بازگشت

امام و احترام به سائل


امام حسين عليه السلام، هنگام بخشش به سائل دچار شرم و حيا مي شدند و بر او رفت مي کردند. حکايت يک عرب باديه نشين که از امام ضمن خواندن ابياتي درخواستي کرد، از آن جمله است. حضرت وارد خانه شدند و چهار هزار درهم در عبايشان پيچيدند و آن را به خاطر شرم و حيا از سائل از شکاف در خانه به او دادند و گفتند: بگير، من از تو معذرت مي خواهم که اگر در آينده مال و ثروتي به دست آورديم، ابر رحمت ما بر تو خواهد باريد؛ اما چه کنم که زمانه متحول است و ما از مال و دنيا اندکي داريم.

نمونه ديگر اين که امام به سائلي هزار (درهم) دادند. سائل آن را گرفت و شروع به شمارش آن کرد. خازن آن حضرت به او گفت: مگر چيزي فروخته اي که بهاي آن را با دقت مي شماري؟ گفت: بله، آبروي خود را داده ام. امام فرمود: سه هزار به او بدهيد. هزار براي اينکه سائل است. هزار درهم براي آبرويش و هزار هم براي اينکه نزد ما آمده.

نمونه سوم؛ شخصي نامه اي به امام داد. امام حسين عليه السلام قبل از خواندن آن فرمودند: خواسته ات بر آمده است. کسي از امام پرسيد: آيا ملاحظه فرموديد در نامه چه نوشته است؟ امام فرمودند: خداوند از انتظار او در نزد من به مقداري که نامه را بخوانم، سؤال خواهد کرد.

اين صفت خاص در امام به حدي بود که حتي وقتي مي خواست به جاهلي هم مطلبي را بياموزد، از او شرم مي کرد. در روايت است که امام پيرمردي را ديد که وضو را بخوبي بلد نيست، امام خواست به او ياد بدهد، اما از اينکه او تحقير شود، حيا مي کرد. به او فرمود: من و برادرم نزد تو وضو مي گيريم، آنگاه تو بگو وضوي کداميک بهتر است. امام حسن و امام حسين عليهماالسلام وضو گرفتند و آن مرد صحرانشين گفت: هر دوي شما خوب وضو مي گيريد، اما اين وضو من هستم که وضو گرفتن را بلد نبودم.