بازگشت

شفاعت


يکي ديگر از آثار و برکات فردي سيدالشهدا (ع) که در نزد شيعيان اهميت و جايگاهي خاص دارد شفاعت در آخرت است.

شفاعت از ماده «شفع» به معني ضميمه کردن چيزي به همانند اوست، و از اينجا روشن مي شود که بايد نوعي شباهت و همانندي در ميان آن دو بوده باشد، هر چند تفاوتهايي نيز در ميان آنها ديده شود. به همين دليل، شفاعت به مفهوم قرآني آن بدين معني است که: انسان گنهکار به خاطر پاره اي از جنبه هاي مثبت (مانند ايمان يا انجام بعضي از اعمال شايسته) شباهتي با اولياي الهي پيدا کند و آنها با عنايت و کمک هاي خود، او را به سوي کمال سوق دهند و از پيشگاه خدا تقاضاي عفو کند. و به تعبير ديگر حقيقت شفاعت، قرار گرفتن موجودي قويتر و برتر، در کنار موجودي ضعيفتر، و ياري رساندن به او براي پيمودن مراتب کمال است.

شفاعت در جوامع انساني غالباً همان پارتي بازي و استفاده از رابطه است. اما شفاعت مورد نظر در قرآن کريم و روايات اسلامي، متوجه شايستگي هاي افراد است نه روابط شخصي بين شفاعت کننده و شفاعت شونده.

شفاعت اقسامي دارد که برخي از آنها نادرست و ظالمانه است و در دستگاه الهي وجود ندارد، ولي برخي صحيح و عادلانه است و وجود دارد. شفاعت غلط بر هم زننده قانون و ضد آن است، ولي شفاعت صحيح حافظ و تأييد کننده قانون است. شفاعت غلط آن است که کسي بخواهد از راه پارتي بازي جلوي اجراي قانون را بگيرد. برحسب چنين تصوراتي از شفاعت، مجرم بر خلاف خواست قانونگذار و بر خلاف هدف قوانين اقدام مي کند و از راه توسل به پارتي بر اراده قانونگذار و هدف قانون چيره مي گردد. اينگونه شفاعت، در دنيا ظلم است و در آخرت غير ممکن. ايرادهايي که بر شفاعت مي شود بر همين قسم از شفاعت وارد است، و اين همان است که قرآن کريم آن را نفي فرموده است.

شفاعت صحيح، نوعي ديگر از شفاعت است که در آن نه استثنا و تبعيض وجود دارد و نه نقض قوانين و نه مستلزم غلبه بر اراده قانونگذار است. قرآن اين نوع شفاعت را صريحاً تأکيد کرده است که اين نيز بر دو قسم

است:

1- شفاعت «رهبري» يا شفاعت «عمل».

2- شفاعت «مغفرت» يا شفاعت «فضل».

نوع اول شامل نجات از عذاب و نيل به حسنات و حتي بالا رفتن درجات مي باشد، و نوع دوم شفاعتي است که تأثير آن در از بين بردن عذاب و در مغفرت گناهان است، و حداکثر ممکن است سبب وصول به حسنات و ثوابها هم بشود ولي بالا برنده درجه شخص نخواهد بود.

با توجه به آنچه به طور اجمال در خصوص شفاعت گفته شد، لازم به ذکر است که يکي از شفاعت کنندگان از اهل بيت، حضرت سيدالشهدا (ع) است، ولي آن حضرت شفيع کساني است که از مکتب او هدايت يافته اند، نه شفيع کساني که مکتبش را وسيله گمراهي ساخته اند.

قرآن و مکتب حسيني ريسمانهايي هستند که قدرت دارند بشر را از چاه نگون بختي به اوج سعادت بالا برند: يکي «حبل من الله» و دومي «حبل من الناس» است؛ ولي اگر کسي از اين دو حبل الهي سوء استفاده نمود، جرم از ريسمان نيست، علت اين است که او در سر سوداي بالا رفتن نداشته است، و البته چنين مردمي به وسيله قرآن و مکتب حسيني به قعر دوزخ برده مي شوند. [1] .

شفاعت به معني وسيع کلمه، در هر سه عالم (دنيا، برزخ و آخرت) صورت مي پذيرد، هر چند محل اصلي شفاعت و آثار مهم آن در قيامت و براي نجات از عذاب دوزخ است، از اين رو سيدالشهدا هم در دنيا، هم در برخ و هم در آخرت شفيع دوستداران و شيعيان حقيقي اش بوده و خواهد بود.

چنانکه در روايتي از اميرالمؤمنين (ع) آمده است: «براي ما شفاعت است و براي دوستان ما نيز شفاعت است». [2] . و در روايتي ديگر آمده است: «شافعان امامان هستند و دوستان مؤمنانند» [3] .

و معلوم است که امام حسين (ع) يکي از امامان معصوم بوده که در قيامت و محشر کبري از شيعيان و دوستانش شفاعت مي کند. بطوري که يکي از روايان گويد: روايتي از قول ابي عبدالله الحسين (ع) به من رسيده بود که آقا فرموده است: «هر کس پس از مرگ من مرا زيارت کند، پس از مرگش من هم او را زيارت مي نمايم». اين روايت در ذهن من بود، تا اينکه شبي در عالم واقع ابي عبدالله الحسين (ع) را ديدم، گفتم: آقا اين روايت درست است و از شماست؟ «قال: نعم، و لو کان في النار اخرجته منها» فرمود: آري، هر چند در آتش باشد او را بيرون مي آورم. عرض کردم: آيا از اين به بعد اين روايت را بدون واسطه از خود شما نقل نمايم؟ فرمود:آري. [4] .



به محشر که کسي نيست غمخوار کس

شفيع محبان، حسين است و بس



ترا ز باب حسيني برند جانب جنت

ترا که عاشق اويي، ترا که شيعه اويي




پاورقي

[1] اقتباس از کتاب عدل الهي، استاد شهيد مطهري، ص 241تا 246.

[2] خصال، شيخ صدوق، ص 624.

[3] المحاسن، ابي جعفر برقي، ج 1 ص 293.

[4] نقل از کتاب «قيام حسيني» آيت الله شهيد دستغيب، ص 105.