد و همچنين زماني که حضرت زينب سلام الله عليها با او سخن گفت، گريه کرد. آن که لباس فاطمه را ربود، نيز گريه کرد.

آري، تنها در مورد ابن زياد ملعون، در روايتي نيامده است که متأثر شده و يا بر حالي از حالت هاي حسين گريه کرده باشد. تنها در يک مرحله است که رفتار او بيانگر تغيير حال اوست و آن زماني است که دستور به قتل امام سجاد عليه السلام داد، اما عمه اش زينب سلام الله عليها او را در آغوش ‍ گرفت و گفت: اگر مي خواهي او را بکشي مرا هم را بکش. در اين حال بود که ابن زياد گفت: رهايش کنيد، مصائبي که بر او وارد شده و بيماري اش او را بس است.

سوم: در صفات خداوند، افعل تفضيل (صفتي برتر از صفت ديگر) حقيقا جريان ندارد، اگر چه به حسب ظاهر جاري باشد، کما اينکه تمام بخش هاي دعاي بهاء (سحرهاي ماه رمضان) گواه بر اين مطلب است. در آن دعا مي خوانيم اللهم اني اسئلک من بهائک بابهاه و کل بهائک بهي خدايا! من از تو به حق نوراني ترين مراتب انوارت درخواست مي کنم، در صورتي که تمام مراتب آن نوراني است.

درباره اسماء الهي نيز مطلب همين است. هر چند گفته مي شود اسم اعظم، اما در حقيقت همه اسماء خداوند به طور مساوي اعظم هستند.

در مورد امام حسين عليه السلام نيز موضوع به همين تناسب است. گاهي گفته مي شود مي خواهيم بزرگترين مصيبت هاي او را يادآوري کنيم، اما همه مصائب آن حضرت عظيم است، تا آنجا که اگر در کوچکترين مصيبت هاي او تأمل کني، آنها را بزرگترين مصائب مي يابي و هر گاه به ساده ترين آنها بنگري، آن را مشکل ترين مصيبت ها مي بيني.

چهارم: خداوند متعال راه تقرب و نزديکي به خودش و خشنودي از بندگان و آموزش آنها را در وسايل بسياري قرار داده است و براي بندگان در انجام هر کار يا صفت و نيتي قرار داده، و براي رساندن فيض به همه بندگانش عواملي قرار داده که نمي شود همه آنها را ثبت و ضبط کرد.

همچنين به امام حسين عليه السلام چيزي متناسب با همين خصوصيت عطا شده است؛ يعني در وجود او عوامل و وسايل بسياري قرار داده و مانند عبادت ها، براي آنها بدل و عوض نيز مقرر داشته است، تا جايي که هيچ کس را از آنها محروم نکرده است. و همان طور که خداوند براي هر عملي عوض و بدلي قرار داد و حتي براي نيت عمل در بعضي اوقات ثواب همان عمل را مقرر داشت، درباره امام حسين عليه السلام نيز چنين است، به نحوي که براي زيارت آن حضرت ارزش فراواني قايل شد و بدل و عوض ‍ اين امر را آماده شدن براي رفتن به سوي او و زيارت حضرت از راه دور قرار داد.

همچنين از آنجا که خداوند براي گريه بر آن حضرت پاداش فراواني مقرر داشت، خواسته است هيچ کس از اين خير محروم نگردد؛ از اين رو مصيبت هاي او را بسيار و موجبات گريه بر امام را به حسب اختلاف دل ها و انگيزه ها متنوع گردانيد.

مثلا چه بسا دلي بر مصيبت غريبي نسوزد، اما بر غريب تشنه لب مي سوزد. ممکن است دلي بر پيکري مجروح رقت پيدا نکند، اما بر پيکري که زخم ها روي زخم است، رقت پيدا کند و چه بسا کسي دلش به اين حالت نسوزد، اما به خاطر تاختن با اسب بر بدن مجروح اشک از چشمانش جاري شود.

سخن در اين باره بسيار است؛ زيرا هر مصيبتي را که در نظر بگيري عظيم ترين آن براي امام حسين عليه السلام وجود دارد؛ به نحوي که عظيم ترين و شديدترين مصيبت ها، همه بر امام حسين عليه السلام وارد آمد.

پنجم، خداوند تعالي در صفات شريکي ندارد. درباره امام حسين عليه السلام نيز هر چه منسوب و متعلق به اوست خاص آن حضرت است و امام در آن ممتاز و بر ديگران برتري دارد.

ششم: از جمله صفاتي که به خدا نسبت داده شده، اين است که محبت خداوند، محبتي مخصوص به خود اوست و به محبت محبان ديگر شباهت ندارد.

محبت امام حسين عليه السلام نيز چنين است. حتي محبت کسي که از حيث مقام با او مساوي يا برتر است، با محبت امام حسين عليه السلام شباهت ندارد و همان طور که پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند؛ محبت حسين در اعماق جان مؤمنان نهفته است.

به همين خاطر است که دل هاي مؤمنان، علاقه مند به زيارت امام حسين عليه السلام است و آنگاه که نام او را مي شنوند متأثر مي شوند و بر او گريه مي کنند، و اين علاقه بيش از علاقه به حج و زيارت ائمه ديگر است. نکته ديگر اينکه اگر از زائران قبر ائمه (در عراق) سؤال کني که به کجا مي رويد يا از کجا مي آييد، مي گويند از کربلا، با اينکه آنها به زيارت قبر اميرالمؤمنين و ائمه کاظمين و همچنين سامراء هم مشرف شده اند.

از سوي ديگر نام شريف آن حضرت تأثير خاصي در دل ها دارد. امام عليه السلام همان گونه است که پدر بزرگوارش او را مخاطب قرار داده، فرمود: اي اشک چشم هر مؤمن و همان طور که امام سجاد عليه السلام خودشان فرمودند که من کشته اشکم؛ نام حسين عليه السلام نزد هر انسان مؤمني برده شود، اشک چشمانش جاري مي شود.

يکي ديگر از موارد اينکه؛ با حلول ماه محرم دل ها پر از غم و اندوه مي شود و همچنين رقت و گريه بر آن حضرت، هر چند مصائب آن حضرت بسيار تکرار شود ملال آور نيست، به محض اينکه نزد او يادآور شوند که امام را لب تشنه سر بريدند، يا حالتي را که امام ايستاده بود و فرياد استغاثه سر داده بود، تصور کنيد فريادش به گريه بلند مي شود.


پاورقي

[1] سوره اسراء، آيه 44.