بگشاي ديده بر خط ِ کرب و بلاي عشق

برخوان ، پيام دفتر «قالُوا بَلاي » عشق



بنگر چه ها نوشت حسين در کتاب خون

برخوان ، فصول روح فزاي وفاي عشق



ديباچه سعادت نوع بشر بُوَد

منشورِ سرخ ِ مکتب ِ ايمان فزاي عشق



سرچشمه نسيم حيات است ياد او

حق ، جلوه گر، ز عرصه سرخ مناي عشق



درس شهادت و شرف و عزت و وفا

ايثار و مهر، زمزمه آيه هاي عشق



بانگ نماز و بندگي ِ عاشقانه اش

تقوا تراوَد از رخ گلدسته هاي عشق



درس حلال خواري و پرهيز از حرام

صدق و عدالت است نواي ِ نداي عشق



جز ياد دوست ، نيست در اوراق اين کتاب

برخوان ، صحيفه هاي گران بار آفتاب