بازگشت

انگيزه هاي خاصي است که موجب گريه بر حسين مي شود


چهارده مورد به شرح زير است:

1 - رؤيت شبح و سايه آن حضرت در عالم اشباح و سايه ها، بلکه موجب رؤيت ايشان در عالم قدس، باعث گريه شد. چنين حالتي براي آدم عليه السلام - هنگامي که در عالم ذر، ذر را مشاهده کرد - اتفاق افتاد. خداوند قضيه کربلا را براي او توصيف کرد و آدم متأثر شد و گريه نمود. ابراهيم عليه السلام نيز وقتي ملکوت آسمان ها و زمين را ديد، اشباح طيبه را تحت عرش ‍ ملاحظه کرد، آنگاه ديدن پنجمين آنها (حسين عليه السلام) او را به گريه انداخت.

2 - شنيدن نام آن حضرت موجب گريه است. حسين عليه السلام خودش ‍ فرمود: نزد هر زن و مرد مؤمني که نام من برده شود، گريه مي کند و مصيبت هاي من او را غمگين مي سازد. بنابراين او سبب گريه انسان هاي مؤمن است.

3 - بردن نام آن حضرت، باعث گريه است. آدم و زکريا عليهماالسلام درباره بردن نام حسين گفتند که بردن نام او اشک را جاري مي کند و قلب را مي شکند.

4 - نگاه به حسين عليه السلام موجب گريه است. اين مسأله براي پيامبر صلي الله عليه و آله، وقتي حسين عليه السلام به دنيا آمد و براي اولين بار او را ديد، رخ داد. بعد از آن هم هميشه به محض اينکه حسين عليه السلام را مي ديد، گريه مي کرد. علي عليه السلام نيز وقتي به حسين عليه السلام نگاه کرد، گريست و گفت: اي اشک چشم هر مؤمن! امام حسين پرسيد: اي پدر، من هستم؟ گفت: بله. پس آيا به احوال آن حضرت نگاه کرده ايد؟ اگر شما چنين کاري نکرده ايد آن حضرت به شما مي نگرد. در روايت صحيح آمده است که حسين عليه السلام بر يمين عرش به قتلگاه و زائرانش مي نگرد. بدون اشک آن بزرگوار به کساني که بر او گريه مي کنند، مي نگرد و هيچ جاي تعجب ندارد که بعد مسافت و موانع، نمي توانند مانع نگاه آن حضرت شوند.

5 - نگاه به مرقد امام حسين عليه السلام باعث گريه مي شود. امام صادق عليه السلام فرمود: حسين عليه السلام در سرزمين غربت، غريب است، هر کس او را زيارت کند مي گريد و آنکه زيارتش نکند، اندوهگين مي شود و آنکه او را نديده دلش مي سوزد و کسي که به قبر فرزندش در نزد پاي مبارکش بنگرد، بر او ترحم مي کند.

6 - لمس پيکر آن حضرت و بوسيدنش موجب گريه مي شد. اين قضيه براي پيامبر صلي الله عليه و آله در مواردي پيش مي آمد. آن حضرت زير گلوي حسين عليه السلام را مي بوسيد و گريه مي کرد. گاهي، بالاي قلب حسين را مي بوسيد و گريه مي کرد. گاهي، بالاي قلب حسين را مي بوسيد و گريه مي کرد. زماني پيشاني او، دندان هاي او، و گاهي هم تمام بدن حسين عليه السلام را مي بوسيد و گريه مي کرد. حسين عليه السلام مي پرسيد: اي پدر چرا گريه مي کني؟ پيامبر فرمود: جاي شمشيرها را مي بوسم. اگر از آن حضرت درباره گريه اش، وقتي دندان هاي حسين را مي بوسيد، سئوال مي شد، پيامبر در جواب مي گفت: جاي چوب خيزران را مي بوسم و جايي را مي بوسم که وقتي ابن زياد را ببيند، تبسم مي کند و من بر خنده او مي گريم. اگر سؤال مي شد، چرا بالاي قلب او را مي بوسي، مي فرمود: آنجا، جاي فرود آمدن، تير سه شعبه است.

