بازگشت

نمونه اي از نوحه هاي يغماي جندقي



ميرسد خشک لب از شط فرات، اکبر من

سيلاني بکن اي چشمه ي چشم تر من
نوجوان اکبر من

نوجوان اکبر من
کسوت عمر تو تا اين خم فيروزه نمون، لعلي آورد به خون

گيتي از نيل عزا ساخت سيه معجر من، نوجوان اکبر من
تا ز شست ستم خصم خدنگ افکن تو، شد مشبک تن تو

بيخت پرويزن [1] غم خاک عزا بر سر من، نوجوان اکبر من
کرد تا لطمه ي باد اجل اي نخل جوان، باغ عمر تو خزان

ريخت از شاخ طراوت همه برگ و بر من، نوجوان اکبر

دولت سوگ توام اي شه اقليم بها، خسروي کرد عطا

سينه طبل است و علم آه و الم لشکر من، نوجوان اکبر من
چرخ کز داغ غمت سوخت بر آتش چو خسم، تا بدامانت رسم

کاش بر باد دهد توده ي خاکستر من، نوجوان اکبر من
تا تهي جام بقايت ز مدار مه و مهر، دور ميناي سپهر

ساخت لبريز ز خوناب جگر ساغر من، نوجوان اکبر من
تا مه روي تو اي بدر عرب شمس عراق، خورد آسيب محاق

تيره شد روز پدر گشت سيه اختر من، نوجوان اکبر من
بر به شاخ ارم اي ب

از همايون فر و فال، تا گشودي پر و بال

ريخت در دام حوادث همه بال و پر من، نوجوان اکبر من


گر برين باطله يغما کرم شبه رسول، نکشد خط قبول

خاک بر فرق من و کلک من و دفتر من، نوجوان اکبر





پاورقي

[1] پرويزن: غربال.


يغماي جندقي