بازگشت

مبارزه زهير بن قين بجلي


آنگاه زهير بن قين بجلي پيش آمد، او نيز از بزرگان لشکر سيدالشهداء عليه السلام بود، وي در راه به آن حضرت ملحق شده بود و به عزم کشته شدن همراهي آن حضرت


کرده و زنش را طلاق داده و او را به قبيله ي خودش فرستاد، چون مي دانست که کشته مي گردد.

بالجمله، بعد از استرخاص از آن اشرف ناس به سوي ميدان کارزار روانه شد و مي گفت:


أنا زهير و أنا ابن القين

أذودکم بالسيف عن حسين


منم زهير بن قين که شما را به شمشير خود از حسين عليه السلام دفع مي کنم.

و شعري چند خواند و بر آن روباه صفتان حمله کرد و صد و بيست نفر از آن اشرار را به دارالبوار روانه کرد.

آنگاه کثير بن عبدالله بن شعبي و مهاجر بن اوس تميمي بر او حمله کردند، ضربتي بر او زدند تا او را از پاي درآوردند.

جناب امام حسين عليه السلام به او خطاب کرد:

«لا يبعدک الله يا زهير!»؛

خدا تو را از رحمت خود دور نکند اي زهير! خدا کشنده ي تو را لعنت کند، لعن کساني را که ايشان را به قرده و خنازير مسخ کرد. [1] .


پاورقي

[1] بحارالانوار: 25/45 و 26.