بازگشت

ضريح مطهر


اين قصيده به دور ضريح حضرت ابوالفضل که بنا به دستور آيت الله حکيم رحمت الله عليه ساخته شده منقوش است.
اين جا حريم پاک علمدار کربلاست

اين آستان قدس شهيد ره خداست
اين جا حريم حضرت باب الحوائج است

دولت درين مقام و گشايش درين سر است
اين جا بود مقام شهيدي که تا ابد

خاکش حيات بخش و هوايش عبير زاست
اين بارگاه شاه جهان حقيقت است


اين جايگاه جلوه ي انوار کبرياست
اين خاک مشک بيز که دارالشفا بود

هر ذره اش به چشم ملايک چو توتياست
اين جاست جايگاه شهيدي که تا به حشر

دين خدا و پرچم اسلام از او بپاست
اين جاست جايگاه اميري که در کرم

کان سخا و ابر عطا و يم وفاست
اين جاست جايگاه علمدار لشکري

کز بهر حق عليه ستمگر به پاي خاست
دريا دلي غنوده در اين جا که هم چو نوح

در بحر دين به کشتي توحيد ناخداست
سقاي اهل بيت، حسين علي بود

اين تشنه لب که خاک درش چشمه ي بقاست
گردد مس وجود تو چون زر در اين مقام

اين بارگاه خشت وجودش ز کيمياست














آيينه ي تمام نماي حقيقت است

هر دل که با ولاي ابوالفضل آشناست


حاتم که گشت شهره ي آفاق از سخا

در آستانه ي کرمش کمترين گداست





آن کس که سر ز فخر به سايد به آسمان

اين جا که مي رسد ز ادب قامتش دو تاست


آب فرات تا به ابد شرمگين بود

از تشنه اي که ساقي و ساقي کربلاست


در روز حشر فاطمه گردد شفيع خلق

در دست وي دو دست بود کز بدن جداست


از اين مصيبتي که به آل نبي رسيد

تا روز رستخير به پا پرچم عزاست


امروز هر که خدمت آل علي کند

فردا شفيع او به صف حشر مرتضاست


بر طبق امر آيت حق «حضرت حکيم»

آن کس که حکم او به همه شيعيان رواست


شد اين ضريح ساخته در شهر اصفهان

شهري که گر جهان هنر خوانمش سزاست


تاريخ اين ضريح «طلائي» چنين سرود

«عباس مير جنگ و علمدار نينواست»





احمد غفورزاده (طلائي)