بازگشت

ماه علقمه



کدام ماهي عطشان به ساحل افتاده

که آتش از لب خشکش به هر دل افتاده
کنار علقمه، اين مه بود کدامين ماه

که اين چنين متلاشي به ساحل افتاده؟
مگر که ماه بني هاشم است کرده سقوط؟

چو مشک با علمش در مقابل افتاده
دو دستش از بدن افتاده، خورده چشمش تير

به دام حلقه دشمن، چه مشکل افتاده
بخاک و خون اگر اين پور مه لقاي علي است

به زير پاي چرا اين شمايل افتاده
بجاي اينکه نشنيد کنار او مادر


گشود ديده و چشمش به قاتل افتاده
صداي العطش از خيمه گه بعرش رسد

کنار علقمه سقا، چه غافل افتاده
«حسان» به علقمه آن پيکر به خون غلطان

مثال کعبه دل بود، بر گل افتاده

حبيب الله چايچيان (احسان)