بازگشت

در محل نور امام بعد از خلق آن


سخن در اين مقصد در بيان نور امام پس از خلق و انتقال نور تا هنگام ولادت است. بدان و آگاه باش که خداي جل جلاله همواره يگانه بوده در حالي که نه مخلوقي بود و نه زمان و مکاني. و چون خلقت را آغاز کرد نخست افضل مخلوقات را آفريد و از نور آن، نور علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را مشتق ساخت و براي آنان جايگاه ها و عوالم متعدد و مختلف به وجود آورد. چنانچه اين معنا از مجموع روايات معتبر ظاهر مي شود.

آنگاه نور آن حضرت را يک بار در پشت آدم و يک بار در انگشتان او و بار ديگر در پيشاني آدم و سپس در پيشاني تمام پدران ايشان از آدم تا پدر بزرگوار پيامبر، عبدالله بن مطلب و در پيشاني تمام مادران ايشان - به هنگام حامله شدن از کساني که آن حضرت در صلب او بود - از حوا تا مادر نبي اسلام، آمنه بنت وهب، قرار داد.

ما معتقديم که مصدر همه انوار اين جهان ها، نور نبي صلي الله عليه و آله است و امتياز نور حسين عليه السلام اين است که از نور نبي است؛ چرا که حسين از اوست و او از حسين. و هنگامي که اين دو از هم جدا شدند، نور حسين خصوصيت (خاص) خود را يافت، چرا که رؤيت آن موجب حزن و اندوه گرديد. اين امر براي آدم - هنگامي که آن انوار در انگشتانش ظاهر شد - اتفاق افتاد و نور حسين عليه السلام در انگشت ابهام بود. اين اثر تا به حال نيز باقي است. مثلا اگر کسي که خنده بر او غلبه پيدا کرده است، به پشت انگشت ابهام خود بنگرد، اندوه بر او غالب مي شود. اين حالت براي ابراهيم عليه السلام نيز اتفاق افتاد.

همچنين بر زبان آوردن نام آن حضرت و شنيدن آن نيز موجب حزن مي شود؛ اين مسأله درباره آنچه منتسب به نور آن حضرت است نيز صادق مي باشد. کما اينکه در حديث ميخ هاي پنج گانه که جبرئيل امين آنها را براي حضرت نوح عليه السلام آورد تا با آنها اطراف کشتي را ميخ کوب کند، آمده است: هر ميخي به نام يکي از انوار پنج گانه بود، وقتي نوح منتسب به نور امام حسين عليه السلام را گرفت، آن ميخ درخشيد و از آن رطوبتي به رنگ خون احساس کرد. در اين باره سئوال کرد، به او گفته شد: آن ميخ منتسب به حسين است و سبب ظهور خون از آن، شهادت ايشان است که به نحو خاصي صورت گرفت.