بازگشت

قافيه «ح»



عَلَيکَ بِصَرفِ نَفسِکَ عَن هَواها

فَما شَي ءٌ ألَذُّ مِنَ الصَّلاحِ
تَأَهَّب لِلمَنِيَّةِ حينَ تَغدو

کَأَنَّکَ لا تَعيشُ إلَي الرَّواحِ
فَکَم مِن رائِحٍ فينا صَحيحٍ

نَعَتهُ نُعاتُهُ قَبلَ الصَّباحِ
وبادِر بِالإِنابَةِ قَبلَ مَوتٍ

عَلي ما فيکَ مِن عِظَمِ الجُناحِ
فَلَيسَ أخُو الرَّزانَةِ مَن تَجافي

ولکِن مَن تَشَمَّرَ [1] لِلفَلاحِ

* * *

نفس خود را از هواهاي نفساني باز دار

که هيچ چيزي گواراتر از صالح بودن نيست.

هر صبح که برمي خيزي، آماده مرگ شو

گويي که تا شامگاه، نخواهي زيست.

چه بسيار کساني که شب، تن درست اند

امّا پيش از برآمدن خورشيد، خبر مرگ آنها را فرياد مي کنند.

پيش از آن که مرگ، تو را دريابد

به توبه کردن از گناهان بزرگ و سنگينت بشتاب.

کسي که از توبه سر مي تابد، داراي وقار نيست

بلکه آن که براي رستگاري آستين ها را بالا زده، باوقار است.


پاورقي

[1] التَّشْمِيرُ في الأمر: السرعة فيه والخِفّة (المصباح المنير: ص 322 «شمر»).