عاشقانه هايي براي علي اكبر حسين(ع)
تا خواست كند عزم سفر، قامت او... ...
جا كرد در آغوش پدر، قامت او...
الحق كه تماشا و زيبا شده بود
تشريف بلند عشق بر قامت او
خورشيد ز نور او به رقص آمده است
هستي ز سرور او به رقص آمده است
حالا كه خيال جنگ در سر دارد
ميدان ز حضور او به رقص آمده است
عباس عبادي