بازگشت

در بي نيازي جستن از مردم به كمك خداوند



اِغنَ عَنِ المَخلوقِ بِالخالِقِ

تَغنَ عَنِ الکاذِبِ وَالصّادِقِ
واستَرزِقِ الرَّحمنَ مِن فَضلِهِ

فَلَيسَ غَيرَ اللَّهِ مِن رازِقِ
مَن ظَنَّ أنَّ النّاسَ يُغنونَهُ

فَلَيسَ بِالرَّحمنِ بِالواثِقِ
أو ظَنَّ أنَّ المالَ مِن کَسبِهِ

زَلَّت بِهِ النَّعلانِ مِن حالِقِ [1] . [2] .

* * *

با پيوستن به خالق، از مخلوقْ بي نيازي بجوي

که از راستگو و دروغگو، بي نياز مي شوي.

از فضل خداي رحمان، روزي بخواه

زيرا جز او کسي روزي دهنده نيست.

هر کس بپندارد که مردم، مي توانند او را بي نياز کنند

بي شک، به [خداوند] رحمان، اطمينان ندارد.

يا هر کس بپندارد که ثروتش دستاورد خودش است /

مانند کسي است که در سراشيبيِ تند، پايش لغزيده است.


پاورقي

[1] تاريخ دمشق: ج 14 ص 186، مقتل الحسين للخوارزمي: ج 1 ص 147 وفيه «أنشد عبد اللَّه بن إبراهيم النحوي للحسين بن عليّ بن أبي طالب‏ عليهما السلام: إغن...»، بغية الطلب في تاريخ حلب: ج 6 ص 2595، البداية والنهاية: ج 8 ص 209 وفيه «تمسد» بدل «تغن»، جواهر المطالب: ج 2 ص 315.

[2] من حالِق: أي من جبلٍ عالٍ (النهاية: ج 1 ص 426 «حلق»).