بازگشت

قافيه «ت»



فَعُقبي کُلِّ شَي ءٍ نَحنُ فيهِ

مِنَ الجَمعِ الکَثيفِ إلَي الشَّتاتِ
وما حُزناهُ مِن حِلًّ وحِرمٍ

يُوَزَّعُ فِي البَنينِ وفِي البَناتِ
وفي مَن لَم نُؤَهِّلهُم بِفَلسٍ

وقيمَةِ حَبَّةٍ قَبلَ المَماتِ
وتَنسانَا الأَحِبَّةُ بَعدَ عَشرٍ

وقَد صِرنا عِظاماً بالِياتِ
کَأَنّا لَم نُعاشِرهُم بِوُدٍّ

ولَم يَکُ فيهِم خِلٌّ مُؤاتِ

* * *

همه چيزهايي که ما (انسان ها) در آن هستيم

از به هم پيوستگي، به سوي از هم گسيختگي است.

تمام اموالي که از حلال يا حرام به دست آورده ايم

ميان پسران و دختران، توزيع مي شود

و نيز ميان کساني که قبل از مرگمان

آنان را شايسته يک پول سياه و يک حَبّه نمي دانستيم.

همه دوستان، پس از ده روز، فراموشمان مي کنند

و ما استخوان هايي پوسيده خواهيم شد.

گويي با آنان مهربان نبوده ايم

و ميان آنها هيچ دوست صميمي و همراهي نداشته ايم.