اما خواهرش زينب خواست جاهايي را ببوسد که رسول الله مي بوسيد، ولي نتوانست، چون تمام اعضا و پيکر حسين عليه السلام مجروح و پاره پاره بود؛ بويژه که با اسب هم بر پيکرش تاختند. حتي اگر اين کار را هم نمي کردند، پيکر آن حضرت در اثر وارد شدن شمشيرها و نيزه ها پاره پاره شده بود. کما اينکه خودشان فرمودند: گويا گرگان بني اميه خود را از قطعات بدن من پر مي کنند. لذا به زبان حال زينب، به فارسي گفته شده است:



خاک عالم بر سرم، کز اثر تير و سنان

جاي يک بوسه من در همه اعضاي تو نيست



بله، زينب عليهاالسلام جايي را بوسيد که پيامبر صلي الله عليه و آله نبوسيده بود، او گلوي بريده، و رگ هاي قطع شده حسين عليه السلام و باطن چيزي را بوسيد که پيامبر صلي الله عليه و آله ظاهر او را بوسيده بود. و لذا زينب چهره اش را بر گلوي بريده حسين گذاشت، پيامبر را مخاطب قرار داد و گفت: اين حسين است که پيکرش پاره پاره شده و سرش را از قفا بريده اند.

نمي دانم زينب عليهاالسلام از کجا دريافت که سر حسين عليه السلام را از قفا بريده اند، اما در اين باره چند وجه وجود دارد: يکي اينکه، هنگام جدا کردن سر حسين عليه السلام، خود شاهد اين صحنه بوده است، اما اين بر خلاف چيزي است که از روايات بر مي آيد؛ چون حسين عليه السلام به ايشان دستور داد که به خيمه ها باز گردد. دوم اينکه قضيه را از کساني شنيده باشد که در صحنه حاضر بودند و اين ماجرا را نقل کرده يا اين مسأله را اعلام نمودند و زينب سلام الله عليها هم آن را شنيده باشد. سوم اينکه وقتي پيکر مطهر را به آن وضعيت ديد، اين موضوع را استنباط کرده باشد، چون ملاحظه کرد جنازه حسين عليه السلام واژگون و رو به زمين افتاده است که اين قضيه و افتادن پيکر مطهر در بيابان مصيبتش از اصل قضيه شهادت، براي زينب سنگين تر بود، از اين رو جدش پيامبر را مخاطب قرار داد و گفت اين حسين توست که سرش را از قفا بريده اند و در بيابان رها کرده اند.

7 - انتساب به آن حضرت موجب حزن و گريه است. حتي از ميان پنج ميخي که به نام پنج تن آل عبا بود، ميخ پنجم که به نام ايشان بود، موجب حزن و گريه شد.

شرح اين قضيه آن است که وقتي جبرئيل عليه السلام ميخ هاي سفينه نوح عليه السلام را آورد، هر ميخي به نام يک پيامبر بود، پنج ميخ براي جلوي کشتي آورد.

نوح عليه السلام آنها را گرفت، اولين آنها روشن شده و درخشيد. جبرئيل گفت: اين ميخ به نام خاتم الانبياء محمد صلي الله عليه و آله وسلم است. درباره سه ميخ ديگر نيز که به نام علي، فاطمه و حسن عليهم السلام بود، همين اتفاق افتاد. اما وقتي پنجمين ميخ را به دست گرفت، از آن خون ظاهر شد و دستش به آن خون آغشته گشت. جبرئيل گفت: اين ميخ به نام حسين عليه السلام است. وقتي آهني، حسيني باشد، خونين مي گردد، پس چرا قلب ها خونين نشود، اگر حسيني باشند؟

باعث تعجب است که علل و اسباب فرح و شادي در انتساب به آن حضرت موجب گريه است. حوري مخصوص آن حضرت در بهشت گريان است. عيد او و پوشيدن لباس جديد آن حضرت در روز عيد، براي جدش ‍ پيامبر موجب گريه است. بازي کردنش باعث گريه است، پيروزي اش در جنگ، براي پدرش گريه آور است. تناول غذايي مطبوع توسط آن حضرت موجب گريه است، بلکه ستايش و سپاس به ايشان، ولادتشان و درود و تهنيت به ايشان - بر حسب روايات - موجب گريه است.

8 - حلول ماه محرم موجب حزن و گريه است. اين ماه موجب حزن و اندوه مواليان آن حضرت مي شود و بغض گلوي آنها را مي فشارد.

