كوير غربت
اي فصل بلند و بينهايت!
طوفان غرور و کوه غيرت!
درياي به خاک و خون نشسته
در گستره ي کوير غربت
افسانه ترين حکايت عشق
آغوش صميمي صداقت
اسطوره ي آسماني خاک
تنديس شکوه و استقامت
در خاطره ي غروب، جاريست
پرواز تو در طلوع هجرت
يادآور لحظه هاي تلخيست
اي خواهش سرخ بي اجابت
جا داشت فرات، خشک مي شد
با ياد لب تو از خجالت
مهدي طباطبايي نژاد