حضرت زينب در قتلگاه
و به روايت سيد بن طاووس رحمه الله: هنگامي که امام حسين عليه السلام را بر زمين انداختند، زينب عليهاالسلام از خيمه بيرون دويد، و فرياد مي کرد:
«وا أخاه! وا سيداه! وا أهل بيتاه!
ليت السماء أطبقت علي الأرض! و ليت الجبال قد تدکدکت علي السهل»؛ [1] .
کاش آسمان بر زمين مي افتاد، کاش کوه ها پاره پاره مي شدند.
به روايت شيخ مفيد رحمه الله: پسر سعد ملعون آنجا بود، زينب عليهاالسلام به او خطاب فرمود:
«ويحک يا عمر! أيقتل الحسين و أنت تنظر؟»
واي بر تو اي عمر! آيا حسين عليه السلام را مي کشند و تو ايستاده اي و مي بيني؟
آن ملعون، اشک از روي نحسش جاري شد و روي خود را برگردانيد.
پس آن مظلومه ي دل سوخته رو به سوي آن منافقان بي دين کرد، فرياد زد:
«ويلکم أما فيکم مسلم»؟
واي بر شما! آيا يک مسلماني ميان شما نيست؟
هيچ کس او را جواب نداد. [2] .
پاورقي
[1] اللهوف: 175، بحارالانوار: 54/45.
[2] الارشاد: 112/2، بحارالانوار: 55/45.