بازگشت

مهاتما گاندي


گاندي معمارِ استقلال هند و رهبر ملي مردم اين کشور، براي آزادي هندوستان ازسلطه انگليس ، هسته مرکزي قوي يک تشکيلات سياسي را پايه ريزي نمود و حزب کنگره را رهبري نمود و با تمرد از قوانين ، عدم تقبل پست هاي دولتي ، عدم همکاري با مأموران انگليسي و تحريم اجناس بريتانيايي ، يعني با اصل «مقاومت منفي » باسلطه انگليس مبارزه نمود و روح آزادي و بازگشت به هويت و سنت هاي اصيل هندي را احياء کرد. در آخرين بار که دولت انگليس در سال 1942 ميلادي او را بازداشت کرده گاندي هنگام توقيف ، فرياد «يا مرگ يا استقلال » را سر داد.

وقتي حر به امام حسين گفت : اگر جنگ کني کشته خواهي شد.

امام فرمود: مرا از مرگ مي ترساني ؟ که برادر اويسي ما گفته است : من حتماً مي روم و جوانمرد را از مرگ ، ننگ و عاري نيست . اگر عملش براي حق باشد... و با بذل جان خودبا مردمان و نيکوکار مواسات کند و از مردم مطرود و ملعون جدا شود... اين خواري براي توبس است که زنده بماني و مورد ظلم و تجاوز قرارگيري و نتواني از حق خود دفاع کني ،چقدر مرگ در راه وصول به عزت و احياي حق سبک و راحت است . مرگ در راه حق و عزت ، زندگاني جاويد است و زندگاني با ذلت ، حياتي جزء مرگ نيست ... . مرحبا و آفرين به کشته شدن در راه خدا و ليکن شما توانايي به نابودي مجد و عظمت مرا نداريد، پس دراين صورت مرا باکي از مرگ نيست «موت في عز خير من حياة في ذل »

گاندي در تفحص زندگاني امام حسين و علت جاودانگي و پايداري آن به يک مسأله مهم رسيده و همانا درسي از سرور آزادگان اخذ نموده و آن را براي استقلال هند به کار بسته است ، يعني او به پيروي از امام ، به مردم هند که طرفدار استقلال هند بودند اعلام نمود مرگ را به بازي و مسخره بگيريد و نترسيد.

«من براي مردم هند چيز تازه نياوردم ، فقط نتيجه اي را که از مطالب و تحقيقاتم درباره تاريخ زندگي قهرمان کربلا به دست آورده بودم ، ارمغان ملت هند کردم . اگر بخواهيم هند را نجات دهيم واجب است همان راهي را بپيماييم که حسين بن علي پيمود... .»