بازگشت

موج عطش



در خيمه ها بپا شده غوغاي آب آب

دلهاي تشنه است ز سوداي آب، آب
لب تشنه ايم بر لب درياي آب و نيست

ما را نصيب غير تماشاي آب آب
در سينه هاي ما که عطش موج مي زند


آهي بود که هست تمناي آب آب
در رزمگاه نعره ي تکبير و در خيام

بانگ عمو عمو بود، آواي، آب آب
يارب مگر که بهره ي اولاد مصطفي

يک جرعه نيست زين همه درياي آب آب
ما را اميد آب کجا چون نماند است

از تشنگي به عارض سقاي آب آب

سيد رضا مؤيد خراساني