بازگشت

عشق به قرآن


امام حسين عليه السلام از دوران کودکي، به اين کتاب آسماني علاقه ي فراواني داشت و در همه ي مراحل زندگي، همواره از قرآن سخن مي گفت و لحظه اي از آن جدا نبود. محدثان و مورخان نوشته اند:

در عصر تاسوعا، عمر بن سعد با دريافت پيام از عبيدالله بن زياد، تصميم گرفت به محل استقرار امام عليه السلام حمله کند. هنگامي که حضرت از تصميم او آگاه شد، به برادر خود، حضرت ابوالفضل عليه السلام فرمود: «اگر مي تواني او را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تأخير بياندازد، تا ما اين شب را به نماز، دعا و استغفار بگذرانيم. خدا مي داند که من نماز و تلاوت قرآن و دعاي فراوان و استغفار را دوست دارم». [1] .

پرسش: چرا از امام حسين عليه السلام روايات اندکي درباره ي تفسير قرآن نقل شده است؟

پاسخ: با مروري به مجموعه هاي روايي، دانسته مي شود که از برخي پيشوايان معصوم عليه السلام احاديث اندکي به يادگار مانده است. اين موضوع، معلول حوادثي است که در زمان آنان رخ داده است که بررسي تفصيلي آن، جايگاه خود را مي طلبد؛ اما به اختصار نکاتي را بيان مي کنيم:

حوادثي که پس از رحلت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله پيش آمد، باعث اختلاف مردم درباره ي اهل بيت عليه السلام شد. عده اي واله و شيداي آنان شده، تنها به آنان اعتماد مي کردند، عده اي از مقام علمي آنان روي گرداندند و دسته اي هم کمال عداوت و بغض را درباره ي آنان نشان مي دادند، در صورتي که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در جملات متعددي تذکر داده بود که اهل بيت عليهم السلام اعلم مردم درباره ي قرآنند و آنان در تفسير و فهم قرآن خطا نمي کنند.

علامه طباطبايي رحمه الله، يکي از بزرگترين صدمات تفسير قرآن را، دور کردن مردم از اهل بيت عليهم السلام دانسته، مي فرمايد:

اين بزرگ ترين رخنه اي بود که در علم قرآن و راه تفکري که به آن دعوت مي نمود، وارد شد. يکي از گواهان اين مطلب، کمي احاديثي است که از اهل بيت عليهم السلام نقل شده است. شما وقتي به آن مقام و احترامي که اهل حديث، در زمان خلفا داشتند و آن حرص و ولع شديدي که مردم به گرفتن حديث داشتند، بنگريد، آن گاه همه ي احاديثي را که از امام علي، امام حسن و امام حسين عليهم السلام خصوصا درباره ي تفسير قرآن نقل کرده اند، به دقت بررسي کرده، بشمريد، چيز عجيبي ملاحظه خواهيد کرد... احاديثي که از امام حسن عليه السلام نقل کرده اند، شايد به ده نرسد. از امام حسين عليه السلام هم اساسا چيز قابلي ذکر نکرده اند... آيا علت اين جريان، اعراض مردم از اهل بيت عليهم السلام و ترک ايشان بود يا آن که احاديثي از آنان گرفتند، ولي در دولت امويين، که از اهل بيت عليهم السلام رو گرداندند، مخفي شد و از بين رفت؟ نمي دانم. [2] .

پرسش: آيا از امام حسين عليه السلام درباره ي تفسير آيات قرآن، احاديثي وجود دارد؟

پاسخ: از امام حسين عليه السلام احاديثي (هر چند اندک، حدود سي روايت) درباره ي تفسير آيات، به دست ما رسيده است که مي تواند چراغي براي عاشقان ولايت باشد. [3] .

در اين جا تنها برخي از آياتي را که ديگران درباره ي آنها پرسيده اند و حضرت به آنان پاسخ داده است، مي آوريم:

1. شيخ صدوق مي نويسد:

هنگامي که امام حسين عليه السلام و ياران او، در مسير حرکت به سوي کربلا، به منزل ثعلبيه رسيدند، مردي به نام بشر بن غالب به محضرش آمد و عرض کرد: اي فرزند رسول خدا! مرا از قول خداوند خبر ده که مي فرمايد:

«يوم ندعوا کل أناس بامامهم». [4] .

امام فرمود: يعني آن پيشوا و امامي که مردم را به راه راست هدايت مي کند و مردم هم او را اجابت کنند و امامي که مردم را به گمراهي دعوت کند و مردم نيز به دعوتش پاسخ مثبت دهند. دسته ي نخست در بهشت و دسته ي دوم در آتش جهنم خواهند بود و اين است که خداي متعال مي فرمايد: «فريق في الجنة و فريق في السعير». [5] .

2. نضر بن مالک مي گويد:

به امام حسين عليه السلام عرض کردم: اي اباعبدالله! در توضيح اين سخن خدا: «هذان خصمان اختصموا في ربهم» [6] .

سخن بگوييد. حضرت فرمود: ما و بني اميه درباره ي (ايمان و کفر به) خدا با هم در ستيزيم. ما باور داريم که خدا راست مي گويد. آنان مي گويند: خدا دروغ مي گويد. پس ما و آنان، در روز قيامت هم دشمن خواهيم بود. [7] .

3. امام باقر عليه السلام فرمود:

حارث بن عبدالله به امام حسين عليه السلام عرض کرد: اي فرزند رسول خدا! جانم به فدايت! مرا از تفسير اين کلام خدا: «و الشمس و ضحاها - و القمر اذا تلاها - و النهار اذا جلاها» [8] آگاه کن. حضرت فرمود: اي حارث! منظور از آفتاب، محمد صلي الله عليه و آله پيامبر خدا است. منظور از ماه، اميرمؤمنان علي ابن ابي طالب است که از پي محمد مي آيد و مراد از روز، قائم آل محمد عليه السلام است که گستره ي زمين را پر از روشنايي عدل و داد مي سازد. [9] .

4. مردي از اهل بصره گويد:

امام حسين عليه السلام و عبدالله بن عمر را در حال طواف خانه ي خدا ديدم. از ابن عمر پرسيدم: «و أما بنعمة ربک فحدث»، [10] منظور کدام نعمت است؟ گفت: خدا به پيامبر دستور داده است که از هر چه نعمت به او داده، سخن گويد. آن گاه به امام حسين عليه السلام عرض کردم: شما چه مي فرماييد؟ فرمود: خداي سبحان به پيامبر صلي الله عليه و آله فرمان داده است که از نعمت دينش سخن گويد. [11] .

5. امام سجاد عليه السلام فرمود:

اهل بصره به امام حسين عليه السلام نامه نوشتند و در آن، از معناي صمد» پرسيدند. حضرت در پاسخ نوشت: به نام خداوند بخشنده ي مهربان. اما بعد: در قرآن، گفت وگو و مجادله نکنيد و بدون آگاهي، درباره ي آن سخن مگوييد. از جدم، رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم که مي فرمود: هر کس بدون علم، درباره ي قرآن سخن گويد، جايگاهش را در آتش آماده کند. بدانيد که خداي سبحان، خود تفسير صمد را فرموده است: نه زاييده است و نه زاده شده و نه هيچ کس همتاي او است. نه زاينده است و نه چيزي از او بيرون مي آيد؛ نه چيز متراکم و انبوه مرئي و مادي، هم چون نوزاد و اشياي متراکم و انبوه ديگر، که از پديده ها خارج مي شود و نه چيز مجرد، هم چون جان. نيز حالات گوناگون از قبيل چرت، خواب، ترديد، نگراني، اندوه، شادي، خنده، گريه، ترس، اميد، آرزو، آزردگي، گرسنگي، سيري از او منشعب نگردند. او والاتر از آن است که چيزي از او بيرون شود و منفصل گردد، چه مادي، چه مجرد، و نه زاييده شده، از چيزي منفصل. و زاده نشده است آن گونه که اشياي متراکم و انبوه از عناصر اوليه ي خود زاده و بيرون مي آيند؛ از قبيل جماد، جاندار از جاندار، گياه از زمين، آب از چشمه ها، ميوه ها از درختان و يا اشياي نامرئي که از پايگاه هاي اوليه ي خود بيرون زنند؛ مانند ديدن از چشم و شنيدن از گوش و بوييدن از بيني و چشيدن از کام و سخن گفتن از زبان و شناخت و تميز از عقل و آتش از سنگ؛ بلکه او است خداي صمد؛ نه از چيزي جدا شده و نه در چيزي جاي گرفته و نه بر چيزي قرار گرفته است. او به وجود آورنده ي همه چيز است و همه را با قدرت مطلقه ي خود پديد آورده است. با مشيت او، هر آنچه به منظور فنا آفريده است، نابود مي شود و با علم او، هر آنچه براي بقا خلق کرده است، باقي مي ماند. اين است خدايي که نه زاييده است و نه زاده شده است. داناي پنهان و آشکار بلندمرتبه و والامنزلت است و او هيچ همتايي ندارد. [12] .

پرسش: مي دانيم که امام حسين عليه السلام پرورش يافته ي قرآن و از خاندان وحي است. آيا ممکن است چند نمونه از سيره ي قرآني ايشان را بيان کنيد؟

پاسخ: امام حسين عليه السلام الگوي مجسم احکام قرآن و نمونه ي بارز تجلي اخلاق قرآن و اسلام است. آن حضرت، با رفتارهايي که از خود بروز داد، تصوير زيبايي از اخلاق اسلامي و قرآني را ترسيم فرمود. بديهي است کسي که شريک و سند قرآن است، همه ي رفتارهايش هماهنگ با قرآن و الهام گرفته از آن خواهد بود. در ميان اين رفتارها، نمونه هايي يافت مي شود که خود حضرت، آن را به قرآن نسبت داده است:


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 44، ص 391.

[2] الميزان، ج 5، ص 448.

[3] موسوعة کلمات الامام حسين عليه‏السلام، ص 571 - 552.

[4] «[ياد کن ]روزي را که هر گروهي را با پيشوايان فرامي‏خوانيم» (اسراء (17) آيه‏ي 71).

[5] شوري (42) آيه‏ي 7؛ امالي، ص 153.

[6] «اين دو گروه، دشمنان يکديگرند که درباره‏ي پروردگارشان با هم ستيز مي‏کنند» (حج (22) آيه‏ي 19).

[7] الخصال، ج 1، ص 42؛ بحارالانوار، ج 31، ص 517.

[8] «سوگند به خورشيد و تابندگي‏اش؛ سوگند به ماه چون پي[ خورشيد ]رود؛ سوگند به روز چون[ زمين را ]روشن گرداند» (شمس (91) آيه‏ي 3-1).

[9] تفسير فرات، ص 562.

[10] «و اما نعمت پروردگارت را بازگو کن» (ضحي (93) آيه‏ي 11).

[11] بحارالانوار، ج 24، ص 53.

[12] التوحيد، ص 90.