بازگشت

فضل رحماني


مصراع هاي دوم هر بيت از سعدي تضمين شده است
تو اي ماه بني هاشم به هر جا جلوه نمائي

دري باشد که از رحمت به روي خلق بگشائي
سروش رحمتي، نور هدائي، فضل رحماني

تو از هر در که باز آئي بدين خوبي و زيبائي
به صحراي شهادت در يم خون، روز جان بازي

تو زيبا رو چنان خوبي که زيبائي بيارائي
علي با چهره ي ايزدنمائي مي شود پيدا

در آن معرض که چون سيف جمال از پرده بنمائي

به مردي و دليري و جوانمردي و جان بازي

مرا در رويت از حيرت فروبسته است گويائي
تو خورشيد شهيداني و شمع بزم آزادي

که همچون آفتاب از جام و حور از حله پيدائي
از اين در، رانيم يا خوانيم هرگز نخواهم شد

که گر تلخ است، شيرين است از آن لب هر چه فرمائي
به طوفان الم غرقم، بيا مشکل گشائي کن

چو پايابم برفت از دست دانستم که دريائي
«خرد» در وصف بوفاضل ز «سعدي» شکر آورده

مسلم نيست طوطي را در ايامت شکرخائي

حاج اصغر عرب (خرد)