بازگشت

اخلاق اسلامي و انساني


از زمان رحلت رسول خدا (ص) هيچ يک از خلفاء همانند علي (ع) به فکر تربيت روحي و اخلاقي جامعه نبودند اما آن قدر مشکلات براي حضرت علي عليه السلام ايجاد کردند که نتوانست راهي را که براي تنوير افکار عمومي و اخلاق اسلامي و هدايت روحي جامعه پيش گرفته بود به مقصد برساند.

و در زمان حکومت اموي نه تنها در مسير تربيت جامعه قدمي برنداشتند بلکه مي کوشيدند تا جامعه را به فساد بکشانند زيرا حکومت هاي فاسد با جامعه صالحه نمي توانند کنار بيايند چه که مردم صالح و شايسته همواره مخالف حکومت هاي ضد خدائي هستند از اين رو کوشيدند تا مردم را همانند خود بسازند و لذا مردم در اين دوران بحکم «الناس علي دين ملوکهم» نه تنها پاي بند به صلاح نبودند بلکه رادعي هم از ارتکاب فساد در آن ها نبود و مظاهر فساد اخلاق از قبيل دروغ، نقض عهد، لهو و لعب در همه جا به چشم مي خورد،



\cf2 [ صفحه 16]



چنانکه رئيس حکومت اموي معاوية بن ابي سفيان پس از پيمان با حضرت حسن بن علي (ع) اظهار داشت که به هيچ يک از شرايطي که در قرارداد بنفع حسن بن علي قرار داده عمل نخواهد کرد و حاکم کوفه نيز به اماني که به مسلم بن عقيل داده بود وفا نکرد.

و مردم کوفه که با همين سيره نشو و نما کرده بودند به سادگي پشت پا به همه ي وعده هائي که به حسين عليه السلام داده بودند زدند و منکر همه نامه هاي خود شدند و چه ننگي بالاتر از اين که فرزند پيغمبر و سيد جوانان اهل بهشت را براي قبول مسؤليت پيشوائي خود دعوت نمايند و اصرار ورزند که اگر نيائي در پيشگاه خدا با تو احتجاج خواهيم کرد و چون دعوت آنان را پذيرفت در مقابلش صف آرائي نموده و خونش را بريزند.

امام عليه السلام در روز عاشورا خطاب به مردم کوفه فرمود: اي شيث بن ربعي و اي حجار بن ابجر و اي قيس بن اشعث و اي زيد بن حارث آيا شما به من ننوشتيد که ميوه هاي ما رسيده و باغات ما سرسبز است اگر به سوي ما بيائي بر سپاه مجهزي وارد خواهي شد؟

اين تيره بختان با کمال وقاحت و بدون هيچ شرم و حيا گفتند: ما چنين نامه هائي ننوشتيم!!

امام متعجبانه فرمود: آري به خدا قسم نوشتيد و لذا تن به شهادت داد تا اخلاق اسلامي و انساني را که در جامعه آن روز مرده بود زنده کند.