حقيقت نماز
نماز واقعه اي است که فطرت آدمي را بازگشتي دوباره به خرمن گاه عرش مي دهد. نماز نه عملي تکراري و نه تمريني لازم ، بلکه شعري استوار، درخور شاعري بزرگ است .
نماز محبوب رسول خدا است . چرا؟ شايد پاسخ هاي فراواني در اين باره به ذهن آدمي بتراود. اما حقيقت نماز چيز ديگري است ؛ که جز نمازگزاران حقيقي ، آن رانمي دانند. مي گويند اگر بيم جان و مال داشتي ، مال بر تن دار و پاپوشت در نياور و به اشاره ، نماز را به پا دار!!
امام حسين (ع) که بيم جان نداشت و تن پوشي غير از نور به تن نمي کرد. جان حسين ، نماز حسين بود.
وي هرگز، موج حضور در اقيانوس نماز را به امن جسم خويش در ساحل رفاه نفروخت . چون :
به موج آويز و از ساحل بپرهيز
همه درياست ما را آشياني
و از اين رو بود که کشتي نجاتي براي پيروان خود شد.
نماز وي نمادي نمادين از حق گويي و توحيد صرف بود. توحيدي که اگر «لا مؤثّر في الوجود» را درک کرد؛ نفي جبت و طاغوت را در بر دارد و عزّتي براي موحدّ مي آفريند که به عنوان اقامه گر راستين نماز مطرح مي شود و ذکر خراباتيان اهل دل مي گردد.