بازگشت

پستي در حق امام حسين


روضه اي را که مرحوم عالم بزرگوار دوست بسيار بسيار عزيز و گرانبهاي ما و شما نارمکي ها که حدود ده سال پيش از دست ما رفت، مرحوم آيتي رضوان الله تعالي عليه شنيدم يا در کتابش خواندم به ياد مي آيد. اين مرد مي گفت: جنگ کربلا با يک تير شروع شد و با يک تير خاتمه يافت. با تيري که عمر سعد انداخت شروع شد. آيا مي دانيد با چه تيري خاتمه پيدا کرد، يعني از جنبه دو طرفي خارج شد و بعد از آن يک طرفه شد؟ ابا عبدالله در وسط صحنه ايستاده بود، پس از آنکه کروفرهاي زيادي کرده و خسته شده بود. ناگهان سنگي به پيشاني مبارکش اصابت کرد، پيراهنش را بالا زد تا خون را از جبينش پاک کند که در همان حال تير زهر آلود و سه شعبه اي به سينه مبارکش وارد شد. کار مبارزه حسين عليه السلام در آنجا پايان يافت. و ديدند حسين عليه السلام ديگر شعار جنگي نمي دهد و مخاطب او فقط خدايش است: بسم الله و بالله وعلي مله رسول الله

غرض اين است که اولين تيري که رها شد، به وسيله عمر سعد بود. بعد هم ديگر تير مانند باران به طرف اصحاب ابا عبدالله آمد. اينها هم مردانگي کردند؛ يک پا را خواباندند روي زمين و پاي ديگر را بلند کردند و هر چه تير در چله کمان داشتند انداختند و تعداد زيادي از دشمن را به خاک افکندند. عده اي از اصحاب ابا عبدالله در اين تير اندازي عمومي شهيد شدند. بعد جنگ تن به تن شروع شد که احتياج به زمان داشت. دو طرف حاضر شدند براي جنگ تن به تن. مردي از اصحاب ابا عبدالله مي رفت، از آنها هم مي آمدند و در همه موارد هم آن روح ايمان پيروز مي شد و گاهي پنج نفر، ده نفر را از ميان مي برد. [1] .


پاورقي

[1] گفتارهاي معنوي، ص 275و276.