بازگشت

يك چمن گلهاي سرخ، نذر حضرت ابوالفضل



کاش مي گشتم فداي دست تو

تا نمي ديدم عزاي دست تو
خيمه هاي ظهر عاشورا، هنوز

تکيه دارد بر عصاي دست تو
از درخت سبز باغ مصطفي

تا فتاده شاخه هاي دست تو:
اشک مي ريزد، ز چشم اهل دل

در عزاي غم فزاي دست تو
يک چمن گلهاي سرخ نينوا

سبز مي گردد به پاي دست تو
گلشني از لاله هاي زخم شد

ابتدا تا انتهاي دست شد
در شفگتم از تو اي دست خدا

چيست آيا خونبهاي دست تو؟!

صادق رحماني