9 - ورود به خاک مرقد آن حضرت حزن و گريه است. اين قضيه براي هر پيامبري که وارد آن سرزمين شده، پيش آمده است. در حديث آمده است که هيچ پيامبري نبوده مگر اينکه کربلا را زيارت کرده است و خطاب به اين خاک گفته است که در تو ماه درخشان دفن مي شود و هر پيامبري که وارد اين خاک مي شده است، حالش دگرگون و دلتنگ مي شده و غم و اندوه او را فرا مي گرفته است و در اين باره از پروردگار خود سؤال کرده اند و به آنها وحي شده که اينجا کربلاست و حسين عليه السلام در اينجا به شهادت مي رسد. چنين حالتي براي اهل بيت آن حضرت، وقتي وارد کربلا شدند و در آنجا فرود آمدند، نيز پيش آمد. ام کلثوم گفت: اي برادر اينجا بيابان هولناکي است. امام فرمود: پدرم اين سرزمين به خواب رفت و با گريه بيدار شد و گفت: پسرم حسين را در دريايي از خون مضطرب ديدم. بعد گفت: اي ابا عبدالله! وقتي آن واقعه در اينجا رخ دهد تو چه حالتي خواهي داشت؟

10 - شنيدن نام کربلا باعث گريه است. چنين حالتي براي خود امام حسين عليه السلام پيش آمد. وقتي وارد سرزمين کربلا شد و درباره نام آن سؤال کرد، به ايشان خبر دادند نام هاي زيادي دارد که يکي از آنها کربلاست. حضرت با شنيدن اين نام چشمانش پر از اشک شد و گفت: خدايا! من از رنج و بلا به تو پناه مي آورم.

اينجا محل فرود کاروان ما و جايي است که در آن خون هاي ما ريخته مي شود، کودکان مان را سر مي برند، خون من در آن جاري مي شود و حرم مرا مي بيني که پرده از آنها برداشته اند و لباس اسارت بر تن دارند. در اينجا شجاعان من کشته مي شوند و فرزندانم را سر مي برند و اراذل، آزادگان را به اسارت و بندگي مي گيرند. پس اي قوم! فرود آييد و از من فاصله بگيريد که من در اين سرزمين مي مانم.

11 - نوشيدن آب سرد موجب حزن و اندوه براي حسين عليه السلام است. يکي از مواردي که هميشه موجب گريه امام صادق عليه السلام مي شد، نوشيدن آب خنک بود. از داوود رقي نقل شده است که گفت: در خدمت امام صادق عليه السلام بودم، مقداري آب نوشيد و متأثر شد و چشمانش پر از اشک گرديد و گفت: چقدر نام حسين عليه السلام عيش را منقص ‍ مي کند!! و من آبي ننوشيدم مگر اينکه حسين عليه السلام را ياد کردم. تا آخر حديث. از حسين عليه السلام نيز نقل شده است که فرمود: اي شيعيان من! هر گاه آب گوارايي نوشيديد مرا ياد کنيد.

12 - بوييدن تربت آن حضرت، موجب تأثر است. اين امر جدش پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم را گرياند. يک بار علي عليه السلام بر آن حضرت وارد شد و ديد پيامبر از هر دو ديده اشک مي ريزند. حضرت علي مي گويند: وارد بر پيامبر شدم در حالي که اشک از چشمانشان جاري بود. گفتم: پدر و مادرم به فدايت يا رسول الله! چرا گريه مي کني، آيا کسي موجب ناراحتي شما شده است؟ فرمود: نه، بلکه جبرئيل نزد من بود، او به من خبر داد که حسين در کنار فرات به قتل مي رسد. سپس گفت: آيا مايلي تربت او را استشمام کني؟ گفتم، آري. مشتي از خاک به من داد، که (با بوييدن آن) اشکم جاري شد و نام آن سرزمين کربلاست.

همين حالت براي امام رضا عليه السلام نيز پيش آمد. ابي بکار مي گويد: کربلا را زيارت کردم و از نزديک سر مبارک مقداري خاک قرمز برداشتم. آنگاه خدمت امام رضا عليه السلام رسيدم و آن را به ايشان عرضه کردم. آن را در دستش گرفت و استشمام کرد، سپس گريه کرد تا جايي که اشک از چشمانش جاري شد. بعد امام فرمود: اين تربت جدم حسين عليه السلام است.

13 - شنيدن مصيبت وارده بر هر شهيد، يا غريب يا مظلومي يادآور حسين عليه السلام است و موجب گريه بر آن حضرت مي شود. امام حسين عليه السلام خودشان فرمودند: هر گاه نام غريب يا شهيدي را شنيديد براي من عزاداري کنيد.

14 - شنيدن مصيبت هاي آن حضرت، يا تصور آنها موجب گريه است. اين موارد تأثيرات متعددي دارد که بستگي به شنونده دارد و با تفاوت آنها تأثير آنها هم تفاوت مي کند که تفصيل بعد خواهد آمد. ان شاء الله تعالي.