بازگشت

قافيه «ل»



کَأَنَّ سُرورَهُ أمسي غُروراً

وحَلَّ بِها مُلِمّاتُ الزَّوالِ
وعُرِّيَ عَن ثِيابٍ کانَ فيها

واُلبِسَ بَعدَهُ ثَوبَ انتِقالِ
وبَعدَ رُکوبِهِ الأَفراسَ تَيهاً [1] .

يُهادي بَينَ أعناقِ الرِّجالِ
إلي قَبرٍ يُغادَرُ فيهِ فَرداً

نَأي عَنهُ الأقاربُ والمَوالي [2] .
تَخَلّي عَن مُوَرِّثِهِ ووَلّي

ولَم تَحجُبهُ مَأثُرَةُ المَعالي
يُبَذِّرُ [3] ما أصابَ ولا يُبالي

أسُحتاً کانَ ذلِکَ أم حَلالا
أتَبخَلُ تائِهاً شَرِهاً بِمالٍ

يَکونُ عَلَيکَ بَعدَ غَدٍ وَبالا [4] .
فَما کانَ الَّذي عُقباهُ شَرٌّ

وما کانَ الخَسيسُ لَدَيکَ مالا
تَوَخَّ مِنَ الاُمورِ فِعالَ خَيرٍ

وأکمَلَها وأشرَفَها خِصالا
فَلا تَغتَرَّ بِالدُّنيا فَذَرها

فَما يُسوي لَکَ الدُّنيا خِلالا. [5] .

* * *

گويي شادي هايش به نيرنگ، بدل شده است

پيشامدهاي تکان دهنده بر او رسيده است.

از لباس هايي که بر تن داشته، برهنه شده است

و لباس هاي انتقال (کفن) را بر تنش کرده اند.

بعداز آن که در اين دنيا از سرِخودخواهي بر اسبان سوار مي شد

اينک بر دوش مردم برده مي شود

به سوي قبري که در آن، تنهاست

به دور از آشنايان و خويشان.

از وارث خود، جدا مي شود و به وي پشت مي کند

وشرافت هاي موروثي،او را [از تنهايي ومرگ،] نجات نمي دهند.

در هر چه به دست مي آورد، ولخرجي مي کند

و اهميتي نمي دهد که حلال است يا حرام.

آيا به مالي که در قيامت، وبال گردنت خواهد بود

از سرِ حرص و نابخردي، بخل مي ورزي؟

آن مالي که عاقبتش شر

و خودش ناچيز است، در واقع، مال نيست.

از کارهاي دنيا، آنچه را که نيک است

و از همه کارها کامل تر و شريف تر است، انجام بده.

فريب دنيا را نخور و آن را وا گذار

چرا که هيچ وقت براي تو روبه راه نخواهد شد.


پاورقي

[1] في المصدر: «فيها»، والصواب ما أثبتناه کما في ديوان الإمام الحسين‏ عليه السلام.

[2] المَوْلي: المُعتِقُ، والمُعتَق، وابن العمّ، والناصر، والجار (الصحاح: ج 6 ص 2529 «ولي»). في المصدر: «نأي عن أقربائه والموالي»، والصحيح ما أثبتناهُ کما في النسخة الثانية.

[3] في ديوان الإمام الحسين‏ عليه السلام: «يُبَدِّرُ» بدل «يُبَذِّر».

[4] في المصدر: «يکون غد عليک بعد وبالا»، والصواب ما أثبتناه، کما في ديوان الإمام الحسين‏ عليه السلام.

[5] هکذا في المصدر، ومعناه غير واضح، واللَّه العالم.