بازگشت

مبارزه ي عمر بن علي


بعد از او، برادر نامدارش عمر بن علي عليه السلام برخاست و از جهت خون برادر از جا حرکت کرد. او جواني بود دلاور و شجاعي بود نام آور، اسمش - چنانچه از زيارت ناحيه ي مقدسه مستفاد مي شود [1] - محمد بود، به خدمت برادر آمد که: اي برادر! بگذار بروم، خون برادرم را طلب بکنم، بعد از اذن، به ميدان آمده و مي گفت:




أضربکم و لا أري فيکم زجر

ذاک الشقي بالنبي قد کفر


يا زجر! يا زجر! تداني من عمر

لعلبک اليوم تبوء من سقر


امروز شمشير خود را بر فرق شما مي زنم، من در ميان شما زجر را نمي بينم، مردي که مقابل من بايستد و مرا باز دارد، آن شقي بدبخت به پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم کافر شده که برادرم را کشت.

اي زجر! اي زجر! پيش بيا ببين چگونه به سقر جا خواهي گرفت.

پس بر قاتل برادر خود حمله کرد و او را به جهنم رسانيد، پس رو به سوي آن قوم بي حيا روانه شد و شمشير کشيده در ميان ايشان افتاده، مثل شير خشمناک بر ايشان حمله کرد و ضربت هاي عظيم مي زد و مي گفت:


خلوا عداة الله خلوا عن عمر

خلوا عن الليث العبوس المکفهر


يضربکم بسيفه و لا يفر

و ليس فيها کالجبان المنجحر


آخرالامر، دور آن شجاع نامدار را گرفتند و او را شهيد کردند. [2] .


پاورقي

[1] بحارالانوار: 67/45.

[2] بحارالانوار: 36/